عدالت علی وار شیخ انصاری!
همواره بی عدالتی روح بشر را آزار داده و هیچ چیز به اندازه پایمال شدن حق مظلوم برای بشر زجرآور نبوده؛ اگر هر عضو جامعه ببیند حقوق او توسط دیگران حفظ شده و به او احترام گذارده میشود، او نیز به وظایف خود به خوبی عمل می کند و طراوت و شادابی جامعه را فرا می گیرد.
خداوند متعال در قرآن می فرماید:
إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ نحل/90
همانا خدا به عدل و احسان فرمان می دهد.
حکایت؛ شیخ انصاری (ره) برادری به نام شیخ منصور (ره) داشت که او نیز اهل علم وفضل بود اما مقداری تنگدست بود، روزی مادرش از وضعیت او ناراحت شد و به برادر بزرگترش شیخ انصاری که در آن هنگام مرجع یگانه شیعه بود، گله کرد و گفت: تو می دانی که برادرت منصور در شدت فقر به سر می برد و ماهانه ای که به او می دهی، برای او کم است، در صورتی که این همه اموال تحت تصرف تو است و می توانی به او بیش از دیگران کمک کنی. مرحوم شیخ به دقت به سخنان مادر گوش داد، و به وی با لحنی مؤدبانه و خاضعانه چنین گفت: مادر بیا این کلید را بگیر و هر چه پول برای منصور می خواهی بردار؛ به شرط اینکه در قبال آن، من مسؤولیتی نداشته باشم و در قیامت تو آن را تحمل کنی!
این اموالی که نزد من است حقوق فقیران و مستمندان است و بین آنان به طور مساوی تقسیم می شود، همه تنگدستان در این مسئله یکسانند و مانند دندانه های شانه هیچ کدام بر دیگری برتری ندارد.
مادرم؛ اگر جواب برای فردای قیامت، در قبال این مبلغ اضافی که برای منصور برمی داری داری، هر چه می خواهی پول بردار ولی بدان که حسابی بسیار دقیق و سخت و بدون کمترین مسامحه در پیش است.
مادر شیخ که وقتی این جملات را شنید از خوف خداوند، لرزه بر اندامش افتاد و از گفته خویش، توبه کرد و در حالی که کلید را به فرزند تقدیم می نمود از او پوزش طلبید و مستمندی منصور را به فراموشی سپرد.1
مملکت از عـدل شـــــود پـــــایدار کــــــار تو از عدلِ تو گیرد قرار2
با اقتباس و ویراست از کتاب تندیس زهد
نظامی
افق حوزه