امام خامنه ای(مدظله العالی):
انتخابات که مایه ی حضور مردم است، مظهر مردم سالاری دینی است، باید پشتوانه ی امنیت ما باشد.
|
موضوعات: "سایر" یا "احساس انتظار" یا "قرآن مجید" یا "تفسیر المیزان" یا "امام (ره) و مقام معظم رهبری" یا "احادیث" یا "مناسبتها" یا "فرزانگان" یا "پلاک" یا "جور واجور" یا "30 یا 30" یا "مشاوره" یا "تکنیکهای موفقیت" یا "ازدواج" یا "همسران و تفاهم خانواده" یا "جوانان و نوجوانان" یا "دعا" یا "ادعیه و زیارات" یا "گالری تصاویر" یا "کتاب" یا "نهج البلاغه" یا "خطبه ها" یا "نامه ها" یا "حکمت ها" یا "زیبایی های اخلاق حجت الاسلام حبیب الله فرحزاد" یا "گردشگری" یا "كمپين" یا "طوفان جاهلیت" یا "نجم ثاقب" یا "شاگردان مکتب امام جعفر صادق (علیه السلام)" یا "رهروان بانوي كرامت" یا "خانواده آسمانی" یا "موضوع انقلاب اسلامی" یا "خاطرات" یا "دانلود" یا "دانلودصوتی" یا "دانلود متن"امام خامنه ای(مدظله العالی): انتخابات که مایه ی حضور مردم است، مظهر مردم سالاری دینی است، باید پشتوانه ی امنیت ما باشد.
من از قم اعزام می شدم، او از مشهد مقدس. فقط دو، سه بار قسمت شد که در خط مقدم و پشت خط ببینمش. یک بارش تو یکی از پادگانها بود. سر ظهر، نماز را که خواندیم، از مسجد آمدم بیرون. راه افتادم طرف آسایشگاه. بین راه چشمم افتاد به یک تویوتا. داشتند غذا می دادند. چند تا بسیجی هم توی صف ایستاده بودند. ما بین آنها، یکدفعه چشمم افتاد به او! یک آن خیال کردم اشتباه دیدم. دقیق تر نگاه کردم. با خودم گفتم: شاید من اشتباه شنیدم که فرمانده ی گردان شده! رفتم جلو. احوالش را که پرسیدم، گفتم: شما چرا وایستادی تو صف غذا، آقای برونسی؟! مگه فرمانده گردان… بقیه ی حرفم را نتوانستم بگویم. خنده از لبهاش رفت. گفت: مگه فرمانده ی گردان با بسیجی های دیگه فرق می کنه که باید غذا بدون صف بگیره؟ یاد حدیثی افتادم؛ مَن تَواضَعَ لِلّهِ رَفَعَهُ اللهَ.(هر کس به خاطر خدا تواضع کند، خداوند او را رفعت می دهد.) پیش خودم گفتم: بیخود نیست آقای برونسی این قدر توی جبهه ها پرآوازه شده. بعداً فهمیدم بسیجی ها خیلی مانع این کارش شده بودند، ولی از پس او بر نیامده بودند. راوی: حجت الاسلام محمدرضا رضایی
امام جعفر صادق علیه السلام: سنگین ترین چیزی که روز قیامت در ترازوی اعمال قرار داده می شود، ثواب صلوات فرستادن بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیتش علیهم السلام می باشد. وسائل الشیعه/ج7
من یک وقت خدمت امام رفتم، ایشان می خواستند خطبه ی عقدی را بخوانند؛ تا من را دیدند، گفتند: شما بیا طرف عقد بشو. ایشان بر خلاف ما- که طول و تفصیل می دهیم و حرف می زنیم- عقد را اول می خواندند، بعد دو، سه جمله ی کوتاه صحبت می کردند. من دیدم ایشان پس از این که عقد را خواندند، رویشان را به دختر و پسر کردند و گفتند: بروید با هم بسازید. من فکر کردم، دیدم که ما این همه حرف می زنیم، اما کلام امام در همین یک جمله ی «بروید با هم بسازید»، خلاصه می شود! حالا ما هم عرض می کنیم که شما دختران و پسران، بروید با هم بسازید. سازش، اصل است. هر چیزی که با ساختن عروس و داماد، دختر و پسر، زن و شوهر منافات دارد، بایستی بیگانه تلقی بشود. این را اصل قرار بدهید، تا ان شاءالله خداوند متعال برکاتش را بر شما نازل کند. بیانات امام خامنه ای(مدظله العالی) در مراسم اجرای خطبه ی عقد ازدواج20/4/70
به یاد شهید عبدالحسین برونسی حربه یک روز، خاطره ای از کردستان برام تعریف کرد. گفت: تو سنندج، سر پست نگهبانی ایستاده بودم. هوای اطراف را درست و حسابی داشتم. یکدفعه دیدم از رو به رو سر و کله ی یک دختر کُرد پیدا شد. داشت راست می آمد طرف من. روسری سرش نبود. وضع افتضاحی داشت. محلش نگذاشتم تا شاید راهش را بکشد و برود. نرفت. برعکس آمد نزدیکتر. بهش نگاه نمی کردم، شش دانگ حواسم ولی جمع بود که دست از پا خطا نکند. با تمام وجود دوست داشتم هر چی زودتر گورش را گم کند. چند لحظه گذشت. هنوز ایستاده بود. یک آن نگاش کردم. صورتش غرق آرایش بود. انگار انتظار همین لحظه را می کشید، به ام چشمک زد و بعد هم لبخند! صورتم را برگرداندم این طرف. غرّیدم: برو دنبال کارت. نرفت! کارش را بلد بود. یک بار دیگر حرفم را تکرار کردم. باز هم نرفت! این بار سریع گلن گدن را کشیدم. به اش چشم غرّه رفتم. داد زدم: برو گمشو، و گرنه سوراخ سوراخت می کنم! رنگ از صورتش پرید. یکهو برگشت و پا گذاشت به فرار. راوی: حجت الاسلام محمدرضا رضایی 15 می 1948 سالروز تأسیس رژیم جعلی اسرائیل – روز نکبت- که در آن حدود هشتصد هزار فلسطینی، آواره گشتند. بخشی از بیانات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) درباره مسئله فلسطین و اشغال آن سرزمین: در مسأله فلسطین، آنچه که هدف است استفاده فلسطین است، یعنی محو دولت اسرائیل، فرقی بین سرزمین های قبل از سال67 و بعد از آن نیست. هر یک وجب از خاک فلسطین، یک وجب از خانه ی مسلمین است. هر حاکمیتی غیر از حاکمیت مردم فلسطین و حاکمیت مسلمین بر کشور فلسطین، حاکمیت غاصب است. حرف، همانی است که امام راحل عظیم الشأن فرمود:«اسرائیل بایستی محو بشود» صهیونیست ها آمدند یک کشور اسلامی را غصب کردند و یک ملت اسلامی را بیرون راندند. بعد هم با قلدری و لجبازی و با کار سیاسی ای که صهیونیست های تاجر انجام دادند، کار خود را توجیه کردند و قلمرو غاصبانه ی خودشان را گسترش دادند. خطبه های نماز جمعه تهران28/10/75 صهیونیست ها از اهداف خودشان منصرف نیستند. هدف«از نیل تا فرات» را که بر زبان آورده اند، پس نگرفته اند. هنوز هم قصدشان این است که از نیل تا فرات را بگیرند! منتها، استراتژی صهیونیست ها این است که ابتدا با حیله و ترفند، جای پای خودشان را قرص کنند و بعد که جای پا محکم شد، با فشار و حمله و آدمکشی و استفاده از زور و خشونت، تا جایی که می توانند پیش بروند! اینها همین که با یک مقابله ی جدی – چه مقابله ی سیاسی و چه نظامی – روبرو شوند متوقف می شوند و باز در خط حیله و ترفند می روند تا بتوانند با مکر، یک قدم دیگر به جلو بردارند! وقتی یک قدم به جلو برداشتند، مجدداً همان فشار و خشونت را اعمال می کنند. این کاری است که از شصت، هفتاد سال پیش تا به امروز انجام داده اند؛ یعنی بیست و پنج سال قبل از آنکه فلسطین را رسماً اشغال کنند، همین روش را انجام دادند. خطبه های نماز جمعه تهران7/1/71 اگر آن روزی که صهیونیست ها اولین تیشه ها را بر ریشه ی عمیق ملیت فلسطینی می زدند، تا ملیتی دروغین و جعلی و بی ریشه به جای آن در خاک متعلق به مسلمین بگذارند، سران مسلمان و عناصر مؤثر و به تبع آنان توده های مردم، حضور و مقاومت جدی و هوشیارانه ای از خود نشان می دادند، امروز از این همه مصیبت و بلایی مه میوه ی زهرآگین شجره ی خبیثه ی دولت صهیونیستی است، در این منطقه خبری نبود . آن روز سست عنصریِ بعضی و قدرت طلبی بعضی و راحت طلبی بعضی و ناهشیاری بعضی، دست به هم داد و خیانتی عمومی را شکل بخشید و نتیجه آن شد که شد: هزاران خون به ناحق ریخته، هزاران ناموس هتک شده، هزاران خانه ی ویران شده، هزاران سرمایه ی بر باد رفته، هزاران آرزوی دفن شده، هزاران روز و شب تلخ و مصیبت باری که با گرسنگی و در به دری و بی خانمانی و اشک و آه یک ملت در اردوگاههای اردن و لبنان سپری شده، یا در وطن اشغالی در زیر چکمه و سرنیزه ی دشمن به سر آمده، هزاران انسانی که بی هیچ جرمی در معرض سخت ترین عقوبت های زمانه قرار گرفته، و هزاران غم ناگفتنی دیگر که جز آنان که روزهای جان کندن تدریجی در اردوگاه را در مجاورت خانه ی غصب شده ی خود یا در خانه ی زیر قیمومت بیگانه می گذرانند، کسی دیگر قادر به درک آن نیست… همه و همه از آن خیانت بزرگ پدید آمد و آن خیانت، خیانت های دیگر را به دنبال آورد؛ و این امواج خیانت، چه فضیلت ها را که خشکاند و چه روحیه ها را که میراند و چه شعله ها را که فسرد. هر کسی آن روز می توانسته کاری بکند و قدمی در راه دفع این ظلم بزرگ بردارد، و نکرده و برنداشته، محکوم لعن و نفرین این دو نسل فلسطینی، و مشمول قضاوت قاطع و سخت تاریخ معاصر و آینده، و مورد عذاب و تقاص الهی در روز جزاست؛ و در این، فرقی میان رجال سیاست و رجال اقتصاد و رجال فرهنگ و ادبیات و رجال جنگ و نبرد نیست. پیام به ملتهای مسلمان، علما، نویسندگان، روشنفکران و دانشجویان کشورهای اسلامی …25/7/70 اشغالگری، توسعه طلبی و سبعیتی که امروز اسرائیل از خود نشان می دهد، از ابتدا برای اهل بصیرت و دلسوزان جوامع اسلامی قبل پیش بینی بود. از ابتدای شکل گیری اسرائیل، این رژیم غاصب و دروغین، همواره به حقوق مسلم فلسطینیان تجاوز کرده و بعضی از حکومتهای غربی- بخصوص آمریکا- آن را توجیه و حمایت کرده اند و مجامع بین المللی هم با توجیه اقدامات این رژیم، سعی کرده اند به هویّت آن و تجاوزاتش مشروعیت بخشند. سخنرانی در مراسم گشایش کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه ی فلسطین4/2/80 امروز مسئله ی فلسطین به برکت بیداری اسلامی، بار دیگر به یک مسئله ی اصلی دنیای اسلام تبدیل شده است؛ نباید بگذارید این برجستگی و این امتیاز از بین برود و زیر توطئه ها و ترفندهای دشمنان مسلمان ها و دشمنان امت اسلامی پنهان بماند. مسئله ی فلسطین یک مسئله ی اصلی است. در طول زمان، ملتها دولتهای خودشان را با موضعگیری آنها در قضیه ی فلسطین محک می زدند. البته فشار استبداد و استکبار و اختناق و زور نمی گذاشته است که خواسته ی ملتها آشکار شود. امام علی علیه السلام می فرماید: فَدَع الإسرافَ مُقتَصِداً وَ اذکُر فِی الیَومِ غَدا وَ أمسِک مِنَ المالِ بِقَدرِ ضَرورَتِکَ وَ قَدِّمِ الفَضلَ لِیَومِ حاجَتِک؛ اسراف را رها کن و میانه روی در پیش گیر و امروز به یاد فردا باش و از مال به اندازه ضرورتت نگه دار و اضافی آن را برای روز نیازمندی ات(قیامت) پیش فرست. نهج البلاغه/نامه21 دائی اش تلفن کرد گفت: «حسین تیکه پاره رو تخت بیمارستان افتاده شما همین طور نشستین؟» گفتم:نه! خودش تلفن کرد، گفت: دستش یه خراش کوچیک برداشته پانسمان می کنه میاد. گفتش: شما نمی خواد بیاین. خیلی هم سرِ حال بود.» دائی اش گفت:«چی رو پانسمان می کنه؟! دستش قطع شده!» همان شب رفتیم یزد، بیمارستان. به دستش نگاه می کردم. گفتم:«این خراش کوچیکه؟» خندید؛ گفت:«دستم قطع شده، سرم که قطع نشده!!»
امام خامنه ای(مدظله العالی): نامزد انتخاباتاولاً باید به خدا و به این انقلاب و به قانون اساسی و به این مردم ایمان و اعتقاد داشته باشد؛ ثانیاًدارای روحیه ی مقاوم باشد. این ملت اهداف بلندی دارد، کارهای بزرگی دارد، تسلیم نیست، کسی نمی تواند با این ملت با زبان زور حرف بزند. کسانی که در رأس قوه ی اجرائی قرار می گیرند، باید کسانی باشند که در مقابل فشارهای دشمنان مقاوم باشند؛ زود نترسند، زود از میدان خارج نشوند؛ این یکی از شرطهای لازم است. ثالثاً انسانهای با تدبیری باشند، باحکمت باشند. ما در سیاست خارجی گفتیم«عزت و حکمت و مصلحت»؛ در اداره ی کشور هم همین جور است، در مسائل داخلی هم همین جور است، در اقتصاد هم همین جور است؛ باید با برنامه، باحکمت، با تدبیر، با نگاه بلند مدت و همه جانبه، با یک هندسه ی صحیح کارها را مشاهده کنند، نگاه کنند، وارد میدان شوند. امام ابوالحسن علی النقی الهادی علیه السلام، پیشوای دهم شیعیان، در نیمه ی ذیحجه ی سال 212 هجری در اطراف مدینه در محلی به نام«صریا» به دنیا آمد. پدرش پیشوای نهم، امام جواد علیه السلام و مادرش بانوی گرامی«سمانه» است که کنیزی بافضیلت و تقوا بود. مشهورترین القاب امام دهم،«نقی» و «هادی» است، و به آن حضرت«ابوالحسن الثالث» نیز می گویند. امام هادی علیه السلام در سال 220 هجری پس از شهادت پدر ارجمندش بر مسند امامت نشست و در این هنگام هشت ساله بود. مدت امامت آن بزرگوار 33 سال و عمر شریفش 41 سال و چند ماه بود و در سال 254 در شهر سامرّاء به شهادت رسید. خلفای معاصر آن حضرت امام هادی در مدت امامت خود با چند تن از خلفای عباسی معاصر بود که به ترتیب زمان عبارتند از: 1- معتصم، برادر مأمون(217-227ه.ق) 2- واثق، پسر معتصم(227-232ه.ق) 3- متوکل، برادر واثق(232-248ه.ق) 4- منتصر، پسر متوکل(6 ماه) 5- مستعین، پسرعموی منتصر(248-252ه.ق) 6- معتزّ، پسر دیگر متوکل(252-255ه.ق). امام هادی علیه السلام در زمان خلیفه ی اخیر مسموم گردید و به شهادت رسید و در خانه ی خود به خاک سپرده شد. اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر امام این دوره از خلافت عباسی ویژگی هایی دارد که آن را از دیگر دوره ها جدا می سازد. ذیلاً به برخی از این ویژگی ها اشاره می کنیم: 1- زوال هیبت و عظمت خلافت: خلافت، چه در دوره ی اموی و چه در دوره ی عباسی، برای خود هیبت و جلالی داشت، ولی در این دوره بر اثر تسلط ترکان و بردگان بر دستگاه خلافت، عظمت آن از بین رفت و خلافت همچون گویی به دست این عناصر افتاد که آن را به هر طرف می خواستند پرتاب می کردند، و خلیفه، عملاً یک مقام تشریفاتی بود. ولی در عین حال هر موقع خطری از جانب مخالفان احساس می شد خلفا و اطرافیان و عموم کارمندان دستگاه خلافت، در سرکوبی آن خطر، نظر واحدی داشتند. 2- خوش گذرانی و هوسرانی درباریان: خلفای عباسی در این دوره به خاطر خلأئی که بر دستگاه خلافت حکومت می کرد، به شب نشینی و خوش گذرانی و میگساری می پرداختند و دربار خلافت غرق در فساد و گناه بود. صفحات تاریخ اخبار شب نشینی های افسانه ای آنان را ضبط نموده است. 3- گسترش ظلم و بیدادگری و خودکامگی: ظلم و جور و نیز غارت بیت المال و صرف آن در عیاشی ها و خوش گذرانی ها جان مردم را به لب آورده بود. 4- گسترش نهضتهای علوی: در این مقطع از تاریخ، کوشش دولت عباسی بر این بود که با ایجاد نفرت در جامعه نسبت به علویان، آنها را تار و مار سازد. هر موقع کوچکترین شبحی از نهضت علویان مشاهده می شد، برنامه ی سرکوبی بی رحمانه ی آنان آغاز می گشت، و علت شدت عمل نیز این بود که دستگاه خلافت با تمام اختناق و کنترلی که برقرار ساخته بود، خود را متزلزل و ناپایدار می دید و از این نوع نهضتها سخت بیمناک بود. شیوه ی علویان در این مقطع زمانی این بود که از کسی نامی نبرند و مردم را به رهبری«شخص برگزیده ای از آل محمد» دعوت کنند، زیرا سران نهضت می دیدند که امامان معصوم آنان، در قلب پادگان نظامی«سامرّاء» تحت مراقبت و مواظبت می باشند و دعوت به شخص معین مایه ی قطع رشته ی حیات او می گردد. این نهضتها و انقلابها بازتاب گسترش ظلم و فشار بر جامعه ی اسلامی در آن عصر بود و نسبت مستقیمی با میزان فشار و اختناق داشت، به عنوان نمونه در دوران حکومت«منتصر» که تا حدی به خاندان نبوت و امامت علاقه مند بود و در زمان او کسی متعرض شیعیان و خاندان علوی نمی شد، قیامی صورت نگرفت. تواریخ، تنها در فاصله ی سال 219 تا 270 قمری، تعداد 18 قیام ضبط کرده اند. این قیامها نوعاً با شکست روبرو شده و توسط حکومت عباسی سرکوب می گشتند. علل شکست قیامها علل شکست این نهضتها و قیامها را از یک سو باید در ضعف رهبری و فرماندهی این نهضتها جستجو کرد و از طرف دیگر در طرفداران و یاران این رهبران: رهبران نهضتها نوعاً دارای برنامه ی صحیح و کاملی نبودند و نابسامانی هایی در کار آنها وجود داشت و از طرف دیگر، قیام آنها صد در صد ماهیّت اسلامی نداشت و از این جهت معمولاً مورد تأیید امامان زمان خود قرار نمی گرفتند. البته گروهی از یاران و طرفداران این قیامها مردمی مخلص و شیعیان واقعی بودند که تا سر حد مرگ برای اهداف عالی اسلامی می جنگیدند، ولی تعدا این دسته کم بود و غالب مبارزین کسانی بودند که اهداف اسلامی روشنی نداشتند، بلکه در اثر ظلم و ستمی که بر آنان وارد می شد، ناراحت شده و در صدد تغییر اوضاع برآمده بودند. این گروه، در صورت احساس شکست و یا احتمال مرگ، رهبر خود را تنها گذاشته از اطراف او پراکنده می شدند. چنانکه اشاره شد، اگر بسیاری از این انقلابها مورد تأیید امامان قرار نمی گرفت، یا به این دلیل بود که صد در صد اسلامی نبودند و در اهداف آنها و رهبران آنها انحرافهایی مشاهده می شد و یا طراحی و برنامه ریزی آنها طوری بود که شکست آنها قابل پیش بینی بود، و لذا اگر امام آشکارا آنها را تأیید می کرد، در صورت شکست قیام، اساس تشیع و امامت و هسته ی اصلی نیروهای شیعه در معرض خطر قرار می گرفت. سیمای پیشوایان/مهدی پیشوایی
|