ارتقای درجه با استغفار والدین
ابوالقاسم کوفی از پیامبر اکرم(ص) روایت کند که فرمود:
إنّ البعد لیُرفَع له درجهٌ فی الجنه لا یعرَفها من أعماله، فیقول: ربّ أَنّی لی هذه؟ فیقول: باستغفار والدیک لک من بعدک؛ بنده ای را در بهشت یک درجه بالاتر می برند که آن را دستاورد اعمال خود نمی داند. به پروردگار عرض می کند: پروردگارا! این درجه از کجا به من داده شده است؟
خداوند می فرماید: به خاطر طلب آمرزشی که پدر و مادرت پس از تو برایت انجام دادند.
موضوعات: "سایر" یا "احساس انتظار" یا "قرآن مجید" یا "تفسیر المیزان" یا "امام (ره) و مقام معظم رهبری" یا "احادیث" یا "مناسبتها" یا "فرزانگان" یا "پلاک" یا "جور واجور" یا "30 یا 30" یا "مشاوره" یا "تکنیکهای موفقیت" یا "ازدواج" یا "همسران و تفاهم خانواده" یا "جوانان و نوجوانان" یا "دعا" یا "ادعیه و زیارات" یا "گالری تصاویر" یا "کتاب" یا "نهج البلاغه" یا "خطبه ها" یا "نامه ها" یا "حکمت ها" یا "زیبایی های اخلاق حجت الاسلام حبیب الله فرحزاد" یا "گردشگری" یا "كمپين" یا "طوفان جاهلیت" یا "نجم ثاقب" یا "شاگردان مکتب امام جعفر صادق (علیه السلام)" یا "رهروان بانوي كرامت" یا "خانواده آسمانی" یا "موضوع انقلاب اسلامی" یا "خاطرات" یا "دانلود" یا "دانلودصوتی" یا "دانلود متن"
دعا به هنگام سختی ها و گرفتاری ها
امام علی علیه السلام فرمود: پیامبر دعایی را که جبرئیل از نزد خدای متعال آورده بود، به هنگام سختی ها و گرفتاری ها می خواند؛ آن دعا چنین است:
«یَا عِمادَ مَن لا عِمادَ لَه، یَا حرزَ مَن لا حِرزَ له، یا ذُخرَ من لا ذُخر له و یَا سَنَدَ من لا سَنَدَ لَه و یا غِیاثَ من لا غیاثَ له و یَا کریم العَفو، و یا حَسَنَ البَلاءِ، و یا عَظیم الرَّجاءِ، و یا عَونَ الضُّعَفاء، و یا مُنقِذَ الغَرقی، و یا مُنجِیَ الهَلکی، یا مُحسِنَ یا مُجمل، یا مُنعِمُ یا مُفضِل، أنتَ الّذی سَجَدَ لک سوادَ الّیلِ و نُور النَّهارِ و ضَوءَ القَمر و شعاعَ الشّمس و دَویَّ الماء و حَفیفَ الشَّجَر، یا الله، یا الله، یا الله، أنت وَحدَک لا شریک لک؛
ای تکیه گاه کسی که تکیه گاهی ندارد، ای محافظ کسی که محافظی ندارد، ای ذخیره ی کسی که ذخیره ای ندارد، ای پناه کسی که پناهی ندارد، ای فریادرس کسی که فریادرسی ندارد، ای که عفوت گرامی است، ای که بلایت نیکوست، ای که امید به تو بزرگ است، ای یاری رسان ضعیفان، ای دست گیرنده غرق شدگان، ای نجات دهنده هلاک شدگان، ای نیکوکار، ای زیبا آفریننده، ای نعمت دهنده، ای کرم کننده، تو کسی هستی که سیاهی شب، نور روز، پرتو ماه، شعاع خورشید، ناله آب و صدای درختان همگی تو را سجده می کنند. ای خدا، ای خدا، ای خدا، تو تنها هستی و شریکی برای تو نیست».
شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص151
رهنمودهای اخلاقی حضرت امام خمینی ره به طلاب
* اخلاق باید در همه جا و در همه دروس مورد توجه قرار گیرد و اعتقادم بر این است که باید هر کسی حوزه درسی بزرگ و کوچک دارد، یکی دو دقیقه مقدمتاً و مؤخرتاً درس اخلاق بگوید تا طلاب با اخلاق اسلامی بار بیابند.
* امام راحل در تعریف اخلاق آورده اند:«خُلق عبارت است از حالتی در نفس که انسان را دعوت به عمل می کند، بدون رویه و فکر، مثلاً کسی که دارای خُلق«سخاوت» است، آن خُلق او را وادار به جود و انفاق می کند، بدون آن که مقدماتی تشکیل دهد و مرجحاتی فکر کند؛ گویی یکی از افعال طبیعیه او است، مثل دیدن و شنیدن. و همین طور نفس«عفیف» که این صفت، خُلق آن شده است، به طوری که حفظ نفس کند که گویی یکی از افعال طبیعیه او است.»
* حضرت امام خمینی ره بر این باورند که تا هیئت راسخ حاصل نشود، احتمال انجام اخلاق سوء هست:«تا نفس به واسطه ریاضت و تفکر و تکرر به این مقام نرسد، دارای خُلق نشده است و کمال نفس حاصل نگردیده، و بیم آن است که آن خُلق اگر از کمالات است، زایل شود و عادات و اخلاق سیّئه بر آن غالب آید.»
* ایشان فرموده اند:«اگر بخواهید خدمتگزار اسلام باشید، خدمتگزار ملت اسلام باشید، باید دانشگاه، فیضیه و همه آنها که مربوط به دانشگاه، هستند و همه آنها که مربوط به فیضیه هستند، در رأس برنامه تحصیلی شان برنامه اخلاقی و برنامه تهذیبی باشد تا فرآورده های آن، امثال مطهری ره را به جامعه تسلیم کند.»
برخی حکمت های غیبت
این که به حقیقت چرا امام زمان عج در پس پرده ی غیبت پنهان گشته، به اراده ی حکیمانه ی خداوند بستگی دارد و از اسرار پیچیده ی نظام هستی به شمار می رود.
با این همه آن چه در برخی احادیث به عنوان حکمت های غیبت ذکر شده است، می تواند با اشاره به برخی عوامل مؤثر در غیبت، موجب تذکّر و عبرت آموزی و چاره اندیشی بندگان خدا باشد:
1- سنّت الهی
امام صادق علیه السلام فرمود: سنّت هایی که در مورد غیبت های پیامبران علیهم السلام اتفاق افتاد همگی به طور تمام و کمال در مورد قائم ما اهل بیت، به وقوع خواهد پیوست.
2- حفظ جان امام و خوف از کشته شدن او؛ که در حقیقت به معنی از بین رفتن پیام او و نافرجام ماندن مأموریت های او در حاکمیّت بخشیدن به اسلام و قرآن است:
امام صادق علیه السلام در پاسخ سؤالی درباره ی وجه غیبت می فرماید:«از کشته شدن خویش می ترسد».
3- آمادگی جهانی برای پذیرش حکومت اسلام و محو سلطه ی مستکبرین:
امام زمان عج فرمود:«من در زمان ظهورم، در حالی قیام می کنم که بیعت و پیمان هیچ طاغوتی بر گردنم نیست».
4- آزمایش مردم:
پیامبر(ص) فرمود:«در غیبت مهدی(عج) کسی بر اعتقاد به امامت او ثابت قدم نمی ماند مگر کسی که خداوند قلبش را به ایمان آزموده باشد».
5- گناهان مردم و عدم آمادگی مردم:
«امام زمان(عج) خود را به خورشیدی تشبیه می فرماید که ابرها آن را پوشیده باشند».
وقتی خاصیت وجود امام زمان چون خورشید نورافشانی و اعطای فیض است، ابرهای پوشاننده جز گناهان و قدر ناشناسی مردم چه می تواند باشد؟
منبع: ناپیدا ولی با ما/واحد تحقیقات مسجد جمکران/ قم/ انتشارات مسجد مقدس صاحب الزمان(جمکران)
امام خمینی ره
- این نماز جمعه از بزرگ ترین عنایات حق تعالی بر جمهوری اسلامی ایران است.
- نماز جمعه نعمت بزرگی است که در اختیار ماست. اگر این نعمت را قدر دانستیم، خداوند برکات آن را افزون می سازد.
- از نماز جمعه و جماعت که بیانگر{بُعد} سیاسی نماز است هرگز غفلت نکنند.
امام خامنه ای مدظله العالی
یکی از مسائلی که باید در خطبه های نماز جمعه مورد توجه جدّی قرار گیرد، موضوع سبک زندگی و بحث های کاملاً مستند و زنده در این خصوص است.
ماجرای شیعه شدن دانشمند معروف هسته ای
اشاره: آن چه در پی می آید، ماجرای شیعه شدن یکی از دانشمندان معروف هسته ای کانادا است که یکی از واعظین و خطبای معروف، آن را در جمع طلاب و فضلای فیضیه و دارالشفاء بیان کرد، اما بنا به دلایل امنیتی از ذکر نام دانشمند کانادایی خودداری نمود. این مطلب را به نقل از مرکز خبر حوزه می خوانید.
بزرگ ترین اندیشمندان جهان جذب می شوند، اگر…
روایات اهل بیت(ع) آنچنان از جامعیت و عمقی برخوردارند که اگر به خوبی برای مردم تبیین شود، نه تنها عوام، بلکه بزرگ ترین و معروف ترین اندیشمندان جهان را به سوی خود جذب می کند و آن ها به این کلمات ایمان می آورند.
یکی از معروف ترین دانشمندان و اساتید انرژی هسته ای کشور کانادا که به دنبال دین حق می گشت، به طور اتفاقی مرا در شهر پاریس ملاقات کرد و از آن جایی که کاملاً به زبان عربی تسلط داشت، درباره دین اسلام و مکتب اهل بیت(ع) سؤالات مهم و جدی مطرح کرد.
این اندیشمند کانادایی، بیش از 5 ساعت درباره دین اسلام و مکتب تشیع با من گفت و گو کرد و بیش از 30 سؤال مهم اعتقادی و کلامی پرسید و بعد از آن که با حقایق دین اسلام آشنا شد و مکتب اهل بیت(ع) را شناخت، همان جا شیعه شد.
دستت را قطع کن تا با هم گفت و گو کنیم!
قبل از این ملاقات، این اندیشمند کانادایی به عربستان سفر کرده بود تا با بزرگان دینی آن جا برای پیدا کردن دین حق گفت و گو کند، گویا سعودی ها نیز از این موضوع بسیار خوشحال می شوند و قبل از گفت و گو او را به صرف ناهار دعوت می کنند، اما از آن جایی که او غربی و چپ دست است، غذا را با دست چپ می خورد که با واکنش شدید بزرگان سعودی مواجه می شود که باید با دست راست غذا بخوری. او که ذاتاً چپ دست است، امتناع می کند و در عوض سعودی ها به او می گویند: چون بر خلاف سنت نبوی عمل کردی، ابتدا دستت را قطع کرده بعد با هم گفت و گو می کنیم، که این موضوع ناراحتی این دانشمند و ترک آن مجلس را به دنبال داشته است.
می ترسیدم به مسلمانان نزدیک شوم!
خودش می گفت که بعد از این حادثه از خیر دین اسلام گذشته و چند وقت می ترسید به مسلمانان نزدیک شود؛ ولی از آن جایی که مطالعات فراوانی در زمینه دین اسلام داشته و سؤالات زیادی برایش ایجاد شده بود به دنبال فردی برای تعامل و گفت و گو می گشت. او که از طریق سایت، اطلاعات نسبی از من داشت در پاریس با من ملاقات کرد.
بعد از آن که به همه سؤالات او که بعضاً سؤالات عقلی و کلامی بود با حوصله و صبر پاسخ دادم، از من پرسید: این جواب ها را چه کسی به تو آموخته است؟ که در پاسخش گفتم: این جواب ها برای مکتب اهل بیت(ع) است، مکتبی عقلی، انسانی و الهی که بر مبنای حکمت و علم بنا شده است.
می روم تا بر اساس مکتب اهل بیت(ع) برنامه ریزی کنم
بعد از این که سؤالاتش را پرسید و با حقایق، ظرایف و لطایف دین اسلام آشنا شد، مرا بغل کرد و بوسید و گفت: به عنوان یک دانشمند صد در صد یقین دارم که مکتب اهل بیت(ع) حق است؛ بنابراین می روم تا همه کارها و برنامه هایم را بر مبنای دستورات این مکتب تنظیم و برنامه ریزی کنم.
کشیش مسیحی که شیعه شد!
چندی بعد با یک کشیش مسیحی در دل سرزمین کفر و جایی که کمربند کفر و ظلمت محسوب می شود و از هر ابزاری برای نابودی حق و شیعه استفاده می کنند، بیش از 4 ساعت به گفت و گو نشستم و درباره مکتب اهل بیت(ع) بحث کردیم. فضای عجیبی در آن جلسه حکمفرما شده بود و پرسش و پاسخ ها میان ما رد و بدل می شد، خودش جلسه را تمام کرد و در حالی که بلند می شد گفت: در حالی بلند می شوم که شیعه هستم و می روم تا دیگران را به روح متعالی تشیع آشنا کنم.
دستورالعملی از حضرت آیت الله بهجت ره
جماعتی از مؤمنین و مؤمنات، طالب نصیحت هستند.
* «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم یعلم»؛ «{من عمل بما علم} کفی ما لم یعلم»؛ (والذین جاهدوا فینا، لنهدینهم سبلنا).
آنچه می دانید، عمل کنید؛ و در آنچه نمی دانید؛ احتیاط کنید تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانید که بعض معلومات را زیر پا گذاشته اید؛ طلب موعظه از غیر عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظی را شنیده اید و می دانید، عمل نکردید، و گر نه روشن بودید.
* همه می دانند که«رساله عملیه» را باید بگیرند و بخوانند و بفهمند، و تطبیق عمل بر آن نمایند، و حلال و حرام را با آن تشخیص بدهند؛ و همچنین مدارک شرعیه{را} اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمی توانند بگویند:
«ما نمی دانیم چه بکنیم و چه نکنیم».
* کسانی که به آنها عقیده دارید، نظر به اعمال آنها نمایید، آنچه می کنند از روی اختیار، بکنید، و آنچه نمی کنند از روی اختیار، نکنید؛ و این، از بهترین راه های وصول به مقاصد عالیه است؛«کونوا دعاه إلی الله بغیر ألسنتکم»؛ مواعظ عملیه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قولیه است.
* از واضحات است که خواندن قرآن در هر روز، و ادعیه مناسبه اوقات و امکنه(مکان ها)، در تعقیبات و غیر آنها؛ و کثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زیارت علما و صلحا، و همنشینی با آنها، از مرضیات خدا و رسول(ص) است و باید روز به روز، مراقب زیادتی بصیرت و انس به عبادت و تلاوت و زیارت باشد.
و بر عکس، کثرت مجالست با اهل غفلت، مزید قساوت و تاریکی قلب و استیحاش(گریزان بودن) از عبادت و زیارات است؛ از این جهت است که احوال حسنه حاصله از عبادات و زیارات و تلاوت ها، به سبب مجالست با ضعفا در ایمان، به سوء حال و نقصان، مبدل می شوند؛ پس مجالست با ضعیف الایمان- در غیر اضطرار و برای غیر هدایت آنها- سبب می شود که ملکات حسنه خود را از دست بدهد، بلکه اخلاق فاسده آنها را یاد بگیرد:
«جالسوا من یذکرکم الله رؤیته، و یزید فی علمکم منطقه، و یرغبکم فی اللخره عمله».
* از واضحات است که ترک معصیت در اعتقاد و عمل، بی نیاز می کند از غیر آن؛ یعنی غیر، محتاج است به آن، و او محتاج غیر نیست، بلکه مولد حسنات و دافع سیئات است:
(و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون).
عبودیت ترک معصیت در عقیده و عمل است.
بعضی گمان می کنند که ما از ترک معصیت عبور کرده ایم! ! غافل اند از این که معصیت، اختصاص به کبائر معروفه ندارد، بلکه اصرار بر صغائر هم، کبیره است؛ مثلاً نگاه تند به مطیع(زیردست)، برای تخویف(ترساندن)، إیذاء محرم(آزاررسانی از نوع محارم) است؛ {و} تبسم به عاصی(گناه کار)، برای تشویق، اعانت(یاری) بر معصیت است.
محاسن اخلاق شرعیه و مفاسد اخلاق شرعیه، در کتب و رسائل عملیه، متبین شده اند. دوری از علما و صلحا، سبب می شود که سارقین دین، فرصت را غنیمت بشمارند و ایمان و اهلش را بخرند به ثمن های بَخس(ارزان) و غیر مبارک، همه اینها مجرب و دیده شده است.
از خدا می خواهیم که عیدی ما را در اعیاد شریفه اسلام و ایمان، موفقیت به«عزم راسخ ثابت دائم بر ترک معصیت» قرار بدهد که مفتاح(کلید) سعادت دنیویه و اخرویه است، تا اینکه ملکه بشود ترک معصیت؛ و معصیت برای صاحب ملکه، به منزله زهر خوردن برای تشنه است، یا میته(مردار) خوردن برای گرسنه است.
البته اگر این راه تا آخر، مشکل بود و به سهولت و رغبت، منتهی نمی شد، مورد تکلیف و ترغیب و تشویق از خالق قادر مهربان نمی شد.
منبع: ماهنامه قرآنی، آموزشی نسیم وحی/7/شهریور1386
آقا خجالت می کشیم تو روی مادرای شهدا نگاه کنیم
عیدی حجت بن الحسن علیه السلام
جنگ تمام شده بود و بسیاری از شهدا جا مانده بودند. دلمان پیش آنها بود. باید می رفتیم و بر می گرداندیمشان؛ اما منطقه حساس بود و موافقت نمی کردند. بالاخره یک فرصت ده روزه گرفتیم. گذشته از دوری راه، دور و برمان پر از میدان های گسترده مین بود.
فرصت ما روز نیمه شعبان به پایان می رسید. بعد از چند روز تفحص، هنوز دستمان خالی بود. شهید محمد غلامی گفت:«تازه امروز، روز کار است و باید عیدی خود را امروز از آقا بگیریم.»
همه به این امید حرکت کردیم، ولی باز هم ناامید شدیم. آفتاب داشت غروب می کرد که صدای ناله و توسل شهید غلامی بلند شد:«آقا جون دیگه خجالت می کشیم تو روی مادرای شهدا نگاه کنیم…» بغض توی گلوی بچه ها ترکید و به گریه افتادند.
چند لحظه بعد، فریاد شهید غلامی که رفته بود شاخه شقایقی را برای معراج شهدا از ریشه بیرون بیاورد، میخکوبمان کرد. به سویش دویدیم… شقایق درست روی جمجمه شهیدی سبز شده بود!
جالب تر نام این که متوجه شدیم نام این شهید«مهدی منتظرالقائم»بود.
فقط 14 سالش بود
باران آتش و گلوله، لحظه ای تمامی نداشت. پیرمرد گفت: مگر می شود توی این اوضاع، نماز خواند و…؟ هنوز حرف های پیرمرد تمام نشده بود که گشتاسب 14 ساله، حالت مردانه ای به خودش گرفت و گفت:«عمو! حواست کجاست؟! یادت رفته که ما برای همین نماز آمدیم و داریم می جنگیم؟!» بعدش هم«الله اکبر» گفت و شروع کرد به نماز خواندن!
به یاد نوجوان شهید لشکر33 المهدی جهرم، گشتاسب گشتاسبی