موارد و مواضعی که صلوات واجب یا مستحب است
هنگان بوئیدن گل ها، در نماز میت، در خطبه های نماز جمعه و عید، هنگام دعا، هنگام دخول و خروج از مساجد، بر کوه صفا و مروه، در محافل و مجالس، هنگام شنیدن نام حضرت، هر روز صبح و هنگام غروب آفتاب، هنگام زیارت حضرت، هنگام ورود به بازار کار، روزهای جمعه، هنگام ختم قرآن، هنگام تلاوت قرآن، در وقت گرفتاری ها و اندوه ها، هنگام خطبه ی ازدواج، در قنوت نماز، بعد از عطسه کردن، در آغاز وضو، هنگام سفر و در مسافرت.
موضوعات: "سایر" یا "احساس انتظار" یا "قرآن مجید" یا "تفسیر المیزان" یا "امام (ره) و مقام معظم رهبری" یا "احادیث" یا "مناسبتها" یا "فرزانگان" یا "پلاک" یا "جور واجور" یا "30 یا 30" یا "مشاوره" یا "تکنیکهای موفقیت" یا "ازدواج" یا "همسران و تفاهم خانواده" یا "جوانان و نوجوانان" یا "دعا" یا "ادعیه و زیارات" یا "گالری تصاویر" یا "کتاب" یا "نهج البلاغه" یا "خطبه ها" یا "نامه ها" یا "حکمت ها" یا "زیبایی های اخلاق حجت الاسلام حبیب الله فرحزاد" یا "گردشگری" یا "كمپين" یا "طوفان جاهلیت" یا "نجم ثاقب" یا "شاگردان مکتب امام جعفر صادق (علیه السلام)" یا "رهروان بانوي كرامت" یا "خانواده آسمانی" یا "موضوع انقلاب اسلامی" یا "خاطرات" یا "دانلود" یا "دانلودصوتی" یا "دانلود متن"
امام خامنه ای (مدظله العالی)
نمی شود باور کرد که اهانت به اسلام و اسلام ستیزی و مسلمان ستیزی در دنیا بدون دست های سرویس های امنیتی و بدون پول قدرت ها ادامه و انتشار پیدا کند که امروز شما نمونه هایش را در دنیا مشاهده می کنید؛ این همان مبارزه با اسلام است.(17//1392)*
غرب در دهه های بیداری اسلامی و به ویژه سالهای اخیر پس از شکست های پیاپی از ایران و افغانستان تا عراق و لبنان و فلسطین و اینک مصر و تونس و… کوشیده است پس از شکست تاکتیک اسلام ستیزی و خشونت علنی، به تاکتیک بدل سازی و تولید نمونه های تقلبی دست بزند، تا عملیات تروریزم ضد مردمی را به جای«شهادت طلبی»،«تعصب و تحجر و خشونت» را به جای«اسلامگرایی و جهاد»،«قومیت گرایی و قبیله بازی» را به جای«اسلام خواهی و امت گرایی»،«غربزدگی و وابستگی اقتصادی و فرهنگی» را به جای«پیشرفت مستقل»،«سکولاریسم» را به جای«علم گرایی»،«سازشکاری» را به جای«عقلانیت»،«فساد و هرج و مرج» اخلاقی را به جای«آزادی»،«دیکتاتوری« را به نام«نظم و امنیت»،«مصرف زدگی، دنیاگرایی و اشرافی گری» را به نام«توسعه و ترقی»،«فقر و عقب ماندگی» را به نام«معنویت گرایی و زهد» قلمداد کند.(1390/11/14)*
امروز یکی از کارهای اساسی و مهمی که در شرکت های هنری معروف دنیا مورد استفاده قرار می گیرد عبارت است از ترساندن مردم از اسلام. چرا؟ اگر اسلام منافع جهانخواران را تهدید نکرده بود، در مقابل آن، این واکنش ها نشان داده نمی شد. اینکه می بینید گروه هایی را به نام اسلام و به نام حکومت اسلامی می سازند، می تراشند، مسلّح می کنند، پشتیبانی می کنند، به جان انسان ها می اندازند و کشورها را به وسیله آنها ناامن می کنند، این نشان دهنده نفوذ پیام اسلام است. از اسلام حقیقی می ترسند، از اسلام ناب می ترسند؛ اسلامی که نسل پیش از شما در میدان های نبرد، در میدان های سیاست، در میدان های انقلاب آن را سرِ دست می گرفت و به دنیا نشان داد. و همین طور که این جوان های عزیز اشاره کردند و نشان دادند، امروز شما وارثان آن شهدای بزرگ و آن مردان عظیم القدر هستید. پیام اسلام برای انسانیّت، پیام آسایش، عزّت، سربلندی و پیام زندگی همراه با امن و امان است؛ این را دشمنان نمی خواهند در دنیا شناخته بشود و ملّت ها با آن آشنا بشوند.(1393/08/26)*
امروز دنیای اسلام با تهاجم سیاسی و فرهنگی و تبلیغاتیِ همه جانبه دشمنان اسلام مواجه است. این نکته را باید در همه جهان اسلام، همه آحاد مردم، به خصوص نخبگان، به خصوص روشنفکران، علمای دین، افراد برجسته سیاسی غفلت نکنند. امروز تهاجم علیه اسلام و مقدسات مسلمانان همه جانبه است و این نه به این خاطر است که دشمن قوی شده است، به خاطر این است که دشمن در مقابل حرکت عظیم اسلامی احساس ضعف می کند؛ لذا به انواع جنگ های روانی، تهاجمات گوناگون، ترساندن ملت ها و کشورهای مسلمان از یکدیگر و تبلیغات علیه یکدیگر متوسل می شود. راه این است که دنیای اسلام وحدت خود را حفظ کند. من بار دیگر برای صدمین بار، هزارمین بار، از زبان ملت ایران خطاب به همه برادران مسلمان در اکناف عالم عرض می کنم: اتحاد خودتان را حفظ کنید، مبادا بازیچه دست دشمنان مشترکی بشوید که به عنوان قومیت عرب و عجم، به عنوان مذهب شیعه و سنی، به عناوین گوناگون دیگر می خواهند بین شما اختلاف بیندازند. آن ها نه دوست شیعه هستند، نه دوست سنی؛ آن ها دشمن اسلامند. برای این که اسلام را تضعیف بکنند، یکی از راه های شان همین است که اینها را به جان هم بیندازند؛ کشورها را از همدیگر بترسانند. این جا که عَلَم اسلام برافراشته شده است، سعی کنند کشورها و دولت ها را از نظام اسلامی، از جمهوری اسلامی با انواع دروغ ها و فریب ها بترسانند. ما همه با هم برادریم. ملت ایران در راه پیشرفت و تعالی اسلامی قدم برمی دارد و به توفیق پروردگار با سرعت پیش می رود و این را متعلق به همه دنیای اسلام می داند؛ شرف خود را، شرف دنیای اسلام؛ پیشرفت خود را، پیشرفت امت اسلامی به حساب می آورد.(1387/07/10)*
کسانی که امروز دنیای اسلام را از اتحاد و یکپارچگی دور می کنند-در حالی که احتیاج به یکپارچگی، امروز بیشتر از همیشه است- این ها به نفع شیاطین کار می کنند، به نفع ابلیس ها کار می کنند. امروز می بینید دنیای غرب، دستگاه استعمار، گردانندگان کمپانی های نفتی و تجاری بزرگ دنیا، این کارتل ها و تراست ها، همه دارند پول خرج می کنند، نقشه ریزی می کنند برای اسلام ستیزی. قرآن را آتش می زنند، نام مبارک پیغمبر را مورد اهانت قرار می دهند، کاریکاتور درست می کنند، کتاب می نویسند، در پایتخت های بزرگ اروپا علیه مسلمان ها هیجانات قومی درست می کنند- می بینید دیگر؛ اینها چیزهای روشن و واضحی است- اینها معنایش چیست؟ معنایش اسلام ستیزی است. امروز دشمنان غربی، علیه اسلام و مسلمانان، شمشیر را از رو بسته اند. خب، این جا تکلیف مسلمان ها چیست؟ مسلمان ها باید به عناصر قدرت خودشان برگردند؛ مسلمان ها باید در درونِ خودشان عوامل اقتدار و توانایی را روز به روز افزایش دهند. یکی از مهم ترین عوامل اقتدار، همین اتحاد و اتفاق است. این برای ما درس است، برای ملت های مسلمان درس است.(1392/13/18)*
بررسی نقش مادران در سلامت دینی دختران
بسیاری از مادران تصور می کنند که با خُرده گیری و انتقاد می توانند دخترانشان را به صورتی که دل خواهشان است، درآورند. همواره ایجاد ارتباط بین مادر و فرزند، عامل مهمی در سلامت ذهنی و هم چنین اعتماد به نفس فرزند بوده است و این موضوع به ویژه درباره دختران صدق می کند، در حالی که در حال حاضر، به دلیل مشغله ی مادر و وجود ارتباط های وسیع خارج از حوزه ی خانواده، به نظر می رسد رابطه مادر و دختری کم رنگ شده و صدمات زیادی به همراه داشته است. توجه به برخی توصیه ها در این باره می تواند کارساز باشد.
به شخصیت دخترتان احترام بگذارید
بسیاری از مشکلات مادر و دختر، بنیانی است زیرا تفاوت های بین آن ها در انتها، منجر به بحث و مشاجره می شود. برای مثال اگر شما فردی اهل گردش و تفریح و پرانرژی هستید ولی دخترتان خجالتی و منزوی است، این تضاد باعث می شود که رودرروی هم قرار بگیرید و به جر و بحث بپردازید. اگر شما نتوانید از راه های مختلف، رفتارهای دخترتان را کنترل کنید، باعث بروز مشکل می شوید. اگر شما دخترتان را نپذیرید، هیچ گاه نمی توانید به روابطی که می خواهید، برسید.
هر روز با دخترتان صحبت کنید
در روزهای هفته می توان کارهای زیادی انجام داد که شاید انجام این کارها باعث هرج و مرج و بی نظمی شود. اما این که شما چگونه سرگرم هستید مهم نیست بلکه باید سعی کنید زمان هایی را برای گوش دادن به افکار و احساسات دخترتان اختصاص دهید. از اصلی ترین کلیدهای یک ارتباط عالی بین مادر و دختر این است که ارتباط راحت و آزادی با یکدیگر داشته باشند.
از دخترتان ایراد نگیرید
انتقاد شدید به جای تصحیح سازنده و مؤثر، باعث از بین رفتن اعتماد به نفس در دخترتان می شود و بدین ترتیب، دختر امیدش را برای رسیدن به آرزوهایش در آینده از دست می دهد. این کار می تواند میان هر دوی شما خشم، عصبانیت و اوقات تلخی ایجاد کند. سعی کنید با صحبت هایتان باعث ترقی و تعالی اخلاقی و معنوی او شوید و همیشه در صدد یافتن مواردی باشید که در او احساس خوبی را ایجاد می کند. این کار می تواند شما را به یکدیگر نزدیک تر کرده و باعث صمیمیت بیش تر شود.
علاقه تان را به او نشان دهید
دخترتان نیازمند این است که شما از او نگهداری کنید، او را در آغوش بگیرید، ببوسید و به او بگویید که چقدر دوستش دارید. این کارها باعث می شود که احساسات خوبی درباره شما و خودش در او گسترش یابد. خودبینی، از طریق اعضای خانواده، خصوصاً والدین، به وجود می آید. به او نشان دهید که می تواند تأثیرات مثبتی از شما بپذیرد و این تأثیرات باعث پیشرفتش می شود. هرگز تصور نکنید که دخترتان می داند که شما دوستش دارید. همواره به او خاطرنشان کنید که چه قدر دوستش دارید. یادتان باشد که شما هرگز نمی توانید اغراق کنید که تا چه اندازه فرزندتان را دوست دارید.
سعی کنید او را درک کنید
و اما دختران! سعی کنید مادرتان را درک کنید. این کار می تواند سخت باشد مخصوصاً اگر شما به خاطر مشاجرات قبلی، احساس بدی از او داشته باشید. تلاش کنید که آرامش تان را حفظ کنید. بهترین زمان برای صحبت با مادرتان، وقتی است که هر دویتان آرامش دارید. به جای بحث کردن بهتر است درباره ی نتیجه ی کارتان به گفت و گو بنشینید. وقتی زمانی را برای درک احساسات مادرتان در نظر می گیرید، بدانید که افکارتان را بدون این که او را متهم سازید یا از او شکایتی داشته باشید، با او شریک می کنید.
برای یکدیگر قانون گذاری کنید
هر دوی شما می توانید بعضی قانون ها را بپذیرید، قوانینی چون با مهربانی صحبت کردن، صحبت کردن در مورد مسائلی که ممکن است بعداً به یک مشکل بزرگ تبدیل شوند و… به نوبت به صحبت های یکدیگر گوش دهید. مشاجره و درگیری، هیچ چیزی را حل نمی کند بلکه سبب می شود که روابط، آرام آرام خراب شود. قانون هایی وضع کنید که به هر دویتان برای بیان احساسات کمک کند. گوش دادن به صحبت های یکدیگر می تواند رابطه ی مستحکمی بین شما به وجود بیاورد.
نگاهی به خودتان بیندازید
شما چه کارهایی برای بهبود روابط با مادرتان انجام می دهید؟ آیا شما از قوانین خانواده اطاعت می کنید؟ آیا شما نیاز دارید که بیش تر مورد احترام قرار بگیرید؟ واقعاً به خودتان نگاه کنید و اگر مواردی در رفتار شما وجود دارد که مورد تأیید نیست، آن ها را تغییر دهید. تغییر صحیح بعضی رفتارها، ممکن است باعث حل مشکلاتی شود که با مادرتان دارید.
به مادرتان فرصت دهید که بداند شما چقدر دوستش دارید
مادران نیاز دارند که از زبان شما بشنوند که دوستشان دارید. کارهایی انجام دهید که عشقتان را نسبت به او نشان دهد. به مادرتان بفهمانید که وجودش چه قدر برای شما با اهمیت است. برنامه ریزی برای سرگرمی های شاد و مهیج که بتوانید آن ها را با یکدیگر انجام دهید می تواند خیلی جالب باشد. شما در حقیقت با وقت گذاشتن برای مادرتان و بیان این که خیلی دوستش دارید، رابطه ای دنباله دار و مستحکم را تضمین می کنید.
کلمات محبت آمیز، مشکلات را حل می کند و کلمات تند فقط باعث ایجاد خشم و عصبانیت می شود. از مهم ترین کلیدهای روابط مادر و دختر، اعتماد و احترام است. اطمینان و احترام باید دو سویه باشد.
یک مادر باید به عقاید و افکار دخترش احترام بگذارد و به صحبت های اطمینان داشته باشد. دختر نیز باید به مادرش اطمینان داشته باشد و به قوانین او احترام بگذارد. احترام گذاشتن و اعتماد داشتن از مهم ترین عناصر داشتن یک رابطه ی سالم است.
فراموش نکنید که اوقات خوشی را با یکدیگر بگذرانید. به مسافرت بروید، مرتب برای صحبت کردن با یکدیگر وقت بگذارید، پیاده روی های دو نفره را در برنامه تان بگنجانید. لحظات تان را با خندیدن و لذت بردن از حضور یکدیگر پر کنید. درباره ی خاطرات و داستان های جالب و خنده دار گذشته با یکدیگر صحبت کنید. برای یکدیگر وقت بگذارید، حتی اگر این وقت، یک بار در روز باشد یا چند بار در ماه. این خیلی مهم است که چگونه با یکدیگر وقت تان را سپری می کنید.
یکی از کلیدهای رابطه ی مادر و دختر، همکاری کردن است؛ خودتان را محک بزنید و اگر لازم بود، برای ایجاد تغییرات، زمانی را اختصاص دهید. از هم نشینی با هم لذت ببرید و نکته های جدید و آموزنده ای از یکدیگر یاد بگیرید. برای ساختن یک رابطه ی جاودانه، زمان کافی اختصاص دهید تا بعدها دچار پشیمانی نشوید.
منبع: خانه خوبان/32
عبدالعظیم حسنی شاگرد امام هادی علیه السلام
ایشان از نوادگان امام مجتبی علیه السلام و مردی پارسا و مورد اعتماد و احترام اهل بیت علیهم السلام بود تا آن جا که امام هادی علیه السلام در شأن او فرمود:«اگر قبر عبدالعظیم حسنی را زیارت کنید، گویا قبر حسین بن علی علیه السلام را زیارت کرده اید.»(معجم رجال الحدیث، سیدابوالقاسم خویی، ج10، ص48)
«ابو حمّاد رازی» می گوید:«نزد امام هادی علیه السلام رفتم و درباره احکام شرعی از ایشان مسائلی را پرسیدم و حضرت به آن ها پاسخ فرمود. هنگامی که خواستم از محضر ایشان مرخص شوم، به من فرمود: هر گاه دچار مشکلی در کار دینت شدی، از عبدالعظیم حسنی بپرس و سلام مرا نیز به وی برسان.»(همان)
از نکته های برجسته در مورد شخصیت او، عرضه اعتقادات خود به امام معصوم زمان خود است تا اگر در آن کژی یا نارسایی وجود دارد، آن را برطرف سازد. خود او می گوید:«نزد مولایم(امام هادی علیه السلام) رفتم. وقتی مرا دید، خوش آمد گفت و فرمود: به درستی که تو دوست ما هستی. عرض کردم: می خواهم دینم را به شما عرضه کنم که اگر مورد پسند شماست، تصدیق کنید تا خدای را در حالی ملاقات کنم که دینم پذیرفته است… من عقیده دارم پروردگار یکتاست و مانندی ندارد و از حد ابطال و تشبیه بیرون است. او جسم و صورت و عَرَض و جوهر نیست؛ بلکه آفریننده اجسام و صورت دهنده شکل ها و آفریننده عرض ها و جوهرهاست و خداوند هر چیز است و مالک و ایجاد کننده و آشکار سازنده همه اشیاء است. همانا محمد صلی الله علیه و آله و سلم بنده و فرستاده اوست و خاتم پیامبران است. پس از او تا روز قیامت پیامبری نیست و آیین او خاتم آیین ها و شریعت هاست و شریعتی پس از آن تا روز رستاخیز نیست و جانشین او امیرمؤمنان، علی بن ابی طالب علیه السلام است و پس از آن حسن علیه السلام و…» امام هادی علیه السلام فرمود: «پس از من حسن علیه السلام، فرزندم، جانشین من است و مردم با فرزند او چگونه خواهند بود؟» گفتم:«چه خواهد شد؟» فرمود:«کسی او را نمی بیند و نامش را نمی تواند برد تا ظهور کند و زمین را از عدل پر می سازد؛ همچنانکه پر از جور و ستم می شود…»
امام علیه السلام پس از عرضه دیگر اعتقادات او مبنی بر حقّانیت معراج، بازخواست در قبر، بهشت و دوزخ، صراط و میزان، فرمود:«ای ابوالقاسم! به خدا این دین، دین خداست که برای بندگانش راضی گشته است. پس بر آن ثایت قدم و پایدار باش، خداوند تو را بر قول ثابت در زندگی دنیا و آخرت ثابت بدارد!»(الامالی، شیخ صدوق، بیروت، مؤسسه الاعلمی، بی تا، ص278).
او در روزگاری که عباسیان تهدید و شکنجه را به اوج خود رسانیده بودند، از دیار خود هجرت کرد و در شهر ری اقامت گزید و در آن جا به روشنگری و هدایت مردم در زمینه امامت پرداخت و در همان سرزمین بدرود حیات گفت.(حیاه الامام علی الهادی علیه السلام، ص229)
بیانات آیت الله مکارم شیرازی درباره اهانت به مقدسات
در روایت آمده«در قیامت میزان های متعددی وجود دارد که دماءالشهدا را با قلم العلما مقایسه می کنند و کفه ای که قلم العلما در آن است بر دماءالشهدا برتری پیدا می کند.
خون مایه حیات است که اگر مقدار معلومی از آن در بدن نباشد، جان انسان به خطر می افتد، در حالی که قلم العلما ابزار ساده کار است؛ ولی در روز قیامت تمام دماءالشهدا تاریخ را در یک کفه قرار می دهند، ابزار نوشتن علما را نیز در کفه دیگر قرار می دهند، ولی قلم العلما بر دماءالشهدا برتری پیدا می کند. اگر قلم العلما نباشد، دماءالشهدا به خطر افتاده و فراموش می شود، حافظ دماءالشهدا، قلم العلما است.
شهدا با ابزار و سلاح خود با جسم دشمن سر و کار دارند، ولی علما با قلم های در دست خود با روح دشمن و افکار آن ها در تماس هستند؛ ممکن است خون شهدا در زمان و مکان خاصی باشد، ولی قلم العلما زمان و مکان ندارد. در طول تاریخ اسلام چنین زمان حساسی وجود نداشته است؛ امروز تمام دشمنان اسلام فعال شده اند و فعالیت آن ها به گونه ای است که در یک زمان، تمام فعالیت های تخریبی را از یک نقطه به نقطه دیگر منتقل می کنند؛ تعداد زیادی ماهواره، پایگاه و رسانه شبانه روز برای منحرف کردن افکار افراد به ویژه افکار جوانان فعالیت می کنند.
در چنین اوضاعی وظیفه ما بسیار سنگین است، امروز فساد به وسیله رسانه های فاسد از در و دیوار می بارد و نمی شود در برابر آن سکوت کرد. مکتب اهل بیت علیهم السلام تنها مکتب سیراب کننده دنیا از مسائل مذهبی است. مکتب تشیع باید همواره حمایت شود، چرا که مرتب از سوی دشمنان نسبت به آن سم پاشی، تخریب و ایجاد شبهه صورت می گیرد، تلاش در جهت خدمت به ائمه اطهار علیهم السلام توفیقی است که خدا به هر فردی نمی دهد، ولی وقتی به فردی توفیقی داده می شود، باید از آن استفاده کرد و برای روز قیامت ذخیره نمود.
اسلام ترور را در قبال همه افراد محکوم می کند. برگزاری کنگره های مختلف در شهر مقدس قم و کشورهای مصر و سوریه، خود نشان می دهد که داعش از اسلام نیست؛ پس چرا اروپایی ها عملکرد تروریست های داعشی را به همه عمومیت داده و مسلمانان را علیه خود می شورانند؟ شما باید کار تروریست ها را محکوم کنید، چرا مزاحم مسلمانان می شوید؟
نشریه ای که به آن حمله شده است، اعلام کرده، کاریکاتورهای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را کشیده و در تیراژ بالا منتشر خواهد کرد، آیا این کار عاقلانه ای است؟ اهانت به نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به معنای اعلام جنگ با تمام مسلمانان است، شما از داعش ضربه خورده اید، آیا این انتقام جویی شما از مسلمانان کار عاقلانه ای است، در این باره باید فکر کنند. شما ریشه ها را پیدا کرده و بخشکانید، ارتش و مردم عراق به شرط قطع حمایت دیگران از داعش، آن ها را به زودی ریشه کن می کنند، لازم نیست شما ائتلاف تشکیل دهید، شما جلوی کمک ها را بگیرید کافی است، اگر به این ها کمک نشود، یک ماه نیز دوام نمی آورند و ریشه ترورها خواهد خشکید.
در روایت آمده«مهدی موعود آب حیات واقعی است»، این تشبیه بسیار مناسب است؛ چرا که همان گونه همه افراد به آب نیاز دارند، به ظهور حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز نیاز دارند.
هفته نامه صبح صادق/شماره684
بیانات آیت الله مکارم شیرازی درباره اهانت به مقدسات
در روایت آمده«در قیامت میزان های متعددی وجود دارد که دماءالشهدا را با قلم العلما مقایسه می کنند و کفه ای که قلم العلما در آن است بر دماءالشهدا برتری پیدا می کند.
خون مایه حیات است که اگر مقدار معلومی از آن در بدن نباشد، جان انسان به خطر می افتد، در حالی که قلم العلما ابزار ساده کار است؛ ولی در روز قیامت تمام دماءالشهدا تاریخ را در یک کفه قرار می دهند، ابزار نوشتن علما را نیز در کفه دیگر قرار می دهند، ولی قلم العلما بر دماءالشهدا برتری پیدا می کند. اگر قلم العلما نباشد، دماءالشهدا به خطر افتاده و فراموش می شود، حافظ دماءالشهدا، قلم العلما است.
شهدا با ابزار و سلاح خود با جسم دشمن سر و کار دارند، ولی علما با قلم های در دست خود با روح دشمن و افکار آن ها در تماس هستند؛ ممکن است خون شهدا در زمان و مکان خاصی باشد، ولی قلم العلما زمان و مکان ندارد. در طول تاریخ اسلام چنین زمان حساسی وجود نداشته است؛ امروز تمام دشمنان اسلام فعال شده اند و فعالیت آن ها به گونه ای است که در یک زمان، تمام فعالیت های تخریبی را از یک نقطه به نقطه دیگر منتقل می کنند؛ تعداد زیادی ماهواره، پایگاه و رسانه شبانه روز برای منحرف کردن افکار افراد به ویژه افکار جوانان فعالیت می کنند.
در چنین اوضاعی وظیفه ما بسیار سنگین است، امروز فساد به وسیله رسانه های فاسد از در و دیوار می بارد و نمی شود در برابر آن سکوت کرد. مکتب اهل بیت علیهم السلام تنها مکتب سیراب کننده دنیا از مسائل مذهبی است. مکتب تشیع باید همواره حمایت شود، چرا که مرتب از سوی دشمنان نسبت به آن سم پاشی، تخریب و ایجاد شبهه صورت می گیرد، تلاش در جهت خدمت به ائمه اطهار علیهم السلام توفیقی است که خدا به هر فردی نمی دهد، ولی وقتی به فردی توفیقی داده می شود، باید از آن استفاده کرد و برای روز قیامت ذخیره نمود.
اسلام ترور را در قبال همه افراد محکوم می کند. برگزاری کنگره های مختلف در شهر مقدس قم و کشورهای مصر و سوریه، خود نشان می دهد که داعش از اسلام نیست؛ پس چرا اروپایی ها عملکرد تروریست های داعشی را به همه عمومیت داده و مسلمانان را علیه خود می شورانند؟ شما باید کار تروریست ها را محکوم کنید، چرا مزاحم مسلمانان می شوید؟
نشریه ای که به آن حمله شده است، اعلام کرده، کاریکاتورهای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را کشیده و در تیراژ بالا منتشر خواهد کرد، آیا این کار عاقلانه ای است؟ اهانت به نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به معنای اعلام جنگ با تمام مسلمانان است، شما از داعش ضربه خورده اید، آیا این انتقام جویی شما از مسلمانان کار عاقلانه ای است، در این باره باید فکر کنند. شما ریشه ها را پیدا کرده و بخشکانید، ارتش و مردم عراق به شرط قطع حمایت دیگران از داعش، آن ها را به زودی ریشه کن می کنند، لازم نیست شما ائتلاف تشکیل دهید، شما جلوی کمک ها را بگیرید کافی است، اگر به این ها کمک نشود، یک ماه نیز دوام نمی آورند و ریشه ترورها خواهد خشکید.
در روایت آمده«مهدی موعود آب حیات واقعی است»، این تشبیه بسیار مناسب است؛ چرا که همان گونه همه افراد به آب نیاز دارند، به ظهور حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز نیاز دارند.
هفته نامه صبح صادق/شماره684
امام خامنه ای مدظله العالی
نمی شود باور کرد که اهانت به اسلام و اسلام ستیزی و مسلمان ستیزی در دنیا بدون دست های سرویس های امنیتی و بدون پول قدرت ها ادامه و انتشار پیدا کند که امروز شما نمونه هایش را در دنیا مشاهده می کنید؛ این همان مبارزه با اسلام است.(17//1392)
پاسخ قاطع شهید نواب صفوی به تطمیع شاهانه…؟!
امام جمعه تهران،«دکتر سید حسن امامی» در دوره طاغوت، پس از بازگشت نواب صفوی از مصر به ملاقات ایشان رفت و گفت:«اعلی حضرت برای تجلیل از مقام فضل و کمال آقای نواب صفوی، نیابت تولیت آستان قدس رضوی را به ایشان تفویض می کنند و اختیار می دهند که آقای نواب صفوی درآمد آن جا را با نظر خود به مصارف شرعیه برسانند و از حمایت کامل اعلی حضرت برخوردار باشند، مشروط بر اینکه، در کار سیاست مملکت هیچ مداخله ای نداشته باشند.»!
در این هنگام چهره ی شهید نواب صفوی از خشم سرخ شد و با ناراحتی و عصبانیت به ایشان گفت:«پسرعمو! این که به شما می گویم، مکلّف هستید که عیناً به این سگ پهلوی برسانید، به او بگویید که تو می خواهی مرا با دادن پُست و مقام و پول فریب بدهی و خودت آزادانه، هر کاری که می خواهی با دین خدا و مملکت اسلام، انجام دهی، این محال است. من یا تو را می کُشم و به جهنم می فرستمت و خود به بهشت می روم و یا تو مرا می کُشی و با این جنایتت باز هم به جهنم رفته و من در بهشت در آغوش اجدادم جای می گیرم. ولی در هر حال تا من زنده هستم امکان ندارد ساکت باشم و بگذارم تو هر کاری که می خواهی انجام دهی.» دکتر سیدحسن امامی پس از مذاکره با نواب ناامید به نزد شاه بازگشت.
هفته نامه صبح صادق/شماره684
آیت الله العظمی بهاءالدینی ره
مرحله ی اول اخلاق اسلامی، تهذیب نفس خود است. انسان به واسطه ی آن، آتش را از خود دور می کند. آن گاه نوبت به تدبیر منزل می رسد و سوم تطهیر جامعه است. انسان کامل کسی است که این سه مرحله را بپیماید. انسانی که خود و خانواده اش را ساخت، می تواند چون خورشید اطرافش را روشن کند و فرد مستعدی را از این نور بهره مند سازد. تمام تبلیغات اسلام برای این است که بشر ساخته شود. اگر ما درون افراد را اصلاح کنیم، تمام تعارض ها و تزاحم ها از بین می رود.
سیری در آفاق/ص197
مهدویت از نگاه آیت الله العظمی بهجت ره
1. وضعیت امام غائب
آیت الله بهجت ره چونان سایر عالمان شیعی، امام را بزرگترین آیت حق، «آینه ای که تمام عالم را نشان می دهد»، «ولیّ نعمت ها و مجرای رساندن فیض به ما» دانسته، درباره ی امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف می فرمایند:«اهل بیت همه نور واحدند؛ لذا انسان به هر کدام متوسل شود از دیگری جواب می گیرد. البته مصالحی در کار است هم چنان که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم در پاسخ حاجات درخواست شده از ایشان، به حضرت امیر علیه السلام و آن حضرت به امام حسن علیه السلام تا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف حواله داده اند. زیرا مجری امور در این زمان آن حضرت است؛ نه فقط به لحاظ ظاهری بلکه به لحاظ ولایت باطنی نیز نزدیک ترین ائمه به ما حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد».
آیت الله بهجت ره به رغم اینکه آن حضرت را مالک کُره زمین و واسطه ی همه ارزاق و خیرات به ما دانسته، اما درباره ی وضعیت ایشان چنین می گوید:
«چه مصائبی بر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف- که مالک همه ی کُره ی زمین است و تمام امور به دست او انجام می گیرد- وارد می شود، و آن حضرت در چه حالی است و ما در چه حالی؟ او در زندان است و خوشی و راحتی ندارد و ما چقدر از این مطلب غافلیم و توجّهی نداریم.»
هم چنین در جایی دیگر از دست بسته بودن امام سخن می گوید و مثال او را مثال«ناقه ی صالح» می خوانند:«ما از غم خوار، هادی، حامی و ناصر خود قدردانی و شکرگزاری نمی کنیم و واسطه ی خیر را پی می کنیم که: فَعَقَرُوهَا.
… پس به عکس آن چه برخی عوام تصور دارند، امام غائب، فارغ از ما، در نعمت و سرور و در باغی خوش آب و هوا منزل ندارد بلکه در صبری جانکاه روزگار می گذراند. حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف عجب صبری دارد با این که از تمام آنچه که ما می دانیم و نمی دانیم اطلاع دارد و از همه ی امور و مشکلات و گرفتاری های ما باخبر است… خدا عجب صبری به ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف داده که هزار سال است می بیند بر سرِ مسلمانان چه بلاهایی می آید و چه بلاهایی خود مسلمانان بر سرِ هم می آورند، و همه را تحمل می کند».
2. وضعیت مأمومان در غیبت
از نظر آیت الله بهجت ره، همه ی شیعیان، فرزندان فاطمه سلام الله علیها هستند. اما این مأمومین امام غائب عجل الله تعالی فرجه الشریف دارای دو وضعیت اند: وضعیت بالقوه آنها که همان دارایی ها و امکانات آنهاست. در کلمات ایشان دو چیز گنج و کنز عالی است:
الف) میراث علمی ائمه ی اطهار علیهم السلام: ایشان در معرفی این گنجینه ی مهم می فرماید: «این همه ودایع، کتب، مخازن علم، روایات، و ادعیه در اختیار ما گذاشته اند به گونه ای که اگر کسی بخواهد امامی را حاضر بیابد، یا صدایش را از نوار گوش دهد، یا در خدمتش باشد تا مطالب آنان را استماع کند- نه این که خود در محضر آنان صحبت کند- بهتر از اینها را پیدا نمی کند. همه چیز در دسترس ماست ولی حالمان مانند حال کسانی است که هیچ ندارند».
ب) استمرار فیض امام عجل الله تعالی فرجه الشریف: گنج دیگر شیعیان، داشتن امام حیّ و استمرار فیض او است که به لحاظ عملی هم اکنون هم شیعیان می توانند از او بهره مند ببرند. آیت الله بهجت ره در پاسخ به سؤالی که از ایشان شده بود: «چرا ما باید از عترت محروم باشیم؟» پاسخ دادند:«چه کسی گفته از فیوضات آنان محرومیم؟ ما به اختیار محرومیم! همچنین نور الامام فی قلوب المؤمنین انور من الشمس المضیئه بالنهار. منتها دنبال کردن و طلب می خواهد. در زمان غیبت هم عنایات و الطاف امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نسبت به محبّان و شیعیانش زیاد دیده شده است باب لقاء و حضور کاملاً مسدود نیست، بلکه اصل رؤیت جسمانی را هم نمی شود انکار کرد».
در نظر ایشان اساساً امام عجل الله تعالی فرجه الشریف از نظر ظالمان محجوب است نه عارفان.می فرمایند:«حضرت از اعین الظالمین محجوب است؛ المحجوب عن اعین الظالمین. اما کسانی که نه ظالمند، نه رفیق ظالم و نه با ظالمان معاشر، آن حضرت از دید آنان محجوب نیستند».
اما این وضعیت بالقوه ی شیعه و امکانات اوست. وضعیت بالفعل و موجود مأمومین در نظر ایشان پست و ناچیز است:«مسلمانان زعیمی ندارند که در زیر لواء و پرچم او قرار گیرند زیرا سنّیان که اصلاً قائل به زعیم و امام نیستند و شیعه هر چند اعتقاد به امام دارد ولی در عمل و وضعیت مانند سنّیان هستند و با آن فرقی ندارند!».
در واقع یک تشیع اسمی است. از این رو انذار می دهند:«اگر امام زمان هم بیاید با او همان معامله را می کنیم که با آبای طاهرینش کردیم! آیا می شود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف چهارصد میلیون{تعداد شیعیان} یاور داشته باشد و ظهور نکند؟
اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بندگانی هستند که علم و صوابشان مُطّرد است یعنی با داشتن مقام عصمت، نه خطا می کنند و نه خطیئَه و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف«عین الله الناظره و اذنه السامعه و لسانه الناطق و یده الباسطه؛ چشم بینا، گوش شنوا، زبان گویا و دست گشاده ی خداوند است» و از اقوال، افعال، افکار و نیّات ما اطلاع دارد، مع ذلک گویا ما ائمه و به خصوص امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را حاضر و ناظر نمی دانیم بلکه گویا مانند عامّه اصلاً زنده نمی دانیم و به کلّی از آن حضرت غافل هستیم.
یعنی با وجود در اختیار داشتن میراث علمی آنها مثل کسانی هستیم که هیچ ندارند و نسبت به فیوضات معنوی آنها نیز مثل کسانی هستیم که اصلاً امام را متولد شده نمی دانند!»
3. اسباب غیبت امام عجل الله تعالی فرجه الشریف
نکته ی در خور توجّه در کلمات ایشان این است که ایشان چنین غیبتی را بی سابقه می دانند:«امیدوارم خداوند برای یک مشت شیعه ی مظلوم، صاحبشان را برساند. زیرا در عالم چنین سابقه ای نداشته و ندارد که رئیس و رهبری از مُریدان و لشکرش این قدر غیبت طولانی داشته باشد! چه باید گفت؟ معلوم نیست تا کِی! در تمام امّت های گذشته غیبت مقدّر شده است ولی در هیچ امّتی چنین غیبتی با وقت نامعلوم غیر مقدّر اتفاق نیفتاده است».
آیت الله بهجت ره، اصلی ترین مسبّب غیبت را خود مردم می بینند؛ گذشتگان به نوعی و موجودین به نوعی دیگر:«سبب غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خود ما هستیم زیرا دستمان به او نمی رسد و گرنه در میان ما بیاید و حاضر شود چه کسی او را می کشد؟ آیا جنّیان آن حضرت را می کشند یا قاتل او انسان است؟ ما از پیش در طول تاریخ ائمه علیهم السلام امتحان خود را پس داده ایم که آیا از امام تحفّظ و اطاعت می کنیم و یا این که او را به قتل می رسانیم؟!»
ایشان از عدم قدردانی و شکرگزاری مردم نسبت به غم خوار، هادی، حامی و ناصر خویش، و حتی بدتر از آن این که برخی آلت دست دشمنان امام هم می شوند، گله می کنند:«با وجود اعتقاد داشتن به رئیسی که عین الله الناظره است آیا می توانیم از نظر الهی فرار کنیم و یا خود را پنهان کنیم؟ و هر کاری را که خواستیم انجام اهیم؟! چه پاسخی خواهیم داد؟! همه ی ادوات و ابزار را از خود او می گیریم و به نفع دشمنان به کار می گیریم و آلت دست کفار و اجانب می شویم و به آنان کمک می کنیم!»
4.اسباب ظهور امام عجل الله تعالی فرجه الشریف
آسیب اصلی در نظرگاه آیت الله بهجت ره، آسیب رابطه ی امام و مأموم است. از این رو راه حل محوری ایشان اصلاح این رابطه و تعمیق آن است. تصریح می کنند:«تا رابطه ما با ولیّ امر- امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف- قوی نشود کار ما درست نخواهد شد».
اما قوی شدن این رابطه چگونه است؟ ایشان در این باره رویکرد اخلاقی خویش را بیشتر آشکار کرده، ادامه می دهند:«قوت رابطه ی ما با ولیّ امر عجل الله تعالی فرجه الشریف هم در اصلاح نفس است. آیا واقعاً تا خودمان را اصلاح نکنیم کار درست می شود؟»
لذا اصلاح نفس، تحکیم ایمان و تطبیق عقیده و عمل بر عقیده و عمل امام عجل الله تعالی فرجه الشریف در بیانات ایشان از درخشش و تأکید خاصی برخوردار است.
«ما می خواهیم هر کاری دلمان می خواهد بکنیم؛ به نزدیکان مان به دوستان مان هر کاری می خواهیم بکنیم اما دیگران، دشمنان حق ندارند به ما اسائه ای بکنند. ما اگر به راه بودیم و در راه می رفتیم چه کسی امیرالمؤمنین علیه السلام را می کشت؟ چه کسی امام حسین علیه السلام را می کشت؟ چه کسی همین امام حیّ حاضر را که هزار سال است از دیده ها غائب است مغلول الیدین(دست بسته) می کرد؟برای مؤمنان، تثبیت در دین و ایمان، ثبات قدم تا ظهور آن حضرت، از ظهور آن حضرت مهم تر است».
این راه حلّ محوری از سوی ایشان مبتنی بر تحلیلی است که از وضعیت موجود شیعیان و دشمنان دارد. «ما که قدرت دفاع در برابر قدرت های بزرگ دنیا را-که برای ما با هم هم دست شده اند- نداریم و نمی توانیم به صورت ظاهر با آنان بجنگیم. چرا دست از وظیفه ی خود برمی داریم؟ وظیفه ی فعلی ما با این همه ابتلائات و آتش هایی که برای نابودی شیعه در ایران، عراق، لبنان، پاکستان، افغانستان و… افروخته شده دعا و توسل به حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف و توصیه ی دیگران به دعاست».
توسل و دعا که شاخصی برای به سازی رابطه ی مأمومین و امام خویش است، در بیان آیت الله بهجت ره جایگاهی خاص و ویژه دارد. اما نباید گمان کرد که تنها وظیفه در قبال ظهور را فقط دعا و استغاثه می دانند. ایشان برای تحقق راه حل محوری ای که اشاره شد هم راه کارهای اجتماعی ارائه می کنند و هم راه کارهای فردی.
راه کارهای فردی و اجتماعی تقویت رابطه با امام
آیت الله بهجت ره از یک سو، بندگی و اطاعت را موجب تصحیح رابطه با امام و مسبّب همه ی کمالات دانسته، از سوی دیگر مانع جدی در این امر را اجانب و کفّار می دانند:«چه می شد به واسطه ی بندگی خدا، روابط ما با آن آقا عجل الله تعالی فرجه الشریف محفوظ می ماند؟ دیگران نگذاشتند هر چند ما هم مقصریم و نخواستیم اتصال میان ما و آن حضرت محفوظ باشد».
در دیدگاه ایشان اصلی ترین نقشه ی کفار، ضربه زدن به آن رابطه ی اصیل و دور کردن مسلمین از ثقلین است:«ائمه ی ما دعاها را در اختیار ما گذاشته اند تا ما را غرق در نور ببینند. انبیا آمده اند که ما را از دنیا و توجه به آن دور سازند ولی کفّار به ما می گویند: دین را کنار بگذارید تا ما به شما دنیا دهیم و وسایل راحتی ظاهری-نه راحتی درونی- شما را فراهم کنیم! البته این سخن هم دروغ است، زیرا اگر آنان برای ما راحتی دنیا را می خواهند پس چرا این همه بر سر تسلّط بر ما، با هم نزاع دارند. نقشه ی کفار این بوده و هست که قرآن را از دست مسلمانان بگیرند و روحانیت را از منابع دینی و معنویات و سرچشمه های معارف- یعنی قرآن و سنت- جدا سازند، تا این دو سلاح مهم از دست مسلمانان خارج گردد و راه تسلط آنان بر بلاد و ثروت های مسلمانان باز شود. ولو به اینکه کسانی را در رأس قرار دهند که طبق مرام آنان کتاب و سنت را توجیه کنند و دیگران نابود، منزوی یا کشته شوند: ای کاش می دیدیم که گرگ ها به ما هجوم آورده اند و ما را می خورند!»
در پی این درک خاص است که راه کار اصلی اجتماعی ایشان برای تأمین آن مقصود، توصیه به عدم اختلاط با کفار است؛ هم اختلاط سیاسی- اقتصادی و هم اختلاط فرهنگی- فکری.
در ادامه ی سخن پیشین ایشان بیان می نماید:
«با این وضع چه باید کرد؟ هر چه به ما فرمودند: لاتتخذوا الکافرین اولیاء؛ کافران را به عنوان دوست و سرپرست خود نگیرید، گوش نکردیم! حالا با این اوضاع و گرفتاری و بلاها که بر سرِ ما مسلمانان می آید چه باید بکنیم؟ اگر تکلیف خود را بدانیم که چه باید بکنیم و به آن چه فهمیدیم عمل بکنیم از جهت علم به وظیفه ی فردای قیامت راحتیم.
اختلاط ما با کفار آخرش به همین جا می کشد؛ یعنی ابتدا از مسلمانان پذیرایی می کنند، به آنان احترام می گذارند، آنان را به بلاد خود دعوت می کنند و در تجارت و معاملات بازرگانی خود داخل می کنند، وقتی رؤسا و سیاست مداران مسلمان مست پول و غیر پول شدند مسلمانان حاضر می شوند امتیازاتی بدهند تا آنان بر بلاد اسلامی حکومت کنند. بدین ترتیب اختلاط با کفار، تسلط و حکومت آن ها را بر مسلمانان آسان تر می سازد. آیا اگر مثلاً کفّار بر نفت ایران حکومت کردند، می شود که نتوانند بر ایران و ملت ایران حکومت کنند؟ و مالک الرّقاب ممالک اسلامی و مسلمانان نشوند؟»
منبع: خانه خوبان/32
امروز تنها راهی که دنیای اسلام برای حفظ منافع ملت های اسلامی دارد، اتحاد کلمه بر محور اسلام است؛ “نه” گفتن به اهداف و مطامع استعماری دشمنان و مستکبران است. هدف استکبار محو هویت ملی و دینی در دنیای اسلام و به خصوص خاورمیانه است. مقابله ی با این هدف، با اتحاد بیشتر، با همبستگی بیشتر، با تمسک به اسلام، با ترویج اسلام و با ایستادن در مقابل زیاده خواهی های آمریکا و مستکبران عملی است و لاغیر.
1384/6/11