ریشه دواندن گناه
خار کنی خاری بر سر راه مردم کاشته بود.
به او گفتند: بیا این خار را بکن.
آن مرد می گفت:دیر نمی شود و هر بار که به او می گفتند می گفت دیر نمی شود وعده آینده را می داد.
خا ر رشد می کرد و ریشه می دوانید و تنه اش کلفت و خا رها یش تیز ترو خطرش بیشتر می شد.
در مقابل خار کن هم روز به روز پیر تر می شد.
در نهایت وقتی که می خواست خار را بکند: چنان ریشه دوانده بود که هر چه زور زد: خار از زمین بیرون نیا مد. گناه نیز اگر بماند ریشه می دواند و اگر توبه در کار نباشد غیر جبران میشود.