وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از خطبه هاى آن حضرت است
در گريز از دنيا
دَارٌ بِالْبَلاءِ مَحْفُوفَةٌ، وَ بِالْغَدْرِ مَعْرُوفَةٌ. لاتَدُومُ اَحْوالُها،
دنيا خانه اى است پيچيده به بلا، و معروف به خيانت. احوالش پايدار نمى ماند،
وَ لايَسْلَمُ نُزّالُها. اَحْوالٌ مُخْتَلِفَةٌ، وَ تاراتٌ مَتَصَرِّفَةٌ. الْعَيْشُ فيها
و اهلش جان سالم به در نبرند. حالاتى است گوناگون، و نوبت هايى است متغيّر. زندگى در آن
مَذْمُومٌ، وَ الاَْمانُ مِنْها مَعْدُومٌ. وَ اِنَّما اَهْلُها فيها اَغْراضٌ مُسْتَهْدَفَةٌ،
ناپسند است، و امنيت در آن ناياب. مردمش آماج تير بلايند،
تَرْميهِـمْ بِسِهامِهـا ، وَ تُفْنيهِـمْ بِحِمامِهـا.
كه تيرهايش به سوى آنان نشانه مى رود، و با مرگ نابودشان مى كند.
وَ اعْلَمُوا عِبادَ اللّهِ، اَنَّكُمْ وَ ما اَنْتُمْ فيهِ مِنْ هذِهِ الدُّنْيا عَلى سَبيلِ
بندگان خدا، بدانيد شما و آنچه در آن هستيد از اين دنيا در مسير
مَنْ قَدْ مَضى قَبْلَكُمْ مِمَّنْ كانَ اَطْوَلَ مِنْكُمْ اَعْماراً، وَ اَعْمَرَ دِياراً،
آنانى مى باشيد كه پيش از شما از جهان گذشتند، عمرشان از شما طولانى تر، ديارشان آبادتر،
وَ اَبْعَدَ آثاراً، اَصْبَحَتْ اَصْواتُهُمْ هامِدَةً، وَ رِياحُهُمْ راكِدَةً،
و آثارشان از شما بهتر و ماهرانه تر بود، اما صدايشان فرو مرد، باد غرورشان نشست،
وَ اَجْسادُهُمْ بالِيَةً، وَ دِيارُهُمْ خالِيَةً، وَ آثارُهُمْ عافِيَةً. فَاسْتَبْدَلُوا
بدنهايشان پوسيد، شهرشان خالى شد، و آثارشان نابود گشت. كاخهاى
بِالْقُصُورِ الْمُشَيَّدَةِ، وَ النَّمارِقِ الْمُمَهَّدَةِ، الصُّخُورَ وَ الاَْحْجارَ
سخت بنيان ، و فرشها و بسترهاى گسترده آنها به سنگهاى به هم
الْمُسَنَّدَةَ، وَ الْقُبُورَ اللاّطِئَةَ الْمُلْحَدَةَ الَّتى قَدْ بُنِىَ بِالْخَرابِ
پيوسته، و گورهاى زيرزمين و لحد چيده شده تبديل شد، آن گورهايى كه در جاى ويرانى
فِناؤُها، وَ شُيِّدَ بِالتُّرابِ بِناوُها. فَمَحَلُّها مُقْتَرِبٌ، وَ ساكِنُها
بنا شده، و با خاك زمين آن را محكم كرده اند. آن قبور به هم نزديك است، اما ساكنانش در تنهايى
مُغْتَرِبٌ. بَيْنَ اَهْلِ مَحَلَّة مُوحِشينَ، وَ اَهْلِ فَراغ
و غربت اند! در ميان اهل محلّه اى مقيمند كه در وحشت و ترسند، و بين قومى كه به ظاهر فارغ البال ولى در باطل
مُتَشاغِلينَ، لا يَسْتَأْنِسُونَ بِالاَْوْطانِ، وَ لايَتَواصَلُونَ تَواصُلَ
دچار مشغله اى فراوانند، به وطن ها انس نمى گيرند، و همچون پيوستن همسايگان به هم
الْجيرانِ، عَلى ما بَيْنَهُمْ مِنْ قُرْبِ الْجِوارِ وَ دُنُوِّ الدّارِ. وَ كَيْفَ يَكُونُ
نمى پيوندند با اينكه با هم مجاورند و خانه هايشان به هم نزديك است. چگونه ديد و بازديد كنند
بَيْنَهُمْ تَزاوُرٌ وَ قَدْ طَحَنَهُمْ بِكَلْكَلِهِ الْبِلى، وَ اَكَلَتْهُمُ الْجَنادِلُ
در صورتى كه پوسيدگى با انداختن سنگينى خود بر آنها آنان را متلاشى كرده، و سنگ و خاك اعضايشان
وَ الثَّرى. وَ كَاَنْ قَدْ صِرْتُمْ اِلى ما صارُوا اِلَيْهِ، وَ ارْتَهَنَكُمْ ذلِكَ
را خورده؟! تصور كنيد شما الآن جاى آنها هستيد، و قبرها شما را به
الْمَضْجَعُ، وَ ضَمَّكُمْ ذلِكَ الْمُسْتَوْدَعُ. فَكَيْفَ بِكُمْ لَوْ تَناهَتْ بِكُمُ
گروگان گرفته، و در آغوش آن وديعه گاه رفته ايد. حالِ شما چگونه خواهد بود آن گاه كه برنامه ها
الاُْمُورُ، وَ بُعْثِرَتِ الْقُبُورُ؟ «هُنالِكَ تَبْلُو كُلُّ نَفْس ما اَسْلَفَتْ،
به پايان برسد، و مرده ها را از گورها درآورند؟ آن هنگام هر كسى از آنچه پيش فرستاده آگاه مى شود،
وَ رُدُّوا اِلَى اللّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ وَضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ».
و به سوى خداوند كه سرپرست بر حقّ آنان است بازگردانده مى شوند، و آنچه افترا مى بستند به كارشان نيايد.