وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از خطبه هاى آن حضرت است
در فلسفه بعثت، حوادث آينده و پند و اندرز
فَبَعَثَ اللّهُ مُحَمَّداً صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِالْحَقِّ لِيُخْرِجَ عِبادَهُ مِنْ
خداوند محمّد صلّى اللّه عليه وآله را به حق برانگيخت تا بندگانش را از حلقه پرستش
عِبادَةِ الاَْوْثانِ اِلى عِبادَتِهِ، وَ مِنْ طاعَةِ الشَّيْطانِ اِلى طاعَتِهِ،
بتها درآورده به مدار عبادت خود وارد كند، و از طاعت شيطان نجات داده به گردونه طاعت خود بياورد،
بِقُرْآن قَدْ بَيَّنَهُ وَ اَحْكَمَهُ، لِيَعْلَمَ الْعِبادُ رَبَّهُمْ اِذْ جَهِلُوهُ،
به وسيله قرآنى كه معنايش را روشن و بنيانش را استوار كرد، تا بندگانْ خداى خود را بعد از جهل به او بشناسند،
وَ لِيُقِرُّوا بِهِ بَعْدَ اِذْ جَحَدُوهُ، وَ لِيُثْبِتُوهُ بَعْدَ اِذْ اَنْكَرُوهُ.
و پس از انكار (زبانى) او بهوجودش اقرار نمايند. و پس از انكار (قلبى) او وجودش را ثابت بدانند.
فَتَجَلّى لَهُمْ سُبْحانَهُ فى كِتابِهِ مِنْ غَيْرِ اَنْ يَكُونُوا رَاَوْهُ بِما اَراهُمْ مِنْ
خداوند سبحان بدون اينكه او را ببينند خود را در قرآن به وسيله آيات قدرتش
قُدْرَتِهِ، وَ خَوَّفَهُمْ مِنْ سَطْوَتِهِ، وَ كَيْفَ مَحَقَ مَنْ مَحَقَ بِالْمَثُلاتِ،
نشان داد، و آنان را از سطوتش بيم داد، و چگونگى هلاكت اقوام را به كيفرها،
وَاحْتَصَدَ مَنِ احْتَصَدَ بِالنَّقِماتِ.
و درو شدنشان را به عذابها ارائه فرمود.
وَ اِنَّهُ سَيَأْتى عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدى زَمانٌ لَيْسَ فيه شَىْءٌ اَخْفى مِنَ
پس از من به زودى بر شما روزگارى رسد كه در آن چيزى پنهان تر از
الْحَقِّ، وَ لا اَظْهَرَ مِنَ الْباطِلِ، وَ لا اَكْثَرَ مِنَ الْكَذِبِ عَلَى اللّهِ
حق، و آشكارتر از باطل، و فراوان تر از دروغ به خدا و
وَ رَسُولِهِ، وَ لَيْسَ عِنْدَ اَهْلِ ذلِكَ الزَّمانِ سِلْعَةٌ اَبْوَرَ مِنَ الْكِتابِ اِذا
پيامبرش نباشد! پيش مردم آن زمان اگر قرآن را به درستى تلاوت كنند متاعى كسادتر
تُلِىَ حَقَّ تِلاوَتِهِ، وَ لا اَنْفَقَ مِنْهُ اِذا حُرِّفَ عَنْ مَواضِعِهِ،
از آن يافت نشود، و اگر در معانى آن تحريف ايجاد كنند كالايى رواج تر از آن نباشد،
وَ لا فِى الْبِلادِ شَىْءٌ اَنْكَرَ مِنَ الْمَعْرُوفِ، وَ لا اَعْرَفَ مِنَ الْمُنْكَرِ.
و در شهرها چيزى بدتر از معروف، و بهتر از منكر پيدا نشود.
فَقَدْ نَبَذَ الْكِتابَ حَمَلَتُهُ، وَ تَناساهُ حَفَظَتُهُ. فَالْكِتابُ يَوْمَئِذ وَ اَهْلُهُ
قرآن را حاملانش كنارى اندازند، و حافظانش آن را از ياد ببرند. در آن روز قرآن و تابعان حقيقى اش
طَريدانِ مَنْفِيّانِ، وَ صاحِبانِ مُصْطَحِبانِ فى طَريق واحِد، لايُؤْويهِما
مطرود و در تبعيدند، و چون دو يار همراه در يك راهند، كه پناه دهنده اى آن دو را
مُؤْو. فَالْكِتابُ وَ اَهْلُهُ فى ذلِكَ الزَّمانِ فِى النّاسِ وَ لَيْسا فيهِمْ،
پناه ندهد. بنابراين كتاب و اهلش در آن زمان ميان مردمند اما بين آنها نيستند،
وَ مَعَهُمْ وَ لَيْسا مَعَهُمْ، لاَِنَّ الضَّلالَةَ لاتُوافِقُ الْهُدى وَ اِنِ اجْتَمَعا.
و با مردمند ولى با آنان نمى باشند، چرا كه گمراهى با هدايت توافقى ندارند گرچه يك جا جمع شوند.
فَاجْتَمَعَ الْقَوْمُ عَلَى الْفُرْقَةِ، وَافْتَرَقُوا عَنِ الْجَماعَةِ، كَاَنَّهُمْ اَئِمَّةُ
آن مردم در تفرقه متّحد، و از جماعت رويگردانند، گويى آنان پيشواى
الْكِتابِ وَ لَيْسَ الْكِتابُ اِمامَهُمْ، فَلَمْ يَبْقَ عِنْدَهُمْ مِنْهُ اِلاَّ اسْمُهُ،
قرآنند نه قرآن پيشواى آنان، از اين رو از قرآن نزد آنان جز اسمى نماند،
وَ لا يَعْرِفُونَ اِلاّ خَطَّهُ وَ زَبْرَهُ. وَ مِنْ قَبْلُ ما مَثَّلُوا بِالصّالِحينَ كُلَّ
و از كتاب خدا جز خطّ و نوشته اى نشناسند. پيش از اين نيكوكاران را به هر عقوبتى
مُثْلَة، وَ سَمَّوْا صِدْقَهُمْ عَلَى اللّهِ فِرْيَةً، وَ جَعَلُوا فِى الْحَسَنَةِ عُقُوبَةَ
دچار كردند، و صدق آنان را بر خدا بهتان ناميدند، و كار نيكشان را كيفر
السَّيِّئَةِ.
بد دادنـد.
وَ اِنَّما هَلَكَ مَنْ كانَ قَبْلَكُمْ بِطُولِ آمالِهِمْ، وَ تَغَيُّبِ آجالِهِمْ،
كسانى كه پيش از شما بودند به طول آرزوهايشان و نهان بودن زمان مرگشان به معرض هلاكت درآمدند،
حَتّى نَزَلَ بِهِمُ الْمَوعُودُ الَّذى تُرَدُّ عَنْهُ الْمَعْذِرَةُ، وَ تُرْفَعُ عَنْهُ التَّوْبَةُ،
تا مرگشان رسيد، مرگى كه با فرا رسيدن آن عذرخواهى پذيرفته نمى گردد، و فرصت توبه از دست مى رود،
وَ تَحُلُّ مَعَهُ الْقارِعَةُ وَالنِّقْمَةُ.
و به سبب آن سختى جان كندن و عذاب بر آدمى فرود مى آيد.
اَيُّهَا النّاسُ، اِنَّهُ مَنِ اسْتَنْصَحَ اللّهَ وُفِّقَ، وَ مَنِ اتَّخَذَ قَوْلَهُ دَليلاً
اى مردم، بدون شك آن كه خير خود را از خدا خواهد موفق گشته، و هر كه گفتار حق را دليل خود قرار دهد
هُدِىَ لِلَّتى هِىَ اَقْوَمُ، فَاِنَّ جارَ اللّهِ آمِنٌ، وَ عَدُوَّهُ خائِفٌ. وَ اِنَّهُ
به استوارترين راه هدايت شده، زيرا كه قطعاً پناهنده خدا در امان، و دشمن خدا هراسان است. و آن كه
لايَنْبَغى لِمَنْ عَرَفَ عَظَمَةَ اللّهِ اَنْ يَتَعَظَّمَ، فَاِنَّ رِفْعَةَ الَّذينَ يَعْلَمُونَ
عظمت حق را شناخت شايسته نيست خود را بزرگ شمارد، زيرا بزرگى آنان كه به عظمت حق
ما عَظَمَتُهُ اَنْ يَتَواضَعُوا لَهُ، وَ سَلامَةَ الَّذينَ يَعْلَمُونَ ما قُدْرَتُهُ اَنْ
معرفت دارند اين است كه در برابر او فروتنى كنند، و سلامت آنان كه از قدرت حق آگاهند
يَسْتَسْلِمُوا لَهُ. فَلاتَنْفِرُوا مِنَ الْحَقِّ نِفارَ الصَّحيحِ مِنَ الاَْجْرَبِ،
اين است كه تسليم او باشند. پس از حق نگريزيد آن گونه كه سالم از كچل،
وَ الْبارى مِنْ ذِى السَّقَمِ، وَاعْلَمُوا اَنَّكُمْ لَنْ تَعْرِفُوا الرُّشْدَ حَتّى
و تندرست از بيمار مى گريزد، و بدانيد راه حق را نشناسيد مگر كسانى را كه آن را
تَعْرِفُوا الَّذى تَرَكَهُ، وَ لَنْ تَأْخُذُوا بِميثاقِ الْكِتابِ حَتّى تَعْرِفُوا
ترك كردند بشناسيد، و پيمان قرآن را محكم نگيريد مگر به آنان كه عهد كتاب را شكستند
الَّذى نَقَضَهُ، وَلَنْ تَمَسَّكُوا بِهِ حَتّى تَعْرِفُوا الَّذى نَبَذَهُ.
شناخت پيدا كنيد، و متمسّك به آن نشويد مگر به وضع آنان كه آن را به جانبى انداختند معرفت پيدا نماييد.
فَالْتَمِسُوا ذلِكَ مِنْ عِنْدِ اَهْلِهِ، فَاِنَّهُمْ عَيْشُ الْعِلْمِ وَ مَوْتُ الْجَهْلِ،
همه اين واقعيات را از اهلش (كه اهل بيت پيامبرند) بخواهيد، زيرا آنان حيات علم و مرگ جهلند،
هُمُ الَّذينَ يُخْبِرُكُمْ حُكْمُهُمْ عَنْ عِلْمِهِمْ، وَصَمْتُهُمْ عَنْ مَنْطِقِهِمْ،
آنان كه سخنان حكيمانه شان شما را از دانششان، و سكوتشان از گفتارشان،
وَ ظاهِرُهُمْ عَنْ باطِنِهِمْ، لايُخالِفُونَ الدِّينَ وَ لايَخْتَلِفُونَ فيهِ،
و ظاهرشان از باطنشان خبر مى دهد، نه در مخالفت با دين اند و نه در دين اختلاف مى كنند،
فَهُوَ بَيْنَهُمْ شاهِدٌ صادِقٌ، وَ صامِتٌ ناطِقٌ.
دين در ميان اهل بيت گواهى است راستگو، و ساكتى اسـت گويا.