144
وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از خطبه هاى آن حضرت است
در بعثت پيامبر و فضل اهل بيت
بَعَثَ اللّهُ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْيِهِ، وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلى
خداوند پيامبرانش را با مخصوص گرداندن آنان به وحى خود به رسالت برانگيخت،و آنان را حجت خود بر
خَلْقِهِ، لِئَلاّ تَجِبَ الْحُجَّةُ لَهُمْ بِتَرْكِ الاِْعْذارِ اِلَيْهِمْ، فَدَعاهُمْ
بندگانش قرار داد، تا عذرى براى مردم به خاطر بستن راههاى عذر به روى آنان نباشد، پس آنان را
بِلِسانِ الصِّدْقِ اِلى سَبيلِ الْحَقِّ. اَلا اِنَّ اللّهَ قَدْ كَشَفَ الْخَلْقَ كَشْفَةً،
با زبان صدق به راه حق دعوت كرد. بدانيد كه خداوند بندگان را در معرض آزمون قرار داد،
لا اَنَّهُ جَهِلَ ما اَخْفَوْهُ مِنْ مَصُونِ اَسْرارِهِمْ وَ مَكْنُونِ ضَمائِرِهِمْ،
نه به خاطر اينكه به آنچه از اسرار باطنى و انديشه هاى درونى پنهان كرده بودند آگاه نبود،
وَلكِنْ لِيَبْلُوَهُمْ اَيُّهُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً، فَيَكُونَ الثَّوابُ
بلكه به اين علّت كه آنان را در بوته آزمايش قرار دهد تا كدامشان عامل بهترين عملند، آن گاه ثواب در
جَزاءً، وَالْعِقابُ بَواءً.
برابر كار نيك، و عقاب در مقابل كار بد قرار گيرد.
اَيْنَ الَّذينَ زَعَمُوا اَنَّهُمُ الرّاسِخُونَ فِى الْعِلْمِ دُونَنا؟! كَذِباً وَ بَغْياً
كجايند آنان كه گمان دارند راسخون در دانشند و ما نيستيم؟ اين گمان را با كذب و ستم بر ما
عَلَيْنا، اَنْ رَفَعَنَا اللّهُ وَ وَضَعَهُمْ، وَ اَعْطانا وَ حَرَمَهُمْ،
برخود داشتند، از آن رو كه خداوند ما را رفعت داد و آنان را پست كرد، و دانش را به ما بخشيد و از آنان منع كرد،
وَ اَدْخَلَنا وَ اَخْرَجَهُمْ. بِنا يُسْتَعْطَى الْهُدى، وَ يُسْتَجْلَى
و ما را در حريم عنايت وارد و آنان را خارج كرد. به وجود ما هدايت خواسته مى شود، و به بركت ما كوردلى
الْعَمى. اِنَّ الاَْئِمَّةَ مِنْ قُرَيْش، غُرِسُوا فى هذَا الْبَطْنِ مِنْ هاشِم،
برطرف مى گردد. بى شك امامان از قريش هستند، كه درخت وجودشان در اين تيره از خاندان هاشم غرس شده،
لا تَصْلُحُ عَلى سِواهُمْ، وَ لا تَصْلُحُ الْوُلاةُ مِنْ غَيْرِهِمْ.
اين منزلت شايسته ديگران نيست، و واليان ديگر صلاحيت اين مقام را ندارند.
مِنْـها
از اين خطبه است
آثَرُوا عاجِلاً وَ اَخَّرُوا آجِلاً، وَ تَرَكُوا صافِياً وَ شَرِبُوا
دنيا را بر همه چيز پيش انداختند و آخرت را پشت سر گذاشتند، آب گوارا را رها كردند و آب گنديده
آجِناً. كَاَنّى اَنْظُرُ اِلى فاسِقِهِمْ وَ قَدْ صَحِبَ الْمُنْكَرَ فَاَلِفَهُ،
را خوردند. گويا به فاسقى از آنان نظر مى كنم كه همنشين منكَر شده و با آن الفت گرفته،
وَ بَسِئَ بِهِ وَ وافَقَهُ، حَتّى شابَتْ عَلَيْهِ مَفارِقُهُ، وَصُبِغَتْ بِهِ خَلائِقُهُ،
و با بدى همدم و موافق گشته، تا جايى كه مويش بر منكَر سپيد شده،و اخلاقش با گناه رنگ گرفته،
ثُمَّ اَقْبَلَ مُزْبِداً كَالتَّيّارِ لايُبالى ما غَرَّقَ، اَوْ كَوَقْعِ النّارِ
آن گاه بر مردم هجوم نموده همچون درياى پر موج كه از آنچه غرق كند پروا نكند، يا همچون آتشى كه
فِى الْهَشيمِ لايَحْفِلُ ما حَرَّقَ.
در گياه خشك افتد و به آنچه سوزاند اعتنا ننمايد.
اَيْنَ الْعُقُولُ الْمُسْتَصْبِحَةُ بِمَصابيحِ الْهُدى، وَ الاَْبْصارُ اللاّمِحَةُ
كجايند عقلهاى روشنى جو از چراغهاى هدايت، و ديده هاى نظركننده
اِلى مَنارِ التَّقْوى؟! اَيْنَ الْقُلُوبُ الَّتى وُهِبَتْ لِلّهِ، وَ عُوقِدَتْ عَلى
به نشانه هاى تقوا؟! كجايند قلوبى كه به خداوند سپرده شدند، و با آنها بر طاعت حق پيمان
طاعَةِ اللّهِ؟! اِزْدَحَمُوا عَلَى الْحُطامِ، وَ تَشاحُّوا عَلَى الْحَرامِ،
بسته شد؟! اين مردم بر متاع دنيا ازدحام كردند، و براى به دست آوردن حرام بر يكديگر بخل و كينه ورزيدند،
وَ رُفِعَ لَهُمْ عَلَمُ الْجَنَّةِ وَ النّارِ، فَصَرَفُوا عَنِ الْجَنَّةِ وُجُوهَهُمْ،
نشانه هاى بهشت و جهنّم براى اينان برافراشته شد، اما روى از بهشت برگرداندند،
وَ اَقْبَلُوا اِلَى النّارِ بِاَعْمالِهِمْ، وَ دَعاهُمْ رَبُّهُمْ فَنَفَرُوا وَ وَلَّوْا،
و با اعمالشان به آتش روى آوردند، پروردگارشان آنان را دعوت نمود ولى اينان فرار كرده و به حق پشت كردند،
وَ دَعاهُمُ الشَّيْطانُ فَاسْتَجابُوا وَ اَقْبَلُوا.
و شيطان آنان را فراخواند و اينان اجابت كرده به او روى آوردند.