خرید وفروش
خریدش که تمام شد برای پرداخت رفت پشت صندوق .
صندوق دار یک خانم بی حجاب و اصالتا عرب بود.
نگاهی از روی تمسخر بهش انداخت و
گفت : ما اینجا توی فرانسه خودمون هزار تا مشکل و بحران داریم .
این نقابی که تو روی صورتت داری یکی از همین مشکلاته .
ما اینجا اومدیم برای زندگی و کار.
اگه می خواهی دینت رو نمایش بدی یا روبنده به صورت بزنی ،
برو به کشور خودت و هر جور می خواهی زندگی کن!
خانم محجبه روبنده را از چهره بر داشت.
صندوق دار از دیدن چهره ی اروپایی و چشمان رنگین او جا خورده بود .
گفت : « من فرانسوی هستم . این دین من است ، اینجا هم وطنم .
شما دینتان را فروختید و ما آن را خریدیم » !