توی جبهه ظرفهای سحری را که کثیف می شد یواشکی بلند می شد و می شست
ماه رمضون بود، بچه ها سحری که می خوردن ظرفها کثیف می موند، اما صبح که بلند می شدیم می دیدیم ظرفها شسته شده، اطراف چادرها و توالت ها هم تمیز شده بود، خیلی دوست داشتم بدونم کار کیه، یه شب نخوابیدم تا بفهمم کار کیه، دیدم یکی بلند شد و رفت بیرون، دستشویی ها رو شست و ظرفها رو آب کشید، دقت که کردم شناختمش، روحانی گردانمون بود.
راوی: عبدالرضا همتی