وَ مِنْ كَلام لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از سخنان آن حضرت است
فـى وَصْـفِ بَيْعَتِـهِ بِالْخِـلافَـةِ. وَ قَـدْ تَقَـدَّمَ مِثْلُـهُ بِاَلْفـاظ مُخْتَلِفَـة
درتوصيف بيعت مردم باآن جناب بر خلافت. و كه فبلاً سخنى شبيه اين با الفاظى ديگر گذشت (كلام 53)
وَ بَسَطْتُمْ يَدى فَكَفَفْتُها، وَ مَدَدْتُمُوها فَقَبَضْتُها، ثُمَّ تَداكَكْتُمْ
دستم را باز كرديد و من بستم، آن را كشيديد ولى من جمع كردم، آن گاه همچون شتران
عَلَىَّ تَداكَّ الاِْبِلِ الْهيمِ عَلى حِياضِها يَوْمَ وُرُودِها، حَتَّى انْقَطَعَتِ
تشنه به وقتى كه به آبشخورهايشان وارد مى شوند بر من هجوم آورديد، تا جايى كه بند كفش
النَّعْلُ، وَسَقَطَ الرِّداءُ، وَ وُطِىءَ الضَّعيفُ، وَ بَلَغَ مِنْ سُرُورِ النّاسِ
پاره شد، و عبا از دوش افتاد، و ضعيف زير پا ماند، و مردم به خاطر بيعتشان با من
بِبَيْعَتِهِمْ اِيّاىَ اَنِ ابْتَهَجَ بِهَا الصَّغيرُ، وَ هَدَجَ اِلَيْهَا الْكَبيرُ،
آنچنان خوشحال شدند كه كودكان هم از اين معنى بهوجد آمدند، و پيران ناتوان با گامهاى لرزان،
وَ تَحامَـلَ نَحْوَها الْعَليـلُ، وَ حَسَرَتْ اِلَيْهَا الْكَعـابُ.
و بيماران با مشقّت فراوان، و دختران نورسيده بى نقاب براى تماشاى اين منظره روى آوردند.