ارتباط با امام زمان(عج)
مقدمه:
بر اساسِ آنچه در منابعِ دين ذكر شده، اعتقاد راسخ شيعه بر آن است كه تمام بركات هستي و ادامة حيات عالَم و آدم و ساير موجودات در سايه وجود مقدّس و با بركت ولي و خليفة خدا بر روي زمين مي باشد و اگر آن وجود گرامي نباشد تمام هستي نابود گشته و از بين خواهد رفت.«لَوبَقَيتِ الاَرضُ بغيرِ امامٍ لَساخَت» «اگر امام بر روي زمين نباشد، اهلش را فرو خواهد برد.» «امام صادق(ع)»[1]. و مصداق ولي خدا در زمان ما حضرت ولي الله الاعظم، حجة بن الحسن المهدي (عج) مي باشد، كسي كه ذخيرة پروردگار براي اقامة حكومت حقّ در عالم است. «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَي الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ لَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ»[2] «و اراده كردهايم بر مستعضعفين زمين منّت نهاده و آنها را امام بر روي زمين و وارث گذشتگان بگردانيم». به بركتِ وجودِ ايشان رزق نازل گرديده و فيضِ مادي و معنوي خداوند بر بشر جاري است و تنها و با تَمسّك و تَوسل به آن بزرگوار است كه وصول به درجات بالاي كمال و قرب حضرت حق(جل و اعلي) ميّسر مي گردد.[3] امام صادق (ع) فرمودند: «اوصياء پيغمبر درهاي توجه مردم به سوي خداوند مي باشند .»[4]
در زمان غيبت كبري، اگر چه آن وجود مقدّس به ظاهر در ميان مردم نيستند امّا طبق فرمايش پيامبر اكرم(ص) مردم همچون خورشيد پشت ابر از وجودشان بهرهمند مي گردد.[5]و خود آن بزرگوار نيز در توقيع به شيخ مفيد (ره) فرمودند: «انّا غير مهملين لمراعاتكم ولا ناسين لذكرِكُم…» «ما هرگز شمارا به حال خود وا نميگذاريم و فراموشتان نميكنيم و اگر اينچنين نبود بلاها بر شما نازل مي گشت و دشمنان بر شما مسلط ميشدند.»[6]
از همين رو شيعيان و ارادتمندان آن حضرت و به خصوص عالمان دين ـ كه به فرمودة آن حضرت نائب ايشان در ميان مردم هستند ـ[7] پيوسته در مشكلات خويش متوسّل به وجود مقدّس آن حضرت شده و هر لحظه خود را در محضر آن حضرت حاضر مي دانند و مورد توجّه و عنايات خاصّ آن وجود مقدّس قرار داشته اند. شبستانهاي مسا جد سهله، كوفه و جمكران با صداي نالههاي اين عاشقان اُنس گرفته و حكاياتي از ارتباط نزديك عشّاق با معشوق خويش دارد.
سؤالي كه در اين ميان مطرح است اينكه، آيا ملاقات با آن وجودِ نازنين در زمان غيبت كبري ميسّر است، در حالي كه در توقيع مبارك حضرت به «علي بن محمد سمري» نائب چهارم از نوّاب اربعه آمده است: «وسيأتي لشيعتي من يدّعي المشاهدة قبلَ خروج السفياني و الصيحة فهو كذّابٌ مفتر»[8] «قبل از خروج سفياني و صيحة آسماني برخي از شيعيان ادعاي مشاهدة امامشان را دارند و آنها دروغگويند.»
در پاسخ به اين سوال بايد گفت كه: اولاً: با توجّه به اتمام نيابت خاصّه، مراد از ادعاي مشاهده، همراه با ادعاي نيابت است و اينكه هر وقت بخواهد مي تواند امام را زيارت كند و چنين شخصي كذّاب است. ثانياً: مراد كساني هستند كه ادعا دارند حضرت را ديده و شناخته اند بدون اينكه حضرت ، خود را معرّفي نمايد. ثالثاً: بهترين دليل برامكان چيزي وقوع آن است و در حالي كه بسياري از بزرگان كه در وثاقت آنها شك نيست به محضرشان شرفياب شدهاند، پس راه ملاقات با حضرت مفتوح است. علاوه بر اينكه يك جهت اين بيان مبارك براي اين است كه راه سؤاستفاده براي افراد فرصت طلب مسدود شود و ادعاي هر كسي به راحتي پذيرفته نشود.[9]
در هر حال راه ارتباط با وليعصر (عج) ـ بر فرض كه راه ملاقات هم بسته باشد ـ به هيچ وجه مسدود نيست و با توجه به اشراف حضرت به اعمال شيعيان[10] و عنايت به آنها، مي توان براي محكم تر نمودن اين ارتباط در جهت رضايت آن وجود مقدّس تلاش نمود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] . اصول كافي ـ (چهار جلدي با ترجمه ) ـ ج1 ص252 / محوم كليني / مترجم : سيد جواد مصطفوي / دفتر نشر فرهنگ اهل بيت، تهران / (بيتا) .
[2] . قصص/ 4
[3] . دادگستر جهان / ابراهيم اميني / ص80 / انتشارات شفق / چاپ چهاردهم ، 1374/ هـ ش
[4] . اصول كافي (همان) ج1 / ص275
[5] . ميزان الحكمه ج1 ص 289 ، ح1220 / محمدمحمدي ري شهري / مكتب الاعلام الاسلامي / قم 1371، چاپ سوّم
[6] . الاحتجاج / ج2 / ص323 / ابي منصور احمدبن علي بن ابيطالب الطبرسي ، تعليق : سيد سيد محمد باقر خراساني ، منشورات النّعمان / نجف الاشرف ، 1386 هـ ق
[7] . اشاره به اين روايت شريف است كه امام زمان (ع) فرمودند: «أمّا الحوادث الواقعة فارجعوا فيها الي رواةِ حديثِنا فانّهم حجّتي عليكُم وأنا حجة اللهِ عليكم» بحارالا نوار ـ ج 2 / ص 90 / ح 13، علامة مجلسي / دارالكتب الاسلاميه ، تهران ، چاپ چهارم / 1362.
[8] . كمال الدين و تمام النعمة ، ص516 شيخ صدوق، تحقيق : علي اكبر غفاري، مكتبة الصدوق، تهران 1390 هـ ق ، چاپ اوّل
[9] . امامت ومهدويت ج 3، پخش؛ پاسخ به ده پرسش، ص66ـ63 لطف الله صافي گلپايگاني ، انتشارات حضرت معصومه (س) قم ، چاپ سوّم / 1378.
[10] . اصول كافي (همان ) ج1 ص318
اندیشه قم