فقیه بزرگی که هیچگاه مرجعیت را نپذیرفت
در اسلام برترین جهاد، جهاد با نفس است؛ در حدیث معروف پیامبر اکرم (ص) این نبرد بزرگ، جهاد اکبر خوانده شده و دريچه سعادت و راه ورود به بهشت بر اين اساس، پا گذاشتن بر روی نفس و اميال نفساني است.
خداوند متعال در قرآن می فرماید:
فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى ص/26
در ميان مردم به حق داوری کن و از پی هوای نفس مرو
حکایت؛ هنگامي که پس از ارتحال ميرزاي شيرازي، براي قبول و پذيرش مرجعيت، به آية الله حاج سيد محمد فشارکي مراجعه مي کنند، ایشان مي گويد: من شايسته مرجعيت نيستم، زيرا رياست ديني و مرجعيت اسلامي به غير از علم فقه، امور ديگري لازم دارد، از قبيل اطلاع از مسائل سياسي و موضع گيري هاي درست در هرکار و اگر من در اين امر دخالت نکنم و به تدریس ادامه دهم بهتر است و بدين گونه این دانشمند بزرگ، مردم را به آية الله ميرزا محمد تقي شيرازي ارجاع دادند .
بعد از فوت مرجع عاليقدر آية الله محمد تقي شيرازي مردم دوباره به ايشان مراجعه کردند تا در مسجدي که هر شب آية الله شيرازي در آن نماز جماعت مي خواندند، اقامه نماز کنند و مرجعيت را هم بپذيرند.
آيه الله فشارکي مي گويند: ديدم آن شب چيزي در من است که مرا خوشحال کرده، بعد فهميدم که ماجراي مرجعيت است و شيطان در من نفوذ کرده، با خود گفتم: مي دانم چه کنم؛ فردا شب که بزرگان مي آيند، هر چه به آيه الله فشارکي اصرار مي کنند که بيایید و نماز را بخوانید، قبول نمي کنند و به همین دلیل بود که ایشان در حالی که از لحاظ علمی خیلی بالا بودند اما تا آخر عمر رساله هم ننوشتند و فقط شاگرد تربيت کردند.1
اژدها سهل است و او جان می زند مار من هم جان وهم ایمان زند2
1 .با اقتباس و ویراست از یادنامه آیت الله اراکی
2. سید حجت الله طباطباییلنگر
افق حوزه