برخي ويژگي هاي اخلاقي امام صادق عليه السلام
اشاره
در 17 ربيع الاول سال 83 ه.ق در مدينه چشم بر جهان گشود و عالم خاكي را با قدوم عالمانه اش دانش بخشيد و در سن 65 سالگي به شهادت رسيد.1 در اين سال ها توانست از فرصت به دست آمده به بهترين نحو به نفع دين استفاده كند. در ايام ولادت اين بزرگوار، پاي چند درس از مكتبش مي نشينيم.
ابرها مي گذرند!
زندگي در دنيا سراسر فرصت شمرده مي شود؛ لحظه هايي كه انسان براي تعالي و بندگي بيشتر به كار مي گيرد تا به نحو شايسته اي براي بهبودي دين و دنياي خويش از آن بهره برد و از فرصت هاي آن به نحو احسن استفاده كند. بدون شك از دست دادن چنين فرصت هايي موجب غم و اندوه و پشيماني خواهد بود. امام صادق عليه السلام در سخني ضرورت بهره گيري از زمان و فرصت ها را گوشزد مي كنند و مي فرمايند:«هر كس فرصتي را به دست آورد و با اين حال منتظر فرصت بهتري باشد روزگار آن فرصت به دست آمده را از دستش خواهد گرفت زيرا عادت روزگار سلب فرصت ها و رسم زمانه از بين بردن موقعيت هاست»2. در جايي ديگر مي فرمايند:«روزها سه گونه اند يا روزي است كه گذشته و ديگر به دست نمي آيد و يا روزي است كه مردم در آن به سر مي برند و شايسته است كه آن را غنيمت شمارند و يا آينده اي است كه آرزوي رسيدن به آن را دارند».3
قطره قطره نور
در شرع مقدس اسلام يكي از شرايط قبولي صدقات اعم از صدقات واجب و مستحب، قصد قربت و به خاطر خدا بودن است و با كوچكترين نيت غير خدايي باطل شده و موجب زوال اجر و پاداش معنوي مي شود. در روايتي آمده است كه امام صادق عليه السلام صدقه دادن به فقراي جامعه را احسان نمودن به خود خداوند مي داند. مرحوم علامه ي بزرگوار مجلسي(ره) در «بحارالانوار» نقل فرموده است كه امام صادق عليه السلام به فرزندشان«محمد» فرمودند:«چه مقدار از نفقه باقي مانده است؟» گفت:«چهل دينار». حضرت فرمود:«آن را صدقه بده كه خداوند عوضش را مرحمت خواهد فرمود. آيا نمي داني كه براي هر چيز كليدي هست و كليد روزي صدقه است». محمد آن چهل دينار را صدقه داد بعد از ده روز، چهل هزار دينار از جايي به امام صادق عليه السلام رسيد. امام صادق عليه السلام به فرزندش فرمود:«فرزندم! ما به خداوند چهل دينار داديم و خداوند به ما چهل هزار دينار مرحمت فرمود».4
عرق كارگر
حقوق مؤمن از اهميت ويژه اي برخوردار است كه تأخير انداختن بدون عذر آن و يا انكار آن موجب عدم قبولي طاعت و خسران دنيوي و اخروي را به دنبال خواهد داشت. «شعيب» مي گويد:«عده اي را براي كار كردن در باغ امام صادق عليه السلام اجير كرديم كه در بستان حضرت عملگي بكنند. مدت كار ايشان تا عصر بود. چون از كار فارغ شدند حضرت به «معتب» غلام خود فرمود: مزد اين جماعت را پيش از آنكه عرقشان خشك شود بپرداز».5
لقمه هاي آتش
از امام صادق عليه السلام در يكي از سخنان چنين روايت شده كه فرمودند:«بر مردم زماني خواهد آمد كه در آن زمان كمترين چيزي كه پيدا مي شود دوست مؤنس و كسب مال و درهم حلال خواهد بود».6 طبق فرمايش امام، به دست آوردن مال حلال، نادر بوده و اكثريت از مال حرام يا شبهه ناك ارتزاق خواهند نمود و آشكارا ظلم و ستم در جامعه رواج خواهد يافت در زماني كه بيشتر دوستي ها كمتر به خاطر رضاي خدا بوده و به دست آوردن لقمه ي حلال از مشكل ترين مسائل زندگي مي شود. لقمه ي حرام در رويداد گرفتاري ها و مصائب انسان ها نقش پررنگي دارد.
غنا و قناعت
يكي از راه هاي سعادت انسان ها اين است كه از جهت ايمان و دين داري به فرد بالاتر از خود نگاه كنند و در جهت دنيا آن مقداري كه در آن مي مانند عمل كنند يعني از نظر دين مقدس اسلام رقابت از جهت اعمال صالح و اخلاقيات مطلوب بوده اما از جهت دنيا موجب سلب آسايش انسان ها خواهد بود. امام صادق عليه السلام به «عمر بن سعيد» فرمود: «هميشه نگاهت به پايين تر از خودت باشد و به بالاتر از خود نگاه مكن كه خداوند بيشتر اوقات پيامبرش را سفارش مي فرمود كه اي پيامبر فزوني اموال و اولاد آنها تو را در شگفتي فرو نبرد خدا مي خواهد آنان را به وسيله ي آن در زندگي دنيا عذاب كنند».7
اگر انسان ها به آنچه خداوند قسمتشان كرده راضي شوند از غني ترين و بي نيازترين مردم خواهند بود. «ابوحنيفه» مي گويد:«من و دامادم بر سر ميراثي نزاع مي كرديم كه «مفضّل» به ما رسيد. ساعتي نزد ما بود و سپس گفت به منزل من بياييد. ما رفتيم و او ميان ما به چهارصد درهم از خودش صلح و آشتي برقرار كرد و از هر يك از ما نسبت به ديگري تعهد گرفت كه ديگر ادعا نكنيم. سپس گفت: بدانيد كه اين پول از من نبود بلكه امام صادق عليه السلام به من دستور داده كه هر گاه دو نفر از شيعيان ما در موضوعي نزاع كردند ميان آنها صلح دهم و از مال آن حضرت مصرف كنم».8
………………………………………………………………..
پي نوشت ها:
1. شيخ مفيد، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ص525.
2. تحف العقول، ص381.
3. تحف العقول، ص322.
4. اصول كافي باب من لاستحباب دعوته، حديث2.
5. بحارالانوار، ج47، ص38.
6. فروع كافي، ج5، ص289؛ بحارالانوار، ج47، ص57.
7. مكارم الاخلاق، ص145.
8. بحارالانوار، ج78، ص295.
منبع:خانه خوبان 24 .