یا ابا عبدالله، اربعین تو با تمام زندگی برابر است
یا حسین ، اربعین تو خاطراتی است که کسی را یارای صبر در برابر آن نیست
ای مولای من ! از شما و حضرت زهرا عذر می خواهم
آمدم تا زخم هایت را بشمرم ولی از بس زیاد بودند ، نتوانستم
سخن گفتن درباره مصیبت شما دشوار است .از سر شروع کنم یا از سنگ؟
سنگی که آمد و پیشانی مبارکتان را مجروح کرد
در حالی که خون از آن جاری و اثر سنگ باقی بود
یا این که درباره اسب هایی صحبت کنم
که بر سینه ی شما تاختند و آن را حفره حفره کردند
سخت است که درباره زینبتان صحبت کنم که بعد از آن همه حجاب و جبروت
بر شتری سوار شد که دشمن افسارش را به دست داشت
و او را به اسارت بردند و در راهها و بازارها گرداندند
یا ابا عبدالله، سخت تر از همه ی این ها این بود که
زینب دید شمر با شمشیرش بر سینه ات نشسته است
اربعین تو آتشی است که زبانه می کشد و روزگار نمی تواند آن را خاموش کند