بسم الله الرحمن الرحیم چشمانم را باز می کنم، کمی تار می بینم… اشک ها جلوی دیدگانم را گرفته اند. پلک هایم را باز و بسته می کنم، چفیه ام را می بینم که حالا خیس خیس شده است. آنجا که گیر می افتند، نفس ها در سینه حبس و امیدها قطع می شود، صدایی به… بیشتر »