وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ مَسافَةِ ما بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ، فَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ:
از مسافت ميان مشرق و مغرب از حضرتش پرسيدند، آن حضرت فرمود:
مَسيرَةُ يَوْم لِلشَّمْسِ.
مسيرِ يك روز خورشـيد است.
|
وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ مَسافَةِ ما بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ، فَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: از مسافت ميان مشرق و مغرب از حضرتش پرسيدند، آن حضرت فرمود: مَسيرَةُ يَوْم لِلشَّمْسِ. مسيرِ يك روز خورشـيد است. آية الله سيد احمد كربلائي(ره): در دستور العملي به يكي از شاگردان خويش مي نويسد:«مواظبت كامل بر اداء واجبات و ترك محرمات داشته باش و اولاً: در ابتداي صبح در اين انديشه كن. ثانياً: كمال مراقبت را در طول روز داشته باش. ثالثاً: هنگام ارادة خوابيدن محاسبة نفس كن. رابعاً: در صورتي كه نفس مخالفتي نموده آنرا جبران نما و نفس را با انجام ضّد ميل آن مجازات و سياست نما»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . تذكرة المتقين ـ ص 176 ـ شيخ محمد بهاري همداني (ره) - انتشارات نهاوندي ـ چاپ دوّم /1376
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: لاتَصْحَبِ الْمائِقَ، فَاِنَّهُ يُزَيِّنُ لَكَ فِعْلَهُ، و آن حضرت فرمود: با احمق همنشين مباش، چه اينكه كارش را براى تو مى آرايد، وَ يَوَدُّ اَنْ تَكُونَ مِثْلَهُ. و علاقه دارد مانند او باشى
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ عَلى قَبْرِ رَسُولِ اللّهِ صَلّى اللّهِ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ساعَةَ دَفْنِهِ: كنار قبر رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله به وقت دفن آن حضرت گفت اِنَّ الصَّبْرَ لَجَميلٌ اِلاّ عَنْكَ، وَ اِنَّ الْجَزَعَ لَقَبيحٌ اِلاّ عَلَيْكَ. شكيبايى زيباست مگر بر مرگ تو، و بى تابى زشت است مگر در مصيبت تو. وَ اِنَّ الْمُصابَ بِكَ لَجَليلٌ، وَ اِنَّهُ قَبْلَكَ وَ بَعْدَكَ لَجَلَلٌ. هرآينه مصيبتى كه از مرگ تو به ما رسيد بزرگ، و مصائب پيش از تو و بعد ازتو كوچك است.
4- وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ از خطبه هاى آن حضرت است كه بعد از كشته شدن طلحه و زبير ايراد فرموده بِنَا اهْتَدَيْتُمْ فِى الظَّلْماءِ، وَ تَسَنَّمْتُمُ الْعَلْياءَ، وَ بِنَا انْفَجَرْتُمْ عَنِ در عرصه تاريكى ها به كمك ما هدايت يافتيد، و به اوج برترى رسيديد، و از شب تاريك السَّرارِ. وُقِرَ سَمْعٌ لَمْ يَفْقَهِ الْواعِيَةَ، وَ كَيْفَ يُراعِى النَّبْأَةَ مَنْ أصَمَّتْهُ درآمديد. گران باد گوشى كه نداى نصيحت را نشنود، و آن كه آواى بلند گوشش را كر نموده چگونه صداى ملايم الصَّيْحَةُ؟! رُبِطَ جَنانٌ لَمْ يُفارِقْهُ الْخَفَقانُ. مازِلْتُ اَنْتَظِرُ بِكُمْ مرا بشنود؟! آرام باد قلبى كه از خوف خدا از ضربان بازنمى ايستد. پيوسته در انتظار عواقب عهدشكنى عَواقِبَ الْغَدْرِ، وَاَتَوَسَّمُكُمْ بِحِلْيَةِ الْمُغْتَرِّينَ. سَتَرَنى عَنْكُمْ جِلْبابُ شما بودم، و علامت فريب خوردگان را در چهره شما مى ديديم. چشم پوشيم از شما به خاطر پنهان بودنتان وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عليه السّلام از خطبه هاى آن حضرت است وَ هِىَ الْمَعْرُوفَةُ بِالشِّقْشِقِيَّة معروف به شِقشِقيّه اَما وَاللّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا ابْنُ اَبى قُحافَةَ وَ اِنَّهُ لَيَعْلَمُ اَنَّ مَحَلّى مِنْها هان! به خدا قسم ابوبكر پسر ابوقحافه جامه خلافت را پوشيد در حالى كه مى دانست جايگاه من در خلافت مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحى، يَنْحَدِرُ عَنِّى السَّيْلُ، وَلايَرْقى اِلَىَّ چون محور سنگ آسيا به آسياست، سيل دانش از وجودم همچون سيل سرازير مى شود، و مرغ انديشه به قلّه الطَّيْرُ. فَسَدَلْتُ دُونَها ثَوْباً، وَطَوَيْتُ عَنْها كَشْحاً، وَ طَفِقْتُ اَرْتَأى منزلتم نمى رسد. اما از خلافت چشم پوشيدم، و روى از آن برتافتم، و عميقاً انديشه كردم كه با بَيْنَ اَنْ اَصُولَ بِيَد جَذّاءَ، اَوْ اَصْبِرَ عَلى طِخْيَة عَمْياءَ، يَهْرَمُ فيهَا دست بريده و بدون ياور بجنگم، يا آن عرصه گاه ظلمت كور را تحمل نمايم، فضايى كه پيران در آن الْكَبيرُ، وَ يَشيبُ فيهَا الصَّغيرُ، وَ يَكْدَحُ فيها مُؤْمِنٌ حَتّى يَلْقى رَبَّهُ! فرسوده، و كم سالان پير، و مؤمن تا ديدار حق دچار مشقت مى شود! فَرَاَيْتُ اَنَّ الصَّبْرَ عَلى هاتا اَحْجى، فَصَبَرْتُ وَ فِى الْعَيْنِ قَذًى، ديدم خويشتندارى در اين امر عاقلانه تر است، پس صبر كردم در حالى كه گويى در ديده ام خاشاك بود، وَ فِى الْحَلْقِ شَجاً! اَرى تُراثى نَهْباً. حَتّى مَضَى الاَْوَّلُ لِسَبيلِهِ، و غصه راه گلويم را بسته بود! مى ديدم كه ميراثم به غارت مى رود. تا نوبت اولى سپرى شد،
علی بن ابیطالب (علیه السلام ) طلایهدار وحدت امّت اسلامی
سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، نقش حضرت علی(ع) به عنوان طلایه دار وحدت امت اسلامی به قلم محقق و پژوهشگر حوزه حجت الاسلام و المسلمین سید علی طباطبایی را به مناسبت سالروز ضربت خوردن و شهادت امام علی(ع) منتشر می کند. قبل از ورود به بحث و تحقیق پیرامون امّت اسلامی و بیان پرچمدار بودن علی بن ابیطالب (علیه السلام ) در این امر مقدّس: نخست باید دو مسأله به عنوان تبیین مبادی تصوریه مطرح گردد. یکم: از آن جهت که امّت اسلامی دارای هویّت دینی است، لذا باید تعریف روشنی درباره مفهوم کلّی دین ارائه شود. دین عبارت است از آن زندگانیِ قابل محاسبه و پذیرشِ فطرت سلیم و عقل واقعبین، برای قرار گرفتن در مسیر حیات معقول و استفادة کامل از همة استعدادها و ابعاد مثبت و عالی انسانی. بر این اساس، رسالت عظمی و هدف اعلای دین برخوردار ساختن همة مردم از اندیشه و تعقّل و آزادی معقول و کرامت و شرف انسانی است که با جمود فکری و اجبار و اهانت، شدیداً ناسازگار است. دوم: منظور از امّت اسلامی، مردم جوامعی هستند که دین اسلام را به عنوان آئین و دین سعادت بخش در دو قلمرو مادّی و معنوی پذیرفتهاند. با توجّه به این دو مسأله باید پذیرفت که ریشة اصلی دین اسلام و پایگاه بنیادین امّت اسلامی از دو رکن تشکیل میشود و آن عبارت است از:
خداوند متعال در قرآن می فرماید: وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ (حدید/20) زندگاي دنيا جز متاعي فريبنده چيزي نيست. حکایت؛ مرحوم شیخ حسین زاهد در منزل مردی به نام حاج آقا کلاهدوز، رو به روی حمام مستأجر بود، هر ماه رأس موعد مقرر، اجاره بهایی را که مشخص شده بود، پرداخت می کرد، هر چه صاحب خانه می گفت: آقا جان، من خانه را به عنوان اجاره به شما نداده ام، نیازی نیست شما اجاره بدهید اما آقا توجهی به این حرف ها نمی کرد و ماه به ماه اجاره منزل را پرداخت می کرد و هنگامی که به ایشان زیاد اصرار می کرد که نیاز به پرداخت اجاره نیست، مرحوم شیخ حسین ناراحت می شد و می فرمود: پول اجاره طبقه بالا را ندارم و جایی که نتوانم اجاره اش را بدهم، نمی نشینم.1 زر بی وفاست، صرف مکن جان برای او چون هیچ کس ندید به عالم وفای زر2 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1 . با اقتباس و ویراست از کتاب شیخ حسین زاهد
افق حوزه
خداوند متعال در قرآن می فرماید: وَلَمَن صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ شوری/23 و هر كه صبورى و گذشت كرد، مسلما اين خويشتندارى، حاکی از اراده قوى او در كارهاست. حکایت؛ حاج سید هاشم حداد مادر زنی داشت که بسیار پرخاشگر و تندخو بود و بسیار ایشان را اذیت می کرد. صبرم تمام شد و خواستم چیزی بگویم که یاد کلام استادم افتادم، بی آنکه جوابی بدهم، به پایین آمده و از خانه خارج شدم، در کوچه و خیابان بدون هدف و ناراحت می گشتم؛ ناگهان حالتی نورانی برایم پیش آمد و دری بر رویم باز شد و احساس سبکی و راحتی کردم و دیگر غمناک و ناراحت نبودم. بدیها به صبر از مهان بگذرد سر مرد باید که دارد خرد 2 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1 . با اقتباس و ویراست از کتاب روح مجرد 2 . فردوسی افق حوزه
شیخ الازهر از اعتقاد شیعه درباره امامت می گوید
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه، احمد الطیب شیخ الازهر در سخنان روزانه خود در تلویزیون مصر به تبیین مساله امامت و بیان دیدگاه شیعه و سنی در این زمینه پرداخت. معنای امامت شیخ احمد الطیب گفت: امامت به معنای امامی است که مسلمانان را پس از پیامبر رهبری می کند که ممکن است امام یا خلیفه نامیده شود. اهل سنت چنین شخصی را خلیفه می نامند چون جانشین رسول خدا(ص) است، اما شیعیان او را امام می نامند، چون مسلمانان همان گونه که به پیامبر(ص) اقتدا می کردند، به او هم اقتدا می کنند. مساله امامت مساله بسیار مهمی است و شهرستانی در این زمینه می گوید: «در اسلام بر سر هیچ قاعده دینی همچون قاعده امامت شمشیر کشیده نشده» به این معنا که از مسایلی است که مسلمانان بر سر آن بسیار با هم اختلاف کرده اند. جایگاه امامت وی افزود: اهل سنت اجماع دارند که مساله خلافت از اصول دین نیست بلکه مساله ای عملی صرف است و محل بحث آن در فقه است و وجوب آن به گونه ای است که اگر کسی آن را بر عهده گرفت از دیگران ساقط می شود. شیخ الازهر ادامه داد: مساله امامت نزد اهل سنت از اصول اعتقادات نیست و مساله ایمان و کفر بر آن متوقف نیست، زیرا ایمان مربوط به اعتقادات می شود نه به اعمال و در مقابل شیعیان می گویند امامت اصلی از اصول دین است و کسی که به امامت ایمان نداشته باشد، ایمان او کامل نیست شیعه نیست و بدین ترتیب اصول دین نزد شیعه عبارتند از: توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد. بر این اساس شیعه و سنی بر اصول دین به جز مساله امامت توافق دارند. تعیین امام نزد شیعیان و اهل سنت وی افزود: تعیین امام نزد شیعیان امری الهی است که از جانب خداوند صورت می گیرد به این معنا که خداوند به پیامبر(ص) وحی کرده که سید ما علی بن ابی طالب امام پس از او است و پس از آن هم سید ما علی، امام حسن را تعیین کرده و امام حسن نیز امام حسین را تعیین کرده تا امام دوازدهم که غایب است و شیعیان همچنان در انتظار او هستند و برای فرج اودعا می کنند، اما اهل سنت بر این باروند که پیامبر(ص) کسی را به عنوان جانشین خود تعیین نکرده، بلکه امر را به اصحاب خود واگذار کرده تا کسی را به به عنوان رهبر خود انتخاب کنند. افق حوزه |