علی بن ابیطالب (علیه السلام ) طلایهدار وحدت امّت اسلامی
وحدت در سیره علمی و عملی امیرالمؤمنین (ع)/ حمایت خداوند از جامعه متّحد
هیچ یک از پدیدههای بشری مانند دو پدیدة متضاد اتحاد و خصومت منشاء آثار و نتایج با اهمّیّت نبوده و نیست. زیرا اتحاد امّت اسلامی با یکدیگر عامل جلوگیری آنان از نابودیهای گوناگونی خواهد شد که در طول تاریخ اسلام وجود داشته و دارد. چه اینکه وحدت امّت اسلامی با یکدیگر عامل بروز قدرتها و استعدادهای آنان می شود.
سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، نقش حضرت علی(ع) به عنوان طلایه دار وحدت امت اسلامی به قلم محقق و پژوهشگر حوزه حجت الاسلام و المسلمین سید علی طباطبایی را به مناسبت سالروز ضربت خوردن و شهادت امام علی(ع) منتشر می کند.
قبل از ورود به بحث و تحقیق پیرامون امّت اسلامی و بیان پرچمدار بودن علی بن ابیطالب (علیه السلام ) در این امر مقدّس: نخست باید دو مسأله به عنوان تبیین مبادی تصوریه مطرح گردد.
یکم: از آن جهت که امّت اسلامی دارای هویّت دینی است، لذا باید تعریف روشنی درباره مفهوم کلّی دین ارائه شود.
دین عبارت است از آن زندگانیِ قابل محاسبه و پذیرشِ فطرت سلیم و عقل واقعبین، برای قرار گرفتن در مسیر حیات معقول و استفادة کامل از همة استعدادها و ابعاد مثبت و عالی انسانی. بر این اساس، رسالت عظمی و هدف اعلای دین برخوردار ساختن همة مردم از اندیشه و تعقّل و آزادی معقول و کرامت و شرف انسانی است که با جمود فکری و اجبار و اهانت، شدیداً ناسازگار است.
دوم: منظور از امّت اسلامی، مردم جوامعی هستند که دین اسلام را به عنوان آئین و دین سعادت بخش در دو قلمرو مادّی و معنوی پذیرفتهاند. با توجّه به این دو مسأله باید پذیرفت که ریشة اصلی دین اسلام و پایگاه بنیادین امّت اسلامی از دو رکن تشکیل میشود و آن عبارت است از:
* رکن درون ذاتی: یعنی اندیشه و تعقّل سالم و وجدان بیدار، که دو عامل اساسی از فطرت انسانی میباشند. با توجه دقیق به عقاید و احکام و حقوق اسلامی هیچ یک از اینها نه تنها مورد اعتراض عقل سلیم و وجدان پاک نیست، بلکه مورد تأیید آن دو عامل اساسی معرفت و عمل نیز میباشد.
* رکن برون ذاتی: یعنی پیامبران الهی که از طرف خدا برای ارشاد و توجیه مردم به هدف اعلای حیات به وسیله عقاید و احکام دینی مبعوث شدهاند.
پس بنابراین منشاء حقیقی وحدت امّت اسلامی، همانا دین اسلام است، این منشاء ریشة اصلی خود را از فطرت سلیم انسان میگیرد که خداوند سبحان در نهاد مردم همة جوامع توحیدی به ودیعت نهاده است. تحوّلاتی که این دین فطرت در طول تاریخ داشته است فقط مربوط به فروع جزیی احکام بوده است که از تنوّع موقعیّتهای حیات انسانی در جوامع مختلف سرچشمه گرفته است و اصول و مبادی کلّی آن که متن دین الهی را تشکیل میدهد همواره در طول تاریخ متّحد بوده است.
با توجّه به ریشة اصلی امّت اسلامی و متن مشترکی که عامل وحدت همة مذاهب و فرقههای اسلامی است، بلکه عامل هماهنگی همة ادیان توحیدی ابراهیمی میباشد، نمیبایست اختلاف مُخلّ بر همزیستی معقول و هماهنگ ادیان توحیدی به وجود آمده باشد.
و اینک با روشن شدن این مقدمه کوتاه مباحث پیرامون طلایه دار بودن علیبن ابیطالب (علیه السلام ) در وحدت امّت اسلام در ذیل چند امر تبیین میگردد:
* مسأله وحدت در سیره علمی و عملی امیرالمؤمنین ع
1. مسأله وحدت امّت اسلامی و لزوم اتّحاد و همدلی در جامعه در سیره علمی و عملی وجود مبارک امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام ) بر احدی پوشیده نیست. آن امام هُمام، اتّحاد را ضامن بقای حکومتها و اختلاف را عامل سقوط دولتها میدانند و از این رو بسیار بر آن تأکید دارند.
در نامه 78 نهج البلاغه میفرماید:«وَلَيسَ رَجُلٌ ـ فَاعْلَمْ ـ أَحْرَصَ عَلَى جَمَاعَةِ أُمَّةِ مُحَمَّد صلى الله عليه و آله و سلم وَأُلْفَتِهَا مِنِّی، أَبْتَغِی بِذَلِکَ حُسْنَ الثَّوَابِ، وَکَرَمَ الْمَآبِ»
و بدان: هیچ مردی به اتحاد و اجتماعِ امّت محمّدص و تشکّلِ حقیقی آن، مشتاقتر از من نیست، با این اشتیاق و عملِ مطابق آن، پاداش نیکو و کرامت سرنوشت را میخواهم.
هیچ یک از پدیدههای بشری مانند دو پدیدة متضاد اتحاد و خصومت منشاء آثار و نتایج با اهمّیّت نبوده و نیست. زیرا اتحاد امّت اسلامی با یکدیگر عامل جلوگیری آنان از نابودیهای گوناگونی خواهد شد که در طول تاریخ اسلام وجود داشته و دارد. چه اینکه وحدت امّت اسلامی با یکدیگر عامل بروز قدرتها و استعدادهای آنان خواهد شد، بطور کلّی هیچ پیشرفت قابل توجهی بدون اتحاد و همکاری مسلمانان نصیب آنها نخواهد شد.
* حمایت خداوند سبحان با جامعة متّحد است
2. منبع اصلی سیره علوی، همانا وحی الاهی است که جامعه را به اعتصام به حبل متین دین، فرا میخواند و از تفرقه تحذیر میفرماید. لذا یکی از کلمات دُرر بار و حکیمانة امیرالمؤمنین ع در این باره در خطبه 127 نهج البلاغه چنین است:
«وَالْزَمُوا السَّوادَ الاَْعْظَمَ فَاِنَّ يَدَاللّهِ عَلَى الْجَماعَةِ، وَ اِيّاكُمْ وَالْفُرْقَةَ فَاِنَّ الشّاذَّ مِنَ النّاسِ لِلشَّيْطانِ، كَما اَنَّ الشّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ»
همراه جامعة بزرگ اسلامی باشید و از آن جدا نشوید، زیرا قدرت و حمایت خداوند سبحان با جامعة متّحد است و از اختلاف و جدایی پرهیز نمایید زیرا کسی که از امّت اسلامی فاصله بگیرد طعمة دیو شیطنت است، همانطور که گوسفندِ جدای از رَمه، طعمة گرگ است. چه این که عامل اختلاف و سبب تشتّت و پراکندگی را خُبث سریره و زشتی باطن میداند و در این باره در خطبه 113 نهج البلاغه چنین فرمود:
« وَ اِنَّما اَنْتُمْ اِخْوانٌ عَلى دينِ اللّهِ، ما فَرَّقَ بَيْنَكُمْ اِلاّ خُبْثُ السَّرائِرِ، وَ سُوءُ الضَّمائِرِ»
ای مردم شما بر مبنای دین خداوند سبحان برادران یکدیگرید، آنچه که شما را از یکدیگر جدا کرده است پلیدی درونها و بدنیتیهاست که دربارة همدیگر دارید.
* بغض و کینه یکدیگر را در دل رشد ندهید
3. یکی از سنّتهای دیرپای الهی که تمام قلمرو زمان و زمین مشمول آنند در خطبه 86 نهجالبلاغه چنین بیان شده است:
« وَلاتَباغَضُوا، فَاِنَّها الْحالِقَةُ»، بغض و کینه یکدیگر را در دل رشد ندهید، زیرا دشمنی همانند تیغ تیزی است که به دست دو طرف خصومت است. هر روز با تهمت، دروغ، توطئه، اهانت، تحقیر و … نسبت به همدیگر، بوتههای دین تراشیده میشود و هرگز امیدی برای رویش جدید نیست.
* حُرمتِ وحدت و ارزش اتّحاد امت اسلامی
4. سرّ اصرار حضرت امیرمؤمنان ع بر وحدت جامعه و امّت اسلامی و راز تحمّل « فَصَبَرْتُ وَ فِى الْعَيْنِ قَذًى، وَ فِى الْحَلْقِ شَجاً» همان است که خود آن حضرت فرمود: «و أيمُ اللّه ما اختلَفْ امةٌ قطّ بعد نبيّها الاّ ظَهَر اهلُ باطلها علی أهل حقّها الاّ ما شاء اللّه». (بحارالانوار ج32 ص463)، قسم به خدا، هیچ امّتی بعد از ارتحال پیامبر خود اختلاف نکرد مگر آنکه اهل باطل آنها بر اهل حق آنان غالب شدند. به خدا سوگند! اگر بیم وقوع تفرقه میان مسلمانان و بازگشت کفر و تباهی دین نبود، رفتار ما با آنان به گونهای دیگر بود.
پس حُرمتِ وحدت و ارزش اتّحاد امت اسلامی به قدری است که امیرمؤمنان حضرت علیبن ابیطالب ع در راه تحقق آن فرمود: بعد از انحراف جریان خلافت در جامعه اسلامی، دیدم بردباری و صبر به عقل و خرد نزدیکتر است، لذا برای حفظ وحدت امّت اسلام شکیبایی ورزیدم ولی به کسی میماندم که خاشاک چشمش را پرکرده و استخوان راه گلویش را گرفته، با چشم خودم میدیدم میراثم را به غارت میبرند.
* صیانت از وحدت وظیفة خطیر وفاداران به نظام اسلامی
5. وجود مبارک امیرالمؤمنین ع خطر اختلاف را محرومیّت از خیر الهی دانسته و وظیفة خطیر وفاداران به نظام اسلامی را صیانت وحدت اعلام کرد و خود را نیز پرچمدار این اصل حیاتی معرّفی نمود و در خطبه 176 نهج البلاغه فرمود:
« فَاِيّاكُمْ وَالتَّلَوُّنَ فى دينِ اللّهِ، فَاِنَّ جَماعَةً فيما تَكْرَهُونَ مِنَ الْحَقِّ خَيْرٌ مِنْ فُرْقَة فيما تُحِبُّونَ مِنَ الْباطِلِ، وَ اِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ لَمْ يُعْطِ اَحَداً بِفُرْقَة خَيْراً مِمَّنْ مَضى وَ لا مِمَّنْ بَقِىَ »
از رنگارنگی و فرصت طلبی در دین خدا اجتناب کنید؛ زیرا اتّحاد و اتفاق در مسیر حق و صدق هرچند دشوار باشد، بهتر از اختلاف و تفرق در راه باطل است، هرچند مورد پسند شما باشد. زیرا خدای سبحان هیچ کسی را از راه اختلاف خیر نداد، نه در گذشتة تاریخ و نه در آینده یعنی جدایی، عامل خیر نیست.
* منشأ اتّحاد عقلمداری و مبدأ اختلاف هوا محوری است
علیبن ابیطالب ع که پرچم دار وحدت و طلایه دار وفاق امت اسلامی است، از آن لحاظ که عِدل قرآن حکیم است، منشأ اتّحاد را عقلمداری و مبدأ اختلاف را هوا محوری میداند، همان طوری که قرآن کریم بیخردی را مایهی پراکندگی میداند. آن حضرت نیز نابخردی و زشتی دل را پایة تفرقه میداند که در خطبه 113 نهج البلاغه بیان شد.
باری! اتحاد نعمتی است که بدون آن استقلال و تمامیت ارضی فراهم نمیشود و اختلاف آفتی است که با آن هیچ سعادتی به دست نمیآید، پس ای امّت اسلام! هنگامی که مکتب دین الهی اسلام را از اعماق دل پذیرفتید، مکتب را مبنای وحدت و اجتماع هماهنگ خود قرار دهید و با انگیزههای هوا و هوس و اشکال خودخواهی از یکدیگر جدا نشوید، همدیگر را تحمل کنید، خصوصیات فرعی اعضای مکتب، شما را از یکدیگر جدا نکند. مال و منال و مقام دنیا حسّ وحدت شما را نابود نکند، عظمت یگانگی و ثبات در اصول و مبانی دین به قدری با اهمّیّت و لذّت بار است که هیچ لذّتی برای امّت اسلامی توانایی برابری با آن را ندارد.
* وحدت منّت بزرگ خدای سبحان بر مردم
6 . از دیدگاه علیبن ابیطالب ع وحدت مسلمانان منّت بزرگ خدای سبحان بر مردم است، در خطبه 192 نهج البلاغه فرمود:
«وَ اِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ قَدِ امْتَنَّ عَلى جَماعَةِ هذِهِ الاُْمَّةِ فيما عَقَدَ بَيْنَهُمْ مِنْ حَبْلِ هذِهِ الاُْلْفَةِ الَّتى يَنْتَقِلُونَ فى ظِلِّها، وَ يَأْوُونَ اِلى كَنَفِها، بِنِعْمَة لايَعْرِفُ اَحَدٌ مِنَ الْمَخْلُوقينَ لَها قيمَةً، لاَِنَّها اَرْجَحُ مِنْ كُلِّ ثَمَن، وَ اَجَلُّ مِنْ كُلِّ خَطَر»
خداوند سبحان بر این امّت، منّت گذارده و بین آنان الفت و اتحاد ایجاد کرده است که در سایه آن زندگی کنند و به کنف حمایت آن پناهنده شوند، این نعمتی است که احدی نمیتواند بهایی برایش بگذارد، زیرا از هر بهایی گران قدرتر و از هر چیزی پرارزشتر است.
افق حوزه
على را وصف، در باور نيايد *** زبان هرگز ز وصفش بر نيايد
على تركيبى از زيباترين هاست *** على تلفيقى از شيواترين هاست
على راز شگفت روز آغاز *** على روح سبك بالى و پرواز