ویژگی های افکار و اندیشه های سیاسی حضرت امام خمینی ره
گرچه برخی تحلیل گران با تکیه بر تئوری های رایج انقلاب، سعی نموده اند نوعی مطابقت و یکسان سازی بین انقلاب اسلامی و رهبری آن با سایر انقلاب ها و رهبران پیاده نموده و در نتیجه مشابهت هایی هم برای اندیشه ها و مواضع سیاسی برخاسته از آن قائل باشند. به عنوان مثال حسین بشیریه با تحلیل رهبری حضرت امام(ره) در انقلاب و نظام جمهوری اسلامی بر اساس نظریه ی کاریزمایی “ماکس وبر” برای مواضع و تصمیمات معظم له منبع مشروعیت کاریزمایی قائل و البته آن را ناشی از مشروعیت الهی مورد نظر تشیع می داند. حال آن که در میان این منبع مشروعیت و مشروعیت کاریزماتیک وبر هیچ نقطه ی مشترکی غیر از اشتراک لفظی وجود ندارد. چرا که از دیدگاه وبر تمام عوامل مشروعیت زا در شخصیت کاریزما جمع و خلاصه می شود و هیچ ملاکی برای سنجش اعمال وی وجود ندارد و به صرف پذیرش وی از طرف مردم-که به دلیل آوردن دلایلی همچون معجزه، سحر، قهرمانی در جنگ و… حاصل می شود- همه ی موانع از مقابل اقتدار وی برچیده می شود و قانون همان می شود که او می گوید. هیچ حق مدنی از پیش تعیین شده ای برای افراد و جامعه وجود ندارد و همه ی امور تحت اراده و فرمان کاریزماست. بنابراین بر خلاف نظریه ی بشیریه که کاریزمای امام خمینی(ره) را ناشی از اعتقادات شیعه می داند، بر اساس این مکتب، امام شیعیان قبل از آن که به چیزی دستور دهد یا از چیزی نهی کند، خود قبلاً به آن عمل کرده یا از آن پرهیز می کند و رهبری خود تحت حکومت مکتب و قواعد و قوانین آن است.
بنابراین فهم و درک اندیشه های حضرت امام(ره)، تنها با توجه به خاستگاه و منافع شکل گیری آن است که عبارتند از
شخصیت و تربیت خانوادگی حضرت امام(ره) که فرزند یک مجتهد متعهد به اسلام و خانواده ای متدین و اهل عمل به اسلام می باشد1
شأن روحانی و مرجعیت دینی و مقام فقهی حضرت امام(ره) که اسلام و قواعد و ضوابط مربوط به آن را مدار هر گونه تصمیم، حکم و موضع گیری ایشان قرار می دهد2
حضور عملی در صحنه ی سیاسی کشور و اطلاع و آگاهی از تحولات سیاسی و اجتماعی متأخر که امکان اشراف سیاسی در تصمیم و موضع گیری معطوف به واقعیت ها را فراهم می کند3
با توجه به منابع و خاستگاه فوق و مواضع و رفتار سیاسی حضرت امام خمینی(ره) در دوران رهبری و هدایت جنبش انقلابی و رهبری 10 ساله ی پس از پیروزی و برپایی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران می توان این ویژگی ها را برای اندیشه ها و افکار سیاسی ایشان ذکر نمود
اسلام مداری: آموزه های دینی و حتی تربیت خانوادگی و حضور ایشان در متن فرهنگ دینی شخصیت ایشان و اندیشه های سیاسی برآمده از آن را تحت تأثیر و اسلام مداری را جزئی جدا نشدنی از اندیشه های معظم له قرار داده بود. به گونه ای که:«ایشان به تأسی از پیامبر اسلام و ائمه ی اطهار علیهم السلام خود را وقف دین اسلام می کند». و حفظ اصول اسلام و عمل به قوانین و قواعد اسلامی را برای ایشان امری حتمی و مسلم می سازد1
قیام برای خدا(عمل به تکلیف): از همان ابتدای ورود به مبارزه سیاسی و صدور اولین بیانیه هایی که مواضع و افکار معظم له را بیان می کند، با اتکاء به آیه ی46 سوره سبا(قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی) مبارزه را تکلیفی الهی دانسته که البته نباید به منافع و اغراض شخصی آلوده شود. بر این اساس سیاست ایشان برای مقابله با وضعیت نامطلوب موجود، بر مبنای عمل به وظیفه ی شرعی و تکلیف الهی استوار بود. این ویژگی نه تنها انگیزه و حرکت برای مبارزه و اقدام را فراهم می ساخت، بلکه به فرامین حضرت امام در نزد مردم مسلمان و معتقد هم مشروعیت می داد2
نفی سبیل و استقلال خواهی: این اصل که از آیه ی141 سوره نساء(لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا) اخذ شده، هر گونه تسلط کافران بر مسلمانان را نفی کرده و به مسلمانان اجازه نمی دهد تحت سلطه ی بیگانگان و کفار قرار بگیرند. این ویژگی در اندیشه و افکار سیاسی حضرت امام از همان آغاز شروع جنبش انقلابی با مخالفت با تصویب لایحه ی مصونیت مستشاران آمریکایی تا حمایت از تسخیر لانه جاسوسی و عدم سازش در برابر قدرت ها دیده می شود3
عدم جدایی دین از سیاست که از ویژگی های مسلم و بدیهی اندیشه ی حضرت امام(ره) بوده و ضرورتی به توضیح ندارد4
برپا داشتن معروف و نهی از منکر: حضرت امام خمینی(ره) با تمسک به این اصل دینی و برداشت انقلابی از آن، جرأت مخالفت، قیام و پایداری در برابر ظلم و انحراف را پدید آورد. از نگاه ایشان«امر به معروف و نهی از منکر در مسایلی که حیثیت اسلام و مسلمین در گرو آن ها است، با مطلق ضرر نفس یا جرح، رفع نمی شود. بنابراین بذل جان و مال نسبت به بعضی مراتب امر به معروف و نهی از منکر، نه تنها جایز، بلکه واجب است». با این نگاه نه تنها ظلم و ستم شاه بلکه ستم صدام و رژیم صهیونیستی علیه مسلمانان پذیرفته نبوده و باید مورد اعتراض قرار گیرد و نمی توان در برابر اهانت سلمان رشدی به بهانه ی حفظ منافع ملی سکوت کرد5
حفظ منافع و مصالح نظام اسلامی:معظم له پس از تشکیل و برپایی نظام جمهوری اسلامی دفاع و حفاظت از آن را از اوجب واجبات دانسته و هر گونه تعرض، کارشکنی و تضعیف علیه آن را نابخشودنی می داند. لذا نه تنها منافقین، لیبرال ها و بنی صدر را که در تعارض با جمهوری اسلامی قرار داشتند، طرد نمود بلکه منتظری را که به دلیل تأثیرپذیری از اطرافیان به بلندگوی ضدانقلاب علیه نظام اسلامی تبدیل شده بود برکنار و منزوی کردند6
حاکمیت قانون بر حکومت افراد: حضرت امام(ره) قانون را با محتوای دینی و الهی قبول دارد و آن را برای همهی مردم حتی حاکم اسلامی جاری می داند و هیچ کس نمی تواند از قانون الهی تخلف و سرپیچی کند. معظم له حتی حکومت اسلام را ملزم به رعایت قانون الهی و اسلامی دانسته و می فرماید:«حاکمیت منحصر به خداست و قانون، فرمان و حکم خدا است. قانون اسلام یا فرمان خدا به همه ی افراد و بر دولت اسلامی، حکومت تام دارد»7
مجموع این ویژگی ها و حاکمیت آن بر اندیشه و افکار حضرت امام خمینی(ره)، آن را از اندیشه و افکار آن دسته از رهبران انقلابی که با کمک نیروی غیرعقلایی و به دور از پایبندی به مبانی، قواعد و قوانین، رهبری را پیش برده اند، متفاوت و حتی در چارچوبه ی مواضع و رفتار عقلانی معطوف به ارزش قابل پیش بینی نیز می نماید
ماهنامه سراج بسیجی/شماره89