همسرداری به سبک آیت الله العظمی بهجت(ره)
امیرالمؤمنین(ع) و حضرت فاطمه ی زهرا(س) تنها زوجی هستند که در کامل بودن و عاشق بودن، کسی به آنها نخواهد رسید. ایشان، یگانه همسرانی هستند که از هر عیب و خطا به دور بوده اند. دیگران چون معصوم نیستند از خطا و اشتباه هم در امان نخواهند بود. ما نیز از این مسئله بری نیستیم. اما کاستی ها و ایرادها، نباید مشکلی در زندگی مشترک به وجود بیاورند. با مدارا کردن و انعطاف در برابر مشکلات، انسان می تواند بهترین لذت را از زندگی خود ببرد. حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) به تمام همسران این گونه حکیمانه سفارش می کنند:
«هماهنگی و موافقت بین زن و مرد در محیط خانواده از هر لحاظ و به صورت صد در صد برای غیر انبیاء و اولیا غیر ممکن است. اگر بخواهیم محیط خانه، گرم و باصفا و صمیمی باشد، فقط باید صبر و استقامت و گذشت و چشم پوشی و رأفت را پیشه خود کنیم تا محیط خانه گرم و نورانی باشد. اگر اینها نباشد اصطکاک و برخورد پیش خواهد آمد و همه ی اختلافات خانوادگی از همین جا ناشی می شود».
پیامبر(ص) درباره ی اهمیت بالای مدارای با مردم این گونه می فرماید: امرنی ربی بمداراه الناس کما امرنی باداء الفرائض. پروردگارم، همان گونه که مرا به انجام واجبات فرمان داده، به مدارا کردن با مردم نیز فرمان داده است.(میزان الحکمه/ج4/ص8/ح5711)
هم چنین آن پیامبر مهر و دوستی که در مدارای با مردم شهره عالم است در این باره می فرماید: مداراه الناس نصف الایمان، و الرفق بهم نصف العیش. مدارا کردن با مردم نصف ایمان است و نرمی و مهربانی کردن با آنان نصف زندگی است.(میزان الحکمه/ج4/ص8/ح5712)
امیرالمؤمنین علی علیه السلام که هم چون پیامبر در مدارای با خلق خداوند شهره عالم بود در این راستا این گونه می فرماید: رأس الحکمه مداراه الناس. مدارا کردن با مردم، سرآمد حکمت است.(میزان الحکمه/ج4/ص8/ح5717)
زن و مرد باید مانند باغبان باشند. باغبان به گل های خود عشق می ورزد، با آنکه می داند که گل هایش خار هم دارند و چه بسا، دستانش به هنگام نوازش گل ها، به خار زخمی شده باشد! زن و مرد باید به یاری هم عیوب و کاستی های یکدیگر را برطرف نمایند.
انعطاف پذیری، مدارا نمودن و کنار آمدن با کاستی های همسر به این معنی نیست که آنها را بپذیریم، بلکه باید برای رفع آن عیوب و کاستی ها به وی یاری رسانیم. البته بعضی شرایط را نمی توان تغییر داد.
مثلاً نازیبایی صورت، نامتعادل بودن قد و قامت، اصل و نسب، بیماری های لاعلاج و… که باید پیش از ازدواج با دقت به این موارد، چشم های خود را باز کنیم! پس از ازدواج نیز به انتخاب خود احترام بگذاریم. عیب بستن به همسر، به معنای عیب خرد و انتخاب ماست!
در رویارویی با طوفان های سهمگین، درختانی تاب ایستادگی دارند که انعطاف پذیر باشند. درختانی که اهل انعطاف و سازگاری و نرمش و مدارا نباشند، درهم می شکنند.
ما هم اگر اهل مدارا و انعطاف نباشیم و نتوانیم خود را با شرایط خاص و ویژه همسر خود سازگار کنیم، به زودی دلشکسته می شویم و این مسأله باعث سرخوردگی و افسردگی در ما می شود.
باید پذیرفت که هیچ انسانی به طور مطلق کامل نیست و هر کسی دارای عیوبی است. ما و همسر ما نیز از این امر مستثنا نیستیم.
بنابراین به جای توهم و زندگی در رؤیا، عیوب یکدیگر را نادیده بنگاریم و در کنار هم کامل شویم که مدارا کردن، اساس دوستی است.
امیرالمؤمنین آن امام همام نتیجه و سرانجام مدارای با مردم را این گونه بیان می فرمایند: دار الناس تستمع باخائهم. با مردم مدارا کن، تا از دوستی آنان بهره مند شوی.
عارف کامل و سالک الی الله حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) در زندگی با همسرشان بسیار اهل مدارا بودند، فرزند گرامی ایشان جناب حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ علی بهجت در این باره می فرماید:
ایشان(آیت الله بهجت) همواره مدارا را در مورد همسر خود در پیش می گرفتند، در هر شرایطی صبر و تحمل ایشان بر هر چیز دیگری غلبه داشت، حتی گاهی که مادر اظهار ناراحتی می کردند آقا اگر پاسخی هم داشتند نمی گفتند و در هر صورت ناراحتی را با ناراحتی جواب نمی دادند و البته در اکثر مواقع پاسخی جز سکوت نداشتند، گاهی هم که کار مثلاً بالا می گرفت آقا در مرحله اول می گفتند:
«خب حالا غذایمان را بخوریم دیگر» و اگر این شیوه هم جواب نمی داد در مرحله شدیدتر تهدید می کردند و مثلاً می فرمودند:«غذایم را به اتاق می برم و آن جا می خورم».
و نهایت امر این بود که در بالاترین حد ممکن غذا را در اتاق خود میل می کردند، اگر چه همواره اصرار داشتند که با همسر خود بر سر سفره بنشینند.
فرزند آیت الله العظمی بهجت در ادامه درباره رفتار نیک و شایسته پدر بزرگوارشان با همسرشان این گونه می فرماید:
گاه که مثلاً کدورتی کوچک پیش می آمد و آقا شب به اتاق خودشان می رفت وقتی صبح می شد و می آمد به مادر می گفتند:
خسته نباشید و از حال و احوال ایشان می پرسید! انگار نه انگار که اتفاقی افتاده گاهی فکر می کردم شاید ایشان فراموش می کردند که شب چه اتفاقی افتاده ولی وقتی از 5 یا 60 سال پیش سخن به میان می آمد کاملاً جزء جزء آن را تعریف می کردند و این یعنی این که ایشان فراموشکار نیستند بلکه روح بلندشان اجازه نمی داد هیچ کدورتی را به دل بگیرند.
بسیار اتفاق می افتاد که مادر سخنانی به پدر می گفت که اشتباه بود، ایشان آن قدر صبوری می کردند که ما ناراحت می شدیم، یکبار به مادر گفتم شما مثلاً در این مورد اشتباه کرده اید و دلایل آن را ذکر کردم وقتی خدمت آقا رسیدم ایشان فرمودند:
«که نباید می گفتید» یعنی حاضر نبودند کوچکترین اصطکاکی در روابط خانوادگی ایجاد شود، گاه نیز برای ایشان وسائلی را می گرفتند و به عنوان هدیه می دادند، به بچه ها هم سفارش می کردند که همواره با مادر باید مدارا کرد و نباید به هیچ وجه با تندی پاسخ شان را داد.