نان حلال
نان حلال
مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب به راحتی نرسید آن که زحمتی نکشید
شهید برونسی زمانی که کار آزاد داشت و بنّایی می کرد، کمتر کارگری بود که با وی دوام بیاورد.
می گفت:(من نانی که می خورم باید حلال باشد). معتقد بود که روز قیامت(باید، من از این صاحب کار طلب داشته باشم نه بدهکار او باشم). کارش واقعاً عالی بود و یک ذره از کارش نمی دزدید. هر خانه ای که می ساخت فرض می کرد برای خودش می سازد. بناها که تعطیل می کردند، او صبر می کرد و مثلاً 15یا20 دقیقه بیشتر کار می کرد تا احیاناً کم کاری نکرده باشد.