منش امام صادق (ع)
غذاي داغي را به حضور امام صادق (عليه السلام) آوردند، چندين بار
فرمود: نستجير بالله من النار: پناه مي بريم به خدا از آتش جهنم ،
ما قدرت خوردن غذاي داغ را نداريم ، پس چگونه قدرت تحمل آتش
دوزخ را داشته باشيم . اين گفتار را فرمود تا غذا خنك شد و از آن
خورد.
روزي بنده كفشش پاره شد، و كفش از پايش در آمد، با پاي برهنه
راه رفت ، در حالي كه دستهايش را به سوي آسمان بلند كرده و
به خدا عرض مي كرد:
رب لاتكلني الي نفسي طرفه عين ابدا لا اقل من ذلك لااكثر:
پروردگارا مرا به اندازه يك چشم بهم زدن و نه كمتر و نه زيادتر به خودم
وامگذار(در حالي كه) قطرات اشك آنچنان از ديدگانش مي ريخت كه از
اطراف محاسنش سرازير مي شد. جالب اينكه : امام صادق (عليه السلام)
همراه خود پارچه سبزي داشت كه در آن مقداري تربت (خاك قبر) امام
حسين (عليه السلام) گذاشته بود، و هنگامي كه وقت نماز مي رسيد آن
تربت را بر سجاده اش مي ريخت و بر آن سجده مي كرد. آري نمازي كه با
ياد ايثارگري امام حسين (عليه السلام) باشد، موجب كمال نماز است ،
و به نماز روح تازه اي مي بخشد.
داستان صاحبدلان / محمد محمدي اشتهاردي
انديشه قم