مادر چشم به راهم نباش
با حالت قهر و ناراحتی بهش گفتم:"تا کی باید چشم به راهت باشم؟ نمی تونی بفهمی من چی می کشم..؟” گفت:"این بار که برگردم، نمیرم، تو هم چشم به راه نباش،” دفعه بعد که اومد پیکرش که تشییع شد، نه رفت، نه منو چشم به راه گذاشت.
راوی: مادر شهید هادی مختاری دلیر
اذان صبح:
طلوع آفتاب:
اذان ظهر:
غروب آفتاب:
اذان مغرب:
نیمه شب شرعی: 