وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: فَقْدُ الاَْحِبَّةِ غُرْبَةٌ.
و آن حضرت فرمود: از دست رفتن دوستان غربت است.
|
موضوعات: "نهج البلاغه" یا "خطبه ها" یا "نامه ها" یا "حکمت ها"وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: فَقْدُ الاَْحِبَّةِ غُرْبَةٌ.
و آن حضرت فرمود: از دست رفتن دوستان غربت است.
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: اَهْلُ الدُّنْيا كَرَكْب يُسارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِيامٌ.
و آن حضرت فرمود: اهل دنيا چون كاروانى هستند كه آنان را مى برند در حالى كه درخوابند.
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: الشَّفيعُ جَناحُ الطّالِبِ.
و آن حضرت فرمود: شفاعت كننده پر و بال شفاعت خواه است.
آفرينش فرشتگان ثُمَّ فَتَقَ مَا بَيْنَ السَّمواتِ الْعُلا، فَمَلاََهُنَّ اَطْواراً مِنْ مَلائِكَتِهِ. سپس ميان آسمانهاى بلند را از هم گشود، و از فرشتگان مختلف خود پر كرد. مِنْهُمْ سُجُودٌ لايَرْكَعُونَ، وَ رُكُوعٌ لايَنْتَصِبُونَ، وَ صافُّونَ گروهى در سجده اند و آنان را ركوعى نيست، برخى در ركوعند بدون قدرت بر قيام، و عده اى بدون لايَتَزايَلُونَ، وَ مُسَبِّحُونَ لايَسْاَمُونَ، لايَغْشاهُمْ نَوْمُ الْعُيُونِ، حركت از جاى خود در حال قيامند، و شمارى منهاى ملالت و خستگى در تسبيح اند، خواب در ديده، وَ لا سَهْوُ الْعُقُولِ، وَ لا فَتْرَةُ الاَْبْدانِ، وَ لا غَفْلَةُ النِّسْيانِ. وَ مِنْهُمْ بيهوشى در عقل، سستى در كالبد، و غفلت فراموشى به آنان راه ندارد. و برخى أُمَناءُ عَلى وَحْيِهِ، وَاَلْسِنَةٌ اِلى رُسُلِهِ، وَ مُخْتَلِفُونَ بِقَضائِهِ وَ اَمْرِهِ. امين وحى خداوند، و زبان گويا به سوى پيامبران، و واسطه اجراى حكم و امر حق اند. اَنْشَأَ الْخَلْقَ اِنْشاءً، وَابْتَدَأَهُ ابْتِداءً، بِلارَوِيَّة اَجالَها، بى سابقه ماده و موادْ مخلوقات را لباس هستى پوشاند، و آفرينش را آغاز كرد، بدون به كارگيرى انديشه وَلا تَجْرِبَة اسْتَفادَها، وَلا حَرَكَة اَحْدَثَها، وَلا هَمامَةِ نَفْس و سود جستن از تجربه و آزمايش، و بدون آنكه حركتى از خود پديد آورده، و فكر و خيالى كه ترديد اضْطَرَبَ فيها. اَحالَ الاَْشْياءَ لاَِوْقاتِها، وَ لاءَمَ بَيْنَ و اضطراب در آن روا دارد. موجودات را پس از بهوجود آمدن به مدار اوقاتشان تحويل داد، و بين اشياء گوناگون ارتباط و مُخْتَلِفاتِها، و غَرَّزَ غَرائِزَها، وَ اَلْزَمَها اَشْباحَها، عَالِماً بِها قَبْلَ هماهنگى برقرار كرد، ذات هر يك را اثر و طبيعتى معين داد، و آن اثر را لازمه وجود او نمود، در حالى كه به تمام ابْتِدائِها، مُحيطاً بِحُدُودِها وَ انْتِهائِها، عَارِفاً بِقَرائِنِها وَ اَحْنائِها. اشياء پيش از بهوجود آمدنشان دانا، و به حدود و انجام كارشان محيط و آگاه، و به اجزا و جوانب همه آنها آگاه وآشنا بود. فَمِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ از خطبه هاى آن حضرت است يَذْكُرُ فِيهَا ابْتِداءَ خَلْقِ السَّماءِ و الاَْرْضِ وَ خَلْقِ آدَم، وَ فيها ذِكرُ الْحَـجِّ كه در آن ابتداى آفرينش آسمان و زمين و آدم را توضيح مى دهد و يادى از حج مى كند اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لا يَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقائِلُونَ، وَ لا يُحْصى نَعْماءَهُ خداى را سپاس كه گويندگان به عرصه ستايشش نمى رسند، و شماره گران از عهده شمردن الْعادُّونَ، وَ لا يُؤَدّى حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُونَ، الَّذى لا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ، نعمتهايش برنيايند، و كوشندگان حقّش را ادا نكنند، خدايى كه انديشه هاى بلند او را درك ننمايند، وَ لايَنالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ، الَّذى لَيْسَ لِصِفَتِهِ حَدٌّ مَحْدُودٌ، وَ لا نَعْتٌ و هوش هاى ژرف به حقيقتش دست نيابند، خدايى كه اوصافش در چهارچوب حدود نگنجد، و به ظرف وصف مَوْجُودٌ، وَ لا وَقْتٌ مَعْدُودٌ، وَ لا اَجَلٌ مَمْدُودٌ. فَطَرَ الْخَلائِقَ درنيايد، و در مدار وقت معدود، و مدت محدود قرار نگيرد.با قدرتش خلايق را بِقُدْرَتِهِ، وَ نَشَرَ الرِّياحَ بِرَحْمَتِهِ، وَ وَتَّدَ بِالصُّخُورِ مَيَدانَ اَرْضِهِ. آفريد، و با رحمتش بادها را وزيدن داد، و اضطراب زمينش را با كوهها مهار نمود.
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: اِذا حُيّيتَ بِتَحِيَّة فَحَىِّ بِاَحْسَنَ مِنْها، و آن حضرت فرمود: چون تو را سلام كنند بهتر از آن را پاسخ ده، وَ اِذا اُسْدِيَتْ اِلَيْكَ يَدٌ فَكافِئْها بِما يُرْبى عَلَيْها، وَالْفَضْلُ و هرگاه احسانت نمايند آن را به افزونتر پاداش ده، گرچه برترى مَــعَ ذلِــكَ لِـلْبـادى . براى كسى است كه ابتداى به تحيّت و احسان نموده.
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: الْمَرْاَةُ عَقْرَبٌ حُلْوَةُ اللَّسْبَةِ. و آن حضرت فرمود: نیش زدن زن شيرين است.
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: اللِّسانُ سَبُعٌ، اِنْ خُلِّىَ عَنْهُ عَقَرَ. و آن حضرت فرمود: زبان درنده اى است، كه اگر آزادش گذارند بگزد.
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: مَنْ حَذَّرَكَ كَمَنْ بَشَّرَكَ. و آن حضرت فرمود: آن كه تو را از بدى بيم دهد چون كسى است كه به خوبى مژده دهد.
|