وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الْمَوْعِظَةِ حِجابٌ مِنَ الْغِرَّةِ.
و آن حضرت فرمود: بين شما و موعظه حجابى از غفلت است
|
موضوعات: "کتاب" یا "نهج البلاغه" یا "خطبه ها" یا "نامه ها" یا "حکمت ها" یا "زیبایی های اخلاق حجت الاسلام حبیب الله فرحزاد"
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الْمَوْعِظَةِ حِجابٌ مِنَ الْغِرَّةِ. و آن حضرت فرمود: بين شما و موعظه حجابى از غفلت است
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: لَيْسَتِ الرَّوِيَّةُ كَالْمُعايَنَةِ مَعَ الاَْبْصارِ، و آن حضرت فرمود: انديشه مانند ديدن با چشم ها نيست، فَقَدْ تَكْذِبُ الْعُيُونُ اَهْلَها، وَلايَغُشُّ الْعَقْلُ مَنِ اسْتَنْصَحَهُ. كه گاهى چشم ها به صاحبانش دروغ مى گويند، ولى خرد به كسى كه از او نصيحت خواهد خيانت نمى كند.
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: مَنْ تَذَكَّرَ بُعْدَ السَّفَرِ اسْتَعَدَّ. و آن حضرت فرمود: آن كه دورى سفر قيامت را به ياد آرد براى آن آماده شود.
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: اِذا اَضَرَّتِ النَّوافِلُ بِالْفَرائِضِ فَارْفُضُوها. و آن حضرت فرمود: زمانى كه مستحبّات به واجبات زيان بزند مستحبات را رها كنيد.
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: قَليلٌ تَدُومُ عَلَيْهِ اَرْجى مِنْ كَثير و آن حضرت فرمود: اندك كارى كه بر آن مداومت كنى اميدبخش تر است از كار زيادى مَمْلُـول مِنْـهُ. كه از آن خسته شوى.
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: لا وَالَّذى اَمْسَيْنا مِنْهُ فى غُبْرِ لَيْلَة دَهْماءَ، و آن حضرت فرمود: نه، به خداوندى كه از سوى او شب كرديم در بقاياى شب تار، تَكْشِرُ عَنْ يَوْم اَغَرَّ، ما كانَ كَذا وَ كَذا. شبى كه لبخندش روز روشنى را مژده مى دهد، چنين و چنان نبوده.
و آن حضرت فرمود: خداوندا، به تو پناه مى برم از اينكه ظاهرم فى لامِعَةِ الْعُيُونِ عَلانِيَتى، وَ تَقْبُحَ فيما اُبْطِنُ لَكَ در ديده مردم نيكو جلوه كند، و درونم در آنچه از تو پنهان مى كنم سَريرَتى، مُحافِظاً عَلى رِئاءِ النّاسِ مِنْ نَفْسى بِجَميع ِ زشت نمايد، خود را از همه آنچه بر من آگاهى ما اَنْتَ مُطَّلِعٌ عَلَيْهِ مِنّى، فَاُبْدِىَ لِلنّاسِ حُسْنَ ظاهِرى، در برابر ديد مردم حفظ كنم، پس ظاهر آراسته ام را براى مردم آشكار نموده وَ اُفْضِىَ اِلَيْكَ بِسُوءِ عَمَلى، تَقَرُّباً اِلى عِبادِكَ، وَ تَباعُداً مِنْ و زشتى كردارم را به سوى تو آورم، تا خود را به مردم نزديك، و از خشنودى تو مَرْضاتِكَ. دور ســازم .
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: اِنَّ الطَّمَعَ مُورِدٌ غَيْرُ مُصْدِر، و آن حضرت فرمود: طمع واردكننداى به هلاكت است كه بازنمى گرداند، وَ ضامِنٌ غَيْرُ وَفِىٍّ. وَ رُبَّما شَرِقَ شارِبُ الْماءِ قَبْلَ رِيِّهِ. و ضامنى است كه وفا نمى كند. بسا نوشنده آب كه پيش از سيراب شدن گلوگيرش گردد. وَ كُلَّما عَظُمَ قَدْرُ الشَّىْءِ الْمُتَنافَسِ فيهِ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ به هراندازه ارزش چيزى كه براى به دست آوردنش رغبت مى كنندبزرگ باشدمصيبت از لِفَقْدِهِ. وَ الاَْمانِىُّ تُعْمى اَعْيُنَ الْبَصائِرِ، وَالْحَظُّ يَأْتى دست رفتنش بزرگ است. آرزوها ديده بصيرت را كور مى كند، و نصيب به جانب كسى مى آيد مَـنْ لايَـأْتـيـهِ. كه به سوى نصيب نمى رود.
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: لاتَجْعَلُوا عِلْمَكُمْ جَهْلاً، وَ يَقينَكُمْ شَكّاً. و آن حضرت فرمود: دانش خود را جهل، و يقينتان را ترديد قرار ندهيد. اِذا عَلِمْتُمْ فَاعْمَلُوا، وَ اِذا تَيَقَّنْتُمْ فَاَقْدِمُوا. زمانى كه دانستيد عمـل كنيد، و هرگاه يقين كرديد اقـدام نماييد.
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: اِعْلَمُوا عِلْماً يَقيناً اَنَّ اللّهَ لَمْ يَجْعَلْ لِلْعَبْدِ و آن حضرت فرمود: به علم يقينى بدانيد كه خداوند براى بنده اش ـ وَ اِنْ عَظُمَتْ حيلَتُهُ، وَ اشْتَدَّتْ طِلْبَتُهُ، وَ قَوِيَتْ مَكيدَتُهُ ـ هر چند چاره جويى اش عظيم و جستجوگريش سخت، و نقشه اش نيرومند باشد اَكْثَرَ مِمّا سُمِّىَ لَهُ فِى الذِّكْرِ الْحَكيمِ، وَ لَمْ يَحُلْ بَيْنَ الْعَبْدِ بيش از آنچه در كتاب حكيمش براى او مقرّر شده به او نرساند، و بنده ناتوان و كم تدبير فى ضَعْفِهِ وَ قِلَّةِ حيلَتِهِ وَ بَيْنَ اَنْ يَبْلُغَ ما سُمِّىَ لَهُ فِى الذِّكْرِ را نيز از رسيدن به آنچه كه در كتاب حكيمش براى او مقرر شده الْحَكيمِ. وَ الْعارِفُ لِهذا الْعامِلُ بِهِ اَعْظَمُ النّاسِ راحَةً مانع نگردد. كسى كه به اين واقعيت آشناست و بر اساس آن حركت مى كند آسايش و سودش از فى مَنْفَعَة. وَ التّارِكُ لَهُ الشّاكُّ فيهِ اَعْظَمُ همه مردم برتر است. و آن كه اين حقيقت را از نظر دور داشته و در آن دچار ترديد است النّاسِ شُغُلاً فى مَضَرَّة. گرفتارى و زيانش از همه مردم بيشتر است. وَ رُبَّ مُنْعَم عَلَيْهِ مُسْتَدْرَجٌ بِالنُّعْمى، وَ رُبَّ مُبْتَلًى بسا كسى كه مشمول نعمت حق است ولى به سبب آن به كيفر حق نزديك مى گردد، و بسا مبتلايى مَصْنُوعٌ لَهُ بِالْبَلْوى. فَزِدْ اَيُّهَا الْمُسْتَمِعُ فى شُكْرِكَ، وَ قَصِّرْ كه ابتلايش موجب احسان به اوست. اى شنونده به شكرگزاريت بيفزا، و شتابت مِنْ عَجَلَتِكَ، وَ قِفْ عِنْدَ مُنْتَهى رِزْقِكَ. را كـم كـن، و نـزد منتهـاى روزيـت توقّـف كـن.
|