|
موضوعات: "سایر" یا "احساس انتظار" یا "قرآن مجید" یا "تفسیر المیزان" یا "امام (ره) و مقام معظم رهبری" یا "احادیث" یا "مناسبتها" یا "فرزانگان" یا "پلاک" یا "جور واجور" یا "30 یا 30" یا "مشاوره" یا "تکنیکهای موفقیت" یا "ازدواج" یا "همسران و تفاهم خانواده" یا "جوانان و نوجوانان" یا "دعا" یا "ادعیه و زیارات" یا "گالری تصاویر" یا "کتاب" یا "نهج البلاغه" یا "خطبه ها" یا "نامه ها" یا "حکمت ها" یا "زیبایی های اخلاق حجت الاسلام حبیب الله فرحزاد" یا "گردشگری" یا "كمپين" یا "طوفان جاهلیت" یا "نجم ثاقب" یا "شاگردان مکتب امام جعفر صادق (علیه السلام)" یا "رهروان بانوي كرامت" یا "خانواده آسمانی" یا "موضوع انقلاب اسلامی" یا "خاطرات" یا "دانلود" یا "دانلودصوتی" یا "دانلود متن"
شيخ طوسی از حضرت رضا(ع) نقل كرده است كه آن حضرت فرمود: «در خراسان بقعهای است و زمانی خواهد آمد كه آن بقعه همواره محل رفت و آمد و مطاف فرشتگان می شود تا روز قيامت كه در صور دميده می شود و قيامت فرا می رسد.»
نماز عيد ماءمون ، خليفه باهوش و با تدبير عباسي ، پس از آنكه برادرش محمدامين را شكست داد و از بين برد و تمام منطقه وسيع خلافت آن روز تحت سيطره و نفوذش واقع شد، هنوز در مرو (كه جزء خراسان آن روز بود) به سر مي برد كه نامه اي به امام رضا عليه السلام در مدينه نوشت و آن حضرت را به مرو احضار كرد. حضرت رضا عذرهايي آورد و به دلايلي از رفتن به مرو معذرت خواست . ماءمون دست بردار نبود نامه هاي پشت سر يكديگر نوشت تا آنجا كه بر امام روشن شد كه خليفه دست بردار نيست . امام رضا از مدينه حركت كرد و به مرو آمد. ماءمون پيشنهاد كرد كه بيا و امر خلافت را به عهده بگير. امام رضا كه ضمير ماءمون را از اول خوانده بود و مي دانست كه اين مطلب صد در صد جنبه سياسي دارد، به هيچ نحو زير بار اين اين پيشنهاد نرفت . مدت دو ماه اين جريان ادامه پيدا كرد، از يك طرف اصرار و از طرف ديگر امتناع و انكار. آخرالامر ماءمون كه ديد اين پيشنهاد پذيرفته نمي شود، موضوع ولايت عهد را پيشنهاد كرد. اين پيشنهاد را امام با اين شرط قبول كرد كه صرفا جنبه تشريفاتي داشته باشد، و امام مسؤ ليت هيچ كاري
دو دستور اخلاقي محمد بزنطي گويد: در محضر حضرت امام رضا (ع) بودم فرمود: اميرمؤمنان علي (ع) فرمود: لا ياءبي الكرامة الاحمار: از كرامت و بزرگواري ، جز الاغ جلوگيري نمي كند. عرض كردم : معني اين سخن چيست ؟ (به دو مصداق از كرامت اشاره كرد و). فرمود: 1- در موردي كه بوي خوش (از گل يا گلاب و عطر) به شما عرضه مي كنند، ولي شما ممانعت مي كنيد2- در مجلس ، جا، باز مي كنند، بنشينيد ولي شما(بدون عذر) در آنجا نمي نشينيد، در اين دو صورت ، شما از كرامت (و بزرگواري كه به سوي شما عرضه شده) جلوگيري كرده ايد و اين درست نيست و خلاف اخلاق اسلامي مي باشد. داستان دوستان / محمد محمدي اشتهاردي اندیشه قم
مكارم اخلاقي ابراهيم بن عباس گويد: هرگز نديدم امام رضا (عليه السلام) به كسي - ولو به يك كلمه - جفا و بي مهري كند و نيز نديدم كه سخن شخصي را قطع نمايد، بلكه صبر مي كرد تا سخن او به آخر برسد، و نديدم كه آن حضرت تا آنجا كه امكان داشت ، تقاضاي كسي را رد نمايد، او هرگز پاهايش را كنار افرادي كه در حضورش بودند دراز نمي نمود و هرگز در حضور افراد تكيه نمي كرد، و هرگز نديدم كه آن حضرت به خدمتكاران و غلامان آزاد شده اش ناسزا بگويد، و نديدم او را كه آب دهانش را بيرون بيندازد، و هرگز او را نديدم كه خنده با صدا بكند بلكه خنده اش تبسم و لبخند بود، وقتي كه خلوت مي كرد و كنار سفره مي نشست همه خدمتكاران و غلامان حتي دربانهاي اسطبلها را كنار سفره مي نشاند و با هم غذا مي خوردند. آن حضرت شب كم مي خوابيد، بسيار سحر خيز بود، بيشتر شبها را از آغاز تا صبح به عبادت مي پرداخت ، بسيار روزه مي گرفت و روزه سه روز در هر ماه را حتما انجام مي داد و مي فرمود: روزه سه روز هر ماه ، معادل روزه همه زمانها است ، او كارهاي نيك بسيار مي كرد و غالبا آن را در شبهاي تاريك انجام مي داد. داستان صاحبدلان / محمد محمدي اشتهاردي اندیشه قم
شفاعت مشروط مردي خراساني به حضور امام رضا (عليه السلام) رسيد و عرض كرد: اي فرزند رسول خدا (صلي الله عليه وآله) در خواب رسول خدا را ديدم ، گوئي به من مي فرمود: چگونه مي انديشيد وقتي كه پاره اي از تن من در زمين شما دفن گردد و (آيا) امانت مرا حفظ مي كنيد، ستاره مرا در خاك خود پنهان مي سازيد؟. امام فرمود: من در زمين شما دفن مي شوم ، و من پاره اي از تن پيامبر شما و همان امانت و ستاره هستم ، بدانيد هر كس كه مرا زيارت كند در حالي كه حق مرا كه خدا واجب كرده مي شناسد، من و پدرانم شفاعت كنندگان در روز قيامت هستيم و كسي كه ما شفاعت او كنيم نجات مي يابد هر چند همچون گناه جن و انس را داشته باشد، و پدرم از پدرانش خبر داد كه رسول خدا (صلي الله عليه وآله) فرمود: كسي كه مرا در خواب ببيند، حتما مرا ديده است ، زيرا شيطان به صورت من در نمي آيد و همچنين به صورت هيچ يك از اوصياء من مجسم نمي شود و نه به صورت هيچ يك از شيعيان (حقيقي) اوصياء من ، و بدانكه خوابهاي صادقه (راست) جزئي از هفتاد جزء نبوت است. داستان صاحبدلان / محمد محمد اشتهاردي اندیشه قم
معجزه اي آموزنده هرثمه بن اعين (خواجه مراد) نقل مي كند: صبيح ديلمي يكي از اصحاب خاص مامون گفت : شبي مامون مرا با سي نفر از غلامان مخصوص خود طلبيد و به ما گفت : مرا به شما حاجتي است كه اگر آن را برآوريد به هر يك از شما يك هميان پر از طلا و ده ملك مستقل مي دهم و تا زنده ام شما مقرب ترين افراد نزد من خواهيد بود، آيا حاضريد حاجت مرا برآوريد؟ همه گفتند: اطاعت اميرمؤ منان مامون بر ما واجب است . آنگاه دستور داد و به هر يك از ما يك شمشير زهر آلودي دادند و گفت همين ساعت به منزل علي بن موسي الرضا (عليه السلام) مي رويد و دور او را مي گيريد و از دو شمشير او را قطعه قطعه مي نمائيد، و خون و مو و گوشت و استخوانش را مخلوط مي كنيد و اين دستور را پنهان كنيد و به هيچ كس نگوئيد. ما طبق دستور بطور ناگهاني به منزل حضرت رضا (عليه السلام) رفتيم ، آن حضرت را در رختخواب ديديم ، دورش را گرفتيم ، به او حمله كرده و بدنش را قطعه قطعه نموديم و خون شمشيرهاي خود را با رختخواب آن جناب پاك نموديم و سپس به منزل مامون بازگشتيم و خبر كشتن امام را به او داديم و سوگندهاي زياد خورديم كه مطابق دستور عمل شد. مامون از ما تشكر كرد و به ما اجازه مرخصي داد. چون صبح زود نزد مامون خوشا به حا ل آنا ن که در کلاس انتظا ر حتی یک جمعه هم غیبت ندارد. چه جمعه ها که یک به غروب شد نیا مدی چه اشک ها که در گلو رسوب شد نیامدی تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام دوباره صبح، ظهر، نه! غروب شد نیامدی |