پیامد یک تشویق!
آیت الله فاضل موحّدی گفته اند:
مسئله ای که از نظر تحصیل در پیشرفت من تأثیر تعیین کننده ای داشت، این بود که وقتی مرحوم آیت الله بروجردی به قم تشریف آورده بودند، به یکی از آبادی های اطراف قم دعوت شدند و در این سفر، من هم به همراه مرحوم والدم حضور داشتم. در آن روزها مطوّل می خواندم. حضرت آیت الله بروجردی، شعری از مطوّل مطرح کردند و سؤالاتی راجع به نکات ادبی پرسیدند. من بلافاصله جواب دادم و ایشان مبلغ 50 تومان که در آن زمان مقدار معتنابهی بود، به من جایزه دادند. این پیشامد و تشویق آن مرجع بزرگوار، در روحیه و علاقه ی من به درس و اعمال دقّت، تأثیر شگفت انگیزی بر جای گذاشت.
منبع: مردان علم در میدان عمل، ص88
موضوعات: "سایر" یا "احساس انتظار" یا "قرآن مجید" یا "تفسیر المیزان" یا "امام (ره) و مقام معظم رهبری" یا "احادیث" یا "مناسبتها" یا "فرزانگان" یا "پلاک" یا "جور واجور" یا "30 یا 30" یا "مشاوره" یا "تکنیکهای موفقیت" یا "ازدواج" یا "همسران و تفاهم خانواده" یا "جوانان و نوجوانان" یا "دعا" یا "ادعیه و زیارات" یا "گالری تصاویر" یا "کتاب" یا "نهج البلاغه" یا "خطبه ها" یا "نامه ها" یا "حکمت ها" یا "زیبایی های اخلاق حجت الاسلام حبیب الله فرحزاد" یا "گردشگری" یا "كمپين" یا "طوفان جاهلیت" یا "نجم ثاقب" یا "شاگردان مکتب امام جعفر صادق (علیه السلام)" یا "رهروان بانوي كرامت" یا "خانواده آسمانی" یا "موضوع انقلاب اسلامی" یا "خاطرات" یا "دانلود" یا "دانلودصوتی" یا "دانلود متن"
این نسلی که امروز در حوزه ها در حال بالندگی هستند… این نسل، بدون تردید خواهد توانست کارهای بزرگی را که ما از حوزه دانش دین انتظار داریم انجام بدهد. به شرطی که این حرکت، نکث پیدا نکند، توقف پیدا نکند، روز به روز کامل تر بشود و پیش برود.
… خیلی از آن نظرات اصلاحی هنوز تحقق پیدا نکرده اما تولید، کیفیت، نیروی انسانی زبده، در این سطحی است که امروز ما داریم مشاهده می کنیم.
… این خیلی نکته مهمی است؛
… یعنی ظرفیت و استعداد رشد نیروی انسانی در حوزه علمیّه، این است؛ این آب و هوا و شرایط طبیعی، یک چنین اقتضائی دارد؛ ما به اش نرسیدیم و این جور است؛ اگر برسیم، یقیناً چندین برابر، شاید ده برابر، فوائد و برکاتش بیشتر خواهد شد.
86/9/8 دیدار فضلا و نخبگان با رهبر انقلاب
مهم ترین کارکردهای زن از نظر اسلام
در حقوق اسلام کارکردهای زن در خانواده به دو دسته ی کلی تقسیم می شود: نخست؛ آوردن فرزند و تولید نسل که جبری و طبیعی است، ولی بشر توانسته است در روند آن دخالت کند و هر گاه که آن را نخواسته باشد از آن جلوگیری کند. دوم؛ کارکردهایی که بیشتر به نظر اختیاری می رسند تا قهری و از روی جبر طبیعت. از دیدگاه اسلام همه ی کارکردهای دسته ی دوم برای زن اختیاری است و زن حتی می تواند از پستان خود به فرزند خود شیر ندهد یا در مقابل همه ی خدماتی که برای شوهر و فرزندان انجام می دهد، حتی دادن شیر به فرزند خود، دستمزد بگیرد؛ ولی در کارکرد نخستین، حق داشتن فرزند، یک حق مشترک بین زن و شوهر است و باید رضایت و اراده ی هر دو طرف وجود داشته باشد.
مهم ترین کارکردهای مرد از نظر اسلام
اسلام برای مرد نیز همین کارکردها را پذیرفته ولی صراحت و روشنی بیشتری به آن داده است؛ بنابراین مهم ترین کارکردهای مرد عبارتند از:
1. اداره ی اقتصادی خانواده؛
2. امنیت خانواده؛
3. اجتماعی کردن و تربیت کودک؛
4. اداره ی اجتماع؛
هنر تبليغ ديني
امروز دنيا، دنياي رسانه ها و تبليغ است. احساس تكليف الهي، بيشتر موجب مي شود كه كسي اقدام به تبليغ كند. تبليغ يعني رساندن. ابزار رساندن به حسب شرايط متفاوت است. اگر هنر داريم با زبان امروز تبليغ كنيم. بايد بگويم كه يكي از اشرف فنون، همين فن تبليغ دين و معارف اسلامي است.
مقدمات تبليغ
درس خواندن ما روحانيون، فكر كردن ما، تحقيق كردن ما، يافتن نگين ها و دُرهاي ناب معارف اسلامي از گنجينه ي متون الهي، همه اين كارهاي ارزنده كه وظيفه يكايك ماست، مقدمه تبليغ دين خدا و تبليغ حق است. در بقيه اديان و مذاهب هم تبليغ وجود دارد و گاهي تبليغ به شكلي است كه ما بايد در حركت تكميلي امر تبليغ خود از آنها فرا بگيريم و كارمان را تكميل كنيم.
تازه به جبهه آمده بود و عقيده داشت هيچ چيزي جز شوق شهادت او را نمي توانست به جبهه بكشد.
استعداد خاصي در تيراندازي و گرفتن گرا داشت. معمولاً از گروه جدا مي شد و به نقاط ويژه اي براي گرفتن و مخابره گراي دشمن مي رفت. هر كس از كار او تعريف مي كرد، مي گفت:«من بي لياقت گراي دشمنو مي گيرم، اما شما گراي شهادت رو.»
يك روز پشت خاكريز، زير رگبار پي در پي دشمن، در حالي كه از ترس، چهره اش خيس عرق بود، به يكي از بچه ها گفته بود:«عن قريب كه همه مون شهيد بشيم.» و او جواب داده بود:«شهادت بسته به امر حق و لياقت بنده است، نه آتش و رگبار دشمن. اگر رفتي پشت تريبون زندگي و شهادت دادي كه من بنده ي خدا هستم، آن وقت پشت خاكريز هم كه نباشي، شهد شهادت را مي توني تجربه كني. در ثاني، بعضي ها تانك خدا هستن، مهمات خدا و نماينده ي خدا هستن. خدا نمي خواد به اين زودي از كار بيفتن و عزل بشن.»
روزهاي سخت جنگ مي گذشت. رفقايش يكي يكي شهيد شده بودند. پنج سال جبهه را تجربه كرده بود، اما هنوز وقت اجابت دعايش نرسيده بود:«شهادت!»
گمانش افتاده بود لياقت ندارد. مي گفت:«يا اسمع السامعين! صداي منو مي شنوي و جواب نمي دي! منو زير تيغ بي اعتنايي ات نميران. اگر پس فردا جنگ تموم شد، من…»
جنگ در 27 مرداد 1367 با آتش بس متوقف شد و بدن او با همه ي آن جانفشاني ها، حتي كوچكترين زخمي برنداشت. او به صحنه ي زندگي معمولي اش بازگشت و توي شهر، يك بنگاه مسكن دست و پا كرد و مشغول معامله ي خانه شد. بعضي وقت ها با خودش فكر مي كرد:«كاش خانه هاي ما با همه ي آرامش و راحتي شان ذره اي بوي سنگر مي داد. اين مردم گاهي وقت ها براي خريد خونه چه كارها كه نمي كنند. نمي دونن كه تو دنيا مسافرن.»
اما كم كم سيل روزمرگي و بوي ماديات او را هم از هواي جبهه ها جدا كرد. ديگر دشمن نبود، جنگ نبود، خمپاره نبود كه شهادت را به ياد او بياورد. نمازهايي كه با شور و شعف مي خواند، حالا بعضي وقت ها قضا مي شد. به شدت فكر ماديات بود.
چند سالي مي شد كه قرآن و دعاي كميل و زيارت عاشورا، او را ياد آن شوق شهادت نينداخته بود؛ تا اينكه يك زوج جوان به بنگاهش آمدند… سند خانه اي را كه از او خريده بودند با عصبانيت به او دادند و مرد جوان گفت:«اين سند جعلي يه. با شناختي كه بنده از شما دارم مطمئنم خودتون هم از اين موضوع بي خبر بودين. اگه ما آمديم اينجا به خاطر معرفي پدرم بود. همين چند روز پيش تو سفر كربلا شهيد شد. اسم شما توي وصيت نامه اش هم هست. نوشته سلامشو بهت برسونيم.»
او كه صورتش خيس عرق شده بود، وصيت نامه را گرفت و نگاه كرد:«پسرم! قباله و سند وجود ما دست خداست. اگه با مُهر گناه جعلش كردي، تعجب نكن كه يه تيكه جهنمو بهت بدهند. پسرم! كسي لياقت شهيد شدن داره كه پشت تريبون زندگي رو در روي خدا بتونه با عملش شهادت بده كه من بنده ي توأم، نه فقط پشت تريبون جنگ… پسرم! شهادت را در عرصه ي بزرگ زندگي در پيشگاه خدا پيدا كن، نه در عرصه ي جنگ و دامن دشمن… سلام مرا به همسنگرم(…) برسونيد و بگيد بارها براي رسيدنش به آرزوي بزرگش دعايش كردم.»
حرف هاي خودش بود. حرف هايي كه مثل الهامات غيبي در راز و نيازهاي جبهه آموخته بود. عرق شرمندگي از صورتش مي چكيد. گفت:«راستي راستي كه نبايد گرد و غبار فراموشي را فراموش كرد. خمپاره ي نسيان، از سلاح هاي شيطونه.» و آن گاه به خاطر مي آورد كه در ايام جنگ چطور با زيارت عاشورا، دعاي توسل و كميل و نماز شب، به چاشني وجودش ضربه مي زد تا بي كار نماند و وجودش را وقف خدا نگاه دارد. از آن جوان معذرت خواهي كرد و كارش را درست كرد و حلاليت طلبيد. سر ظهر بود. صداي اذان به گوش مي رسيد. اين بار فراموش كرد درِ بنگاه معاملاتي اش را قفل كند.
چند روزي بود كه با كاروان راهي كربلا شده بود و همسايه ها مي ديدند كه حجله اي بر در مغازه ي او نصب شده است…
حمزه بن عبدالمطلب:
عموی پیامبر اسلام از شجاعان عرب و افسران نامی اسلام بود، او کسی بود که اصرار داشت که ارتش اسلام در بیرون«مدینه» با قریش به نبرد پردازد، او بود که با قدرت هر چه تمام تر، پیامبر را در لحظات حساس در مکه از شرّ بت پرستان حفظ نمود، و کسی را قدرت مقاومت با او نبود. وی همان افسر ارشد و جانبازی بود که در جنگ«بدر» قهرمان رشید قریش«شَیبَه» را از پای درآورد و گروهی را مجروح و عدّه ای را به جهنم فرستاد، و هدفی جز دفاع از حریم حق و فضیلت و برقراری آزادی زندگی انسان ها نداشت.
«هند» همسر ابوسفیان، دختر عُتبَه کینه حمزه را به دل داشت. او تصمیم داشت که به هر قیمتی که باشد، انتقام پدرش را از مسلمانان بگیرد.
«وحشی» حبشی که غلام«جبیر بن مُعطِم» بود و عموی جبیر نیز در جنگ بدر کشته شده بود، از طرف دیگر هند مأمور بود با به کار بردن حیله و مکر به آرمان دختر عتبه جامه عمل بپوشاند. وی به وحشی پیشنهاد کرد که یکی از سه نفر«پیامبر، علی و حمزه» را برای گرفتن انتقام خون پدر از پای در آورد.
وحشی در پاسخ گفت: من هرگز به محمد نمی توانم دسترسی پیدا کنم، زیرا یاران او از همه کس به او نزدیکترند، علی نیز در میدان جنگ فوق العاده بیدار است، ولی خشم و غضب حمزه در جنگ به قدری زیاد است که در موقع جنگ متوجه اطراف خود نمی شود، شاید من بتوانم او را از طریق حیله و اغفال از پای در آورم.
هند به همین اندازه راضی شد و قول داد که اگر در این راه موفق شود، او را آزاد کند. گروهی معتقدند که این قرارداد را«جبیر» با غلام خود«وحشی» بست، زیرا عموی وی در«بدر» کشته شده بود.
غلام«حبشی» می گوید: روز احد در مرحله پیروزی قریش، من به دنبال حمزه بودم، او بسان شیری غرّان به قلب سپاه حمله می برد و به هر کس می رسید او را بی جان می ساخت، من خود را پشت درخت ها و سنگ ها پنهان کردم، به طوری که او مرا نمی دید، او مشغول نبرد بود، که من از کمین درآمدم و نیزه خود را انداختم و او را از پای در آوردم.
پایان جنگ
هنگامی که جنگ پایان یافت و شعله های آن خاموش شد و طرفین از یکدیگر فاصله گرفتند، مسلمانان بیش از سه برابر قریش کشته داده بودند و می بایست هر چه زودتر اجساد عزیزان خود را به خاک می سپردند و مراسم مذهبی را به جا بیاورند.
زنان قریش، هنگام پیروزی که عرصه را خالی دیده بودند، پیش از آن که مسلمانان به دفن کشتگان برسند، دست به جنایات بزرگی زده بودند، جنایاتی که در تاریخ بشریت کم نظیر است. آنان به پیروزی ظاهری خود قانع نشده، برای گرفتن انتقام بیشتر، اعضا و گوش و بینی مسلمانانی که روی خاک افتاده بودند، بریده و از این طریق لکّه ننگین تر بر دامن خود نشانیدند.
همسر ابوسفیان از اعضای بدن مسلمانان، گردن بند و گوشواره ترتیب داد. شکم افسر فداکار اسلام، حضرت حمزه را پاره کرد و جگر او را در آورد. سپس آن را به دندان گرفته ولی هر چه خواست بخورد، نتوانست. این کردار زشت باعث شد که این زن میان مسلمانان به«هند آکلهُ الاَکباد»: هند جگر خوار معروف گردد.
مسلمانان در محضر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم وارد نبردگاه شده و می خواهند آن هفتاد کُشته را به خاک بسپارند، در این هنگام که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وضع دردناک شهادت عمویش را دید(که دشمن به کشتن او قناعت نکرده، بلکه سینه و پهلوی او را با قساوت عجیبی دریده و کبد یا قلب او را بیرون کشیده است و گوش و بینی او را قطع نموده بسیار منقلب و ناراحت شد) و فرمود:«ما وَقَفتُ مَوقِفاً قَطُّ اَغیَظَ لی مِن هذا». این خشم و غیظ که اکنون در خود احساس می کنم، در زندگانی من بی سابقه است.
«یا حَمزَهُ یا عَمَّ رَسُولِ اللهِ وَ اَسَدَ اللهِ وَ اَسَدَ رَسُولِهِ! یا حَمزَهُ یا فاعِلَ الخَیراتِ! یا حَمزَهُ! یا کاشِفَ الکُرُباتِ! یا حَمزَهُ یا ذابُّ عَن وَجهِ رَسُولِ اللهِ!».
ای حمزه! ای عموی رسول خدا! و ای شیر خدا و پیغمبرش! ای حمزه! ای انجام دهنده ی کارهای نیک! ای حمزه! ای برطرف کننده ی غصه ها! ای حمزه! ای دفاع کننده از رسول خدا.
سپس عرض کرد:
«اللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ وَ اِلَیکَ المُشتَکی وَ اَنتَ المُستعانُ عَلی ما اَری».
خدایا! حمد و سپاس از آن تو است و شکایت به تو می آورم، و تو در برابر آنچه می بینم، یار و مددکار مائی. سپس فرمود:«لَئِن ظَفَرتُ لَأَمثُلَنَّ وَ لَأَمثُلَنَّ وَ لَأَمثُلَنَّ» اگر من بر آنها چیره شوم آنها را مُثله می کنم، آنها را مثله می کنم، آنها را مثله می کنم و(طبق روایت دیگری فرمود: هفتاد نفر آنها را مثله خواهم کرد).
در این هنگام آیه نازل شد:
*وَ اِن عاقَبتُم فَعاقِبُوا بِمِثلِ ما عُوقِبتُم بِهِ وَ لَئِن صَبَرتُم لَهُوَ خَیرٌ لِلصابرین*
و هر گاه خواستید مجازات کنید، تنها به مقداری که به شما تعدّی شده کیفر دهید و اگر شکیبایی پیشه کنید این کار برای شکیبایان بهتر است. بلافاصله پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد:«اَصبِرُ اَصبِرُ» خدایا! صبر می کنم، صبر می کنم.
با این که این لحظه شاید دردناک ترین لحظه ای بود که در تمام عمر بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گذشت، ولی حضرت بر اعصاب خود مسلط شد و راه دوم که راه عفو و گذشت بود، انتخاب کرد.
چنانچه در تاریخ سرگذشت فتح مکه می خوانیم، آن روز که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر این سنگدلان و مسلط پیروز شد، فرمان عفو عمومی صادر کرد.
566-569، آمال الواعظین، جلد سوم، سید ابراهیم حسینی لیلابی
چگونه با کودکان لجباز رفتار کنیم؟
بی مسئولیتی کودکان
یکی از شکایات والدین، بی مسئولیت بودن کودکان است. کارهایی که بر دوش آنها گذاشته می شود انجام نمی دهند حتی با چند بار تذکر هم تن به انجام آن نمی دهند. خلاصه نافرمان و گستاخ می شوند. سعی کنید مسئولیت دادن را در کودکان زود شروع کنید و با افزایش سن وظایف او را تغییر دهید و وقتی از وظایفش سرباز زد از تدابیر منفی استفاده کنید.
محرومیت از اسباب بازی مورد علاقه
مثلاً او را از اسباب بازی مورد علاقه اش محروم کنید یا پول توجیبی اش را کم کنید یا مثلاً وقتی لباسش را در سبد لباس های کثیف نمی گذارد لباس هایش را نشویید و بگویید:«چون لباس هایت در سبد نبود، من آنها را ندیدم».
شب ادراری
دیگر از مشکلات مادران شب ادراری کودکان است. اکثر کودکان در حدود 2 تا 3 سالگی رختخواب خود را خیس نمی کنند. قطع شب ادراری یک روند پیشرفت طبیعی است که نشان دهنده تکامل مثانه ی کودک در نگه داشتن ادرار و ایجاد تحریکات ادراری است. خیس کردن اتفاقی در کودکان بزرگتر انتظار می رود و نباید آن را جدی تلقی کرد. هرگز به علت شب ادراری کودک را مسخره و شرم زده نکنید. این کار نه تنها به او کمکی نمی کند به ایجاد مشکلات جدی احساسی و روانی می انجامد. در حدود75 درصد از کودکان 4 ساله و 85 درصد از کودکان 5 ساله رختخوابشان را خیس نمی کنند مگر گاه و بی گاه، ولی عده ی بسیار کمی تا زمان بلوغ یا حتی بزرگسالی هم شب ادراری دارند. اگر چه نباید کودک را به خاطر شب ادراری مسخره کرد اما نباید آن را نادیده گرفت.
اگر پزشک دلایل عفونت ادراری و… را رد کرد بهتر است قبل از این که به درمان های غیر پزشکی بپردازیم با یک متخصص مجاری ادراری مشورت کنیم. اگر مشکل پزشکی باشد مطمئن باشید کودک تحت نظر پزشک مشکلش حل می شود اما اگر کودک پس از یک دوره ی چند هفته ای یا طولانی تر دوباره شروع به شب ادراری کرد شاید علت، هیجان و مشکلات عاطفی باشد.
جلوی کودکان با همسرتان بگومگو نکنید
سعی کنید تشنج را در خانه کم کنید. جلوی کودک با همسرتان بگومگو نکنید. ساعت های پایانی روز به او آب ندهید یا کمتر آب بدهید. کودکی را که پزشکان گفته اند مثانه ی کوچکی دارد تشویق کنید مایعات زیتدی در طول روز بنوشد تا حجم مثانه اش بزرگ شود.
وقتی الفاظ زشت به کار می برند
توجه بیش از حد به این رفتارها باعث ترغیب کودک به این اعمال زشت می شود. در این مورد، بیش از حد واکنش نشان ندهید.
به کودکتان به طور جدی بگویید که اصلاً دوست ندارید او چنین کلماتی را که مناسب شخصیت او نیست به کار ببرد. ولی اگر واکنش شدید نشان دهید چه با ترساندن چه با خندیدن به این حرف ها، ممکن است انگیزه ی او را برای دشنام دادن بیشتر کنید.این مطلب به ویژه در مورد بچه های کوچک تر که به کار بردن بعضی کلمه ها را نوعی بازی می دانند، صادق است. در حالی که اصلاً معنای این کلمات را نمی دانند. شما باید به کلمه های بی ضرر بی اعتنایی کنید.
بعضی کلمه ها فقط بی معنی و احمقانه اند. بهترین برخورد نادیده گرفتن و توجه نکردن به آنهاست. البته به کار گرفتن کلمه های زشت و ناسزا نباید نادیده گرفته شود چون به کار بردن آنها در بیرون منزل می تواند دردسر ساز باشد. وقتی کودک شما یک کلمه ی بد را به کار می برد بی خود جیغ و داد نکنید. ادای شوکه شدن را در نیاورید. بی تردید شما قبلاً آن را شنیده اید. برای او توضیح دهید که وقتی کسی به او ناسزا می گوید در واقع فقط یک حرف ناجور شنیده و حرف نمی تواند به انسان آسیبی برساند.
در مورد فحش با او صحبت کنید. به او بگویید فحش دقیقاً چه معنایی دارد و چرا نباید از آن استفاده کند. روش های جایگزین را به او بیاموزید. برای او بگویید به جای فحش دادن می تواند احساساتش را به مخاطبش بیان کند.
کودک را به استفاده از واژه های دیگر ترغیب کنید. کودک شما به واژه هایی نیاز دارد که از آن طریق عصبانیت یا احساسات شدیدش را بیرون بریزد. او را تشویق کنید که به جای استفاده از کلمات رکیک از کلمات بی ضرر استفاده کند و در صورت درست صحبت کردن او را تشویق کنید ونشان دهید که چقدر از او راضی هستید و اگر باز هم به ناسزا گفتن ادامه داد می توانید از روش های محروم کردن استفاده کنید. یعنی بعضی از امتیازها را از او بگیرید. مثلاً هر وقت که فحش می دهد او را به مکانی بفرستید که دوست ندارد.
یک موضوع مهم
اگر کودک بداند که شما سرانجام پاسخ مثبت خواهید داد دیگر مهم نیست که ده بار هم«نه» گفته باشید. چنین کودکی به تجربه آموخته است بداخلاقی کند تا سرانجام تسلیم شوید و او به هدفش برسد. تنها راه حل این است که کودک دریابد که نظر شما تغییر نمی کند و با کسی شوخی ندارید.
اگر«نه» گفتن شما همیشه باعث دردسر می شود و کودک عادت کرد در مقابل«نه» شما گریه کند به عقب برگردید و اعمال خودتان را مرور کنید و آنجا که اشکالی یافتید آن را اصلاح کنید. این عادت در بزرگسالی می تواند باعث ایجاد مشکلات جدی برای فرزند شما بشود.از همین رو کودکتان در هر سنی که هست از همین امروز به اصلاح رفتار او بپردازید.
افضل شهدا
به مناسبت شهادت حضرت حمزه علیه السلام
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خطاب به حضرت فاطمه سلام الله علیها چنین فرمود:
«شهید ما أفضل شهدا است و آن عموی تو و از خاندان ما است؛ کسی که خداوند بر وی دو بال عنایت فرموده که در میان فرشتگان پرواز می کند و آن پسر عموی تو است.»
«شهیدنا أفضل الشهداء و هو عمّک وَ مِنّا مَن جَعَل الله لَهُ جِناحَین یطیرُُ بِهِما مَعَ الملائکَه وَ هُوَ ابنُ عَمِّکَ».
امالی شیخ، به نقل از بحارالانوار، ج22، ص273
انجام دهنده نیکی ها
رسول خدا چون در کنار جسد مُثله شده عمویش حمزه نشست، خطاب به وی چنین فرمود:
«ای عمو! خدای رحمت کند تو را، که در صله رحم و انجام دادن کارهای نیک فعال و کوشا بودی.»
«رَحِمک الله أی عمّ، لَقَد کُنتَ وَصُولاً للرَّحِمِ فَعُولاً لِلخَیرات».
اصابه، ج1، ص354
پیامبر در کنار پیکر حمزه
رسول گرامی خدا صلی الله علیه و آله وقتی پیکر پاره پاره عمویش را دید؛ حال مبارکش به شدت منقلب شد و چون ابر بهاری از دیدگانش اشک بارید، آن گاه فرمود:«بزرگ تر از این مصیبت نخواهم دید و هرگز جایی بر من به سختی اینجا نگذشته است. خدا تو را رحمت کند که همواره در کارهای خیر کوشا بودی و به صله رحم علاقه داشتی… ای عموی رسول خدا، ای شیر خدا و رسول، ای نیکوکار، ای حمزه و ای مدافع و پشتیبان رسول خدا».
امام خامنه اي مدظله العالي:
ما يقين داريم با ادامه مبارزات مردم مسلمان فلسطين و حمايت جهان اسلام، فلسطين به فضل الهي آزاد مي شود و بيت المقدّس و مسجدالاقصي و ساير نقاط آن سرزمين اسلامي به آغوش جهان اسلام باز مي گردد؛ ان شاءالله.
چگونه با کودکان لجباز رفتار کنیم؟
یادتان باشد مشکلات یک شبه حل نمی شود
اگر کودکی کاری را تا به حال انجام نمی داده اما حالا یک بار حتی از روی اکراه انجام می دهد او را خیلی تشویق کنید زیرا این نشانه ی یک پیشرفت واقعی است. به جای مأیوس شدن از دست نیافتن به انتظارات زیاد خود، از پیشرفتهای کوچک و تدریجی کودکتان خوشحال باشید. شما و همسرتان باید در مورد مشکلتان صحبت کنید و هر دو تصمیم به اصلاح اخلاق فرزندتان بگیرید. اگر حرفی می زنید هر دو با هم توافق داشته باشید، طبق تجربه، والدین خیلی زود خسته می شوند و بچه ها این را می دانند. اگر والدین مقاوم نباشند بچه ها به خواسته های آنها احترام نمی گذارند و خود را موظف به انجام وظایف محوله نمی دانند.
سعی کنید رفتار عمومی فرزندتان را با دید مثبت نگاه کنید
برخی رفتارهای او از دید شما آزاردهنده است. پس از همه رفتارهای او ناراضی نباشید. وقتی روی یک خصوصیت ناپسند او کار می کنید و در حال اصلاح آن هستید به او اطمینان دهید که دوستش دارید. هرگز تحسین را در مورد کودکان، کم ارزش تلقی نکنید. کودک در هر مرحله ی سنی که باشد تمایل شدیدی دارد که والدینش او را بپسندند. تربیت در نظر بعضی از والدین فقط تنبیه است ولی واژه ی تربیت در واقع به معنای تعلیم و پرورش، شامل مجموعه ای از روش های مثبت و منفی است. تربیت صحیح آن است که وقتی فرزند شما نیم نگاهی به شما می اندازد تا مطمئن شود عملی که انجام داده درست است یا غلط، به او توجه کنید یا وقتی در حال تلفن زدن کودکتان می خواهد مکالمه ی شما را قطع کند و با شما صحبت کند.
اینجا تربیت صحیح آن است که به او توجه نکنید. اما اگر دیدید که تصمیم گرفت منتظر تمام شدن مکالمه شما شود، بهتر است به او توجه کنید و نگاهی مهربان به او بیندازید.
وقتی کودکی روی موضوع خاصی پافشاری دارد
به او بگویید که قصد لجبازی دارد و شما در این حالت به او اهمیت نمی دهید. از آن مادرانی نباشیم که وقتی از کودکمان عمل خوبی سر زد از کنار آن به سادگی و بدیهی عبور کنیم و هیچ واکنشی نشان ندهیم ولی بر عکس هر وقت عمل بدی از او سر زد تمام اشتباهاتش را به رخ او بکشیم. انتقاد همراه با تشویق نتایج بهتری به بار می آورد. کودک می خواهد که شما به او توجه کنید. اگر دیدگاه شما منفی باشد او از راه های منفی به هدفش می رسد اما اگر شما روی نکات مثبت تمرکز کنید در مقابل، رفتارهای خوب بیشتری دریافت خواهید کرد زیرا در این حالت کودک با رفتارهای مثبت سعی در جلب توجه شما خواهد داشت.
رفتار کودک را تحسین کنید نه شخصیت او را
همچنان که وقتی از او انتقاد می کنید شخصیت او را زیر سؤال نبرید. به جای اینکه به او بگوییم:«خیلی بچه بدی هستی!» می توان گفت:«من از طرز حرف زدن تو خوشم نمی آید».
تهیه ی دفتر یادداشت روزانه
مؤثرترین راه برای آموزش رفتار خوب، شکل دادن رفتار با تحسین است. این روش تربیتی باید به طور مداوم استفاده شود تا رضایت شما را از رفتارهای جدید فرزندتان نشان دهد. خیلی خوب است یادداشتی از کارهی روزانه ی کودک تهیه کنید و در انتهای روز این یادداشت را به او نشان دهید. این کار روش خوبی برای صحبت کردن در مورد وقایع هر روز است و با این کار هر دوی شما احساس خوبی خواهید داشت.
هر چند وقت یک بار مخصوصاً در روزهایی که یادداشت پر از کارهای خوب می شود او را تشویق کنید یا هر چه که دوست دارد برایش تهیه کنید و عنوان کنید که این جایزه ی کارهای خوب است. اگر دیدید تعریف های شما را نادیده می گیرد ولی بعداً در رفتار خود آن را تکرار می کند دریابید که ستایش مؤثر بوده است.
همیشه از یک شیوه برای انتقاد استفاده نکنید مثلاً یک بار یادداشتی را در کیفش بگذارید و از یک رفتار بدش شکایت کنید.
برخی رفتارهای کودک را نادیده بگیرید
یکی دیگر از راه های مؤثر در برطرف کردن رفتارهای آزاردهنده، نادیده گرفتن آنهاست. در این روش احساس می کنید که در واقع کاری برای بهبود وضعیت انجام نمی دهید اما بعداً درمی یابید که با نادیده گرفتن، رفتار ناشایست ترک می شود. برخی از والدین، این روش را دوست دارند و می توانند به طور مؤثری از آن استفاده کنند اما برای برخی به علت پایین بودن ظرفیتشان، این روش فقط فشار روانی و تنش را زیاد می کند.
اگر شما هم چنین احساسی داشتید از این راه صرف نظر کنید. اگر تصمیم گرفتید که در مورد یک رفتار از روش نادیده گرفتن سنجیده استفاده کنید به هیچ وجه به آن واکنش نشان ندهید؛ چه زبانی و چه غیر زبانی.
وقتی کودک همان رفتار را انجام می دهد با حرکات صورت به او اشاره نکرده، حتی نگاهش نکنید. وانمود کنید که متوجه او نیستید. می توانید اتاق را ترک کنید یا رویتان را به سمت دیگری برگردانید تا وقتی که او به عملش ادامه می دهد شما نیز این روش را ادامه دهید. این خود نوعی توجه است. به او لبخند نزنید. زیرا این عمل او را جسورتر می کند. فقط آن قدر به کارتان مشغول شوید که به نظر آید به هیچ چیز در اطرافتان توجه ندارید.
گاهی می توانید در حضور کودک دیگر، از رفتار مثبت آن کودک ستایش کنید
این کار ممکن است به تقلید کودک شما از کودک خوش اخلاق بینجامد. سعی کنید عصبانی نشوید! زیرا عصبانیت به احساس بدی می انجامد. به علاوه هیچ گاه تسلیم نشوید. اگر قبل از ناهار گفتید که خوراکی نمی دهم باید صبر کنی موقع ناهار شود و اگر او گریه و زاری سرداد اصلاً به او اهمیت ندهید و محکم بگویید قبل از غذا خوراکی نمی دهم. هر چند که او سماجت کند. اگر کوتاه بیایید کودک یاد می گیرد که با گریه حرفش را به کرسی بنشاند و دیگر برای حرفهای شما اهمیتی قائل نیست.
همیشه به قولتان عمل کنید
یک کودک مخصوصاً اگر خیلی کوچک باشد به تکمیل نشدن یا به تأخیر افتادن پاداش وعده داده شده بسیار حساس است. کاری را که از عهده ی انجامش بر نمی آیید تعهد نکنید. وقتی قول چیزی را دادید پای آن بایستید. سعی کنید مشکلات فرزندتان را یکی یکی حل کنید نه اینکه همه را یک جا از او بخواهید. مثلاً اول مشکل مسواک زدن و بعد مشکل وقت خوابش را حل کنید. کودک را به تنبیهی که آن را انجام نمی دهید تهدید نکنید. تهدیدهای پوچ و ناپایدار به رفتارهای نادرستی می انجامد که تثبیت شده و در برابر تغییر مقاوم تر می شوند.
حل مشکل مسواک زدن کودک
یکی از مشکلات بزرگ مادران مسواک زدن بچه هاست. اگر شما به طور مرتب دندان های خود را مسواک بزنید او نیز مشتاق خواهد شد تا چنین کند.مدتها قبل از این که کودک واقعاً بتواند دندانش را مسواک بزند، به او مسواک بدهید. بگذارید با مسواک و خمیر دندان و دندان هایش بازی کند. اگر دیدید باز هم به طرف مسواک نمی رود با کلمات و جملات زیبا در موقع مسواک زدن این کار را برای او لذت بخش کنید. حتی می توانید با دندان پزشک برای انگیزه دادن به کودک مشاوره کنید.
همیشه به کودک بفهمانید که دقیقاً چه انتظاری از او دارید و به جای اینکه شخصیتش را مورد انتقاد قرار دهید اعمالش را مورد انتقاد قرار دهید.
به او نگویید دست و پا چلفتی!
بگویید:«وقتی که شلوار و لباست را روی زمین می بینم خیلی ناراحت می شوم» به او برچسب نزنید. چون او زود باور می کند که واقعاً این طور است. معمولاً در نظر والدین کارهای منزل کارهایی کوچک و تکراری هستند که همیشه در خانه انجام می گیرند ولی در نظر بچه ها این کارها بسیار مشکل و ناخوشایندند. صرف نظر از اینکه این کارها چقدر بی اهمیتند، به ویژه در هنگامی که انجام آنها مستلزم یادآوری های مکرر و بحث طولانی باشد می تواند آرامش منزل را بر هم بریزد.