جامعيت و رشد متوازن شخصيتي
تعريف شخصيت
شخصيت، مجموعة سازمان يافته اي از خصوصيات جنبه هاي مختلف وجودي
انسان (بدني، عقلي، عاطفي اخلاقي، اجتماعي و ديني) است.[1] البته تجارب
شخصي، تفاوت هاي فردي و برخي عوامل ديگر باعث مي شود که افراد
نسبت به هم متمايز باشند.
عوامل تحريک و تکوُّن شخصيت:[2] عوامل مؤثر در شکل گيري و تحول
شخصيت فرد به شرح ذيل است:
1. فطريات(ادراکات) شناخت هاي فطري که شامل تحريکات و گرايش هاي فطري، ميل هاي غريزي (جنبه حيواني انساني) و فطري (جنبه
انساني انسان) است.
2. وراثت و غدد درون ريز و هورمون ها؛
3. محيط و تربيت و تغذيه (محيط جغرافيايي، محيط زندگي و
معاشرتي، محيط آموزشي، محيط مذهبي)؛
4. گذشت زمان (سن)؛
5. اختيار و ارادة آزاد (که مهم ترين جزء به حساب مي آيد).
اسلام و توازن و عامل اصلي عدم توازن
يکي از مزايايي که در تعاليم مقدس اسلام از اهميت و ارزش خاصي برخوردار
است و مي توان آن را به عنوان يک شعار وشاخص برجسته و نمايي براي اين
آئين آسماني تلقي کرد، مسئلة توصية به تعادل، توازن و اقتصاد و ميانه روي در
تمام اموراست[3] و اين امر مورد تأييد و تأکيد قرآن، احاديث و گفتارهاي فرزانگان
دين و دانش است که با واژه هاي قسط، عدل، وسط،اقتصاد، وزن و استقامت در
روايات و آيات ما آمده است و عدم تعادل شخصيت، رشد سرطاني يک بعد شخصيت
را به همراه دارد. عامل اصلي عدم تعادل شخصيت و نابهنجاري رفتاري بيگانگي از
خود فطري (ملکوتي) و تمرکز قواي روحي و عقلي براي اشباع و ارضاء تمايلات
غريزي (ناسوتي، نفس اماره) مي باشد.[4]
تربيت و پرورش ديني برنامة تعادل ساز
تنها راه رسيدن به تعادل و توازن در تمام ابعاد شخصيت پذيرش و تن دادن به تربيت و
پرورش ديني است. همان چيزي که انبياء وائمه ـ عليهم السلام ـ به خاطر آن مبعوث
شده اند و همان چيزي که خطر يک بعدي بودنش را بارها و بارها بزرگان دين به
مسلمانان گوشزد کردند، مثلاً وقتي که مردم گوشه گيري اختيار کردند و مشغول
عبادت شدند، پيامبر سريع مردم را به مسجد فراخواندند و آنان را با اين انحراف
(تک بعدي بودن) آگاه ساختند و فرمودند من گوشه گيري را دوست ندارم. ازدواج
مي کنم، درجامعه حاضر مي شوم، غذا مي خورم و ….
برنامه رشد متوازن ابعاد شخصيت
1. روح علمي:[5] روح علمي بعد حقيقت جوئي فطري انسان (بي غرضي،
بي تعصبي و پذيرش حق) را در انسان پرورش مي دهد. اسلام علمي را که
مانع رشد و کمال شود و حجاب از شناخت و معرفت خدا و نفس شود را مانع
پرورش نفس مي شمارد.
2. تفکر:[6] باعث شکوفايي عقل مي شود، در اسلام به مسأله تفکر بسيار
سفارش شده است و قرآن مي فرمايد وقتي از اهل دوزخ مي پرسيم که چه چيز
شما را به اينجا کشانيد، مي گويند: ما در عقل را به روي خود بستيم. (تفکر در
خلقت، در تاريخ، در خود و پرهيز از تقليد کورکورانه).
3. تقوا و تزکيه:[7] باعث پرورش و تقويت ارادة انسان مي شود. انساني که دنبال
هوا باشد، به فرمايش علي ـ عليه السلام ـ همانند اسب سواري است که اسبش
چموشي مي کند و اختيار را از دست او گرفته و تقوا را به اسب رام که سوارکار
اختيارش را دارد تشبيه کرده اند. وجه امتياز انسان و حيوان به اختيار انسان است و
نظام پاداش و تنبيه و وعده و وعيد الهي هم اينجاست که مفهوم پيدا مي کند و هر
چه قدر قدرت اراده قوي باشد، انسان در اختيار طرف خير محکم تر است.
4. عبادت:[8] باعث تقويت عشق و علاقه معنوي و ايجاد حرارت ايماني در انسان
مي شود، مثلا به ابعاد سازندگي نماز دقت کنيد (درس مسالمت جويي، هدفداري،
رعايت حقوق، ضبط و کنترل نفس و کنترل احساسات، توجه به نظم و دقت و ….).
5. جهاد:[9] عامل اصلاح اخلاق و نفس است. جهاد مثل ازدواج عامل جايگزين
براي پرورش بعدي از انسان ندارد، آدم جهاد رفته و جهاد نديده از نظر روحيه
يکسان نيستند، پيامبر در حديثي مي فرمايند: جهاد عامل اصلاح و اخلاق و نفس
است. ايشان فرمود که: جهاد نکرده يا کسي که آرزوي جهاد را در سر نپرورانيده باشد،
در روحش شعبه اي از نفاق است.
6. معاشرت با ديگران:[10] بعد عاطفي انسان را تقويت مي کند که در معاشرت انسان
از ديگران مخصوصاً محبوبان بيشتر اثر مي گيرد و صفات محبوب و کسي که مورد
علاقه فرد است را کسب مي کند، اين علاقه بالاترين و بزرگترين عامل در تغيير انسان
است (تقويت بعد عاطفي، اجتماعي و ….)
7 . کار:[11] قوة خيال را تمرکز مي دهد، ذهن را منطقي مي کند، کار اگر مورد علاقه
انسان باشد استعداد، ابتکار و خلاقيت را نيرومند مي کند و تأثير فراواني بر شخصيت فرد
مي گذارد. ولي متأسفانه به اهميت آن کم توجه شده است، کار، به قلب خشوع مي دهد،
حرمت اجتماعي به انسان مي بخشد، کار مي تواند بر تربيت انسان (ابعاد وجودي او)اثر
بگذارد و انسان هم مي تواند بر کار اثرگذار باشد. (رابطه دو طرفي بين پرورش استعدادها
و کار وجود دارد) پيامبر به کسي که بي جهت بي کار بود فرمودند: از چشم من افتادي.
8. مراقبه و محاسبه نفس:[12] در مکاتب غير الهي اساساً اين امر مطرح نيست، مراقبه
مثل اين است که با خود مانند شريکي که به او اطمينان نداريم معامله کنيم و هميشه مراقب
باشيم که سرمان کلاه نگذارد. اهميت آن به قدري است که امام موسي بن جعفر ـ عليه السلام
ـ فرمودند: کسي که شبانه روز يک بار از خود محاسبه نکند از ما نيست. علماي اخلاق براي
پرورش روح خود از اين دستور استفاده مي کردند. ايشان مي فرمايند: انسان اول صبح بايد
شرط کند با نفس خود که راه اطاعت بگيرد و نافرماني حق (گناه) نکند (مشارطه)، در مرحله
بعد بايد اين شرط خود را در عمل پياده کند و مراقب باشد خلاف اين شرط عمل نکند (مراقبه).
مرحله سوم اين که در آخر روز، از نفس خود حساب کشي کند، چرا که آن جا که خدا مي خواسته
نبودي، چرا کار امروز را به فردا انداختي، چرا… (محاسبه) و در آخر اگر از دستور سير و
سلوکي خود منحرف شده باشد، او را تنبيه مي کند (معاتبه). اين مراحل را مي توانيم در کل
برنامه روزانة خود اجرا کنيم.
9. پرورش جسم: کار پسنديده اي است ولي نبايد اشتباه کرد که جسم نقش واسطه و ابزاري و
يا مرکب روح را دارد. اسلام به تطهير جسم، پرورش و ورزش آن اهميت داده و نفس پرستي
شهوتي است که جسم را فرسوده و مريض مي کند و اسلام مخالف آن است، پس ما نبايد تمام
همت خود را به پرورش اين بعد صرف کنيم، درست است پرورش اين بعد در حد خود مفيد
است و بر ديگر ابعاد شخصيتي انسان اثر مطلوب دارد (عقل سالم در بدن سالم است).
10. تعادل در تغذيه بعد روحي (عقل و دل) و جسماني (غرايز):[13] در اسلام سفارش شده
است که انسان بايد به تغذيه دو بعد خودش رسيدگي کند، تغذيه به بعد روحاني (به نماز، دعا،
نيايش، حق طلبي و ….) است و تغذيه بعد جسماني و غريزي (به ازدواج، آب، غذا، پوشاک
و ….) است که البته بايد از راه مشروع برآورده گردد و البته مرز حيوان و انسان همين اختيار
و تکليف به گزينش قسمت حلال و مشروع است. ناگفته نماند که چون اصالت فرد به روح
اوست، بايد به اين بعد اهميت بيشتري دهيم و آن را بر بعد حيواني غلبه دهيم و آن گاه است
که اراده انسان هم تقويت مي شود و به تبعه آن قدرت اختيار و گزينش نيرومندتر مي گردد.
موانع رشد هماهنگ در قرآن
در يک کلام پيروي از هواي نفس و تن ندادن به پرورش ديني است که زيرشاخه هاي
آن بدين قرار است: خود پرستي، دنيا زدگي، غفلت، تکبر، خودبرتربيني، شخصيت زدگي،
تقليد، کثرت زدگي، سخن بدون علم، پيروي از گمان، کتمان حق، مجادله با حق، تزيين
و خوب جلوه دادن بدي ها توسط نفس، قساوت قلب، از خود بيگانگي، عناد جويي،
خودستائي، دوست بد، هر يک ازاين موانع به يک يا چند بعد از شخصيت ما لطمه
مي زند مثلاً شخصيت زدگي و تقليد کورکورانه، بعد عقلي شخصيت ما را آسيب
مي رساند.
روش هاي رشد هماهنگ[14]
1. سرمشق و نمونه عملي: اسلام بهترين سرمشق يعني انسان کامل را الگوي ما قرار
داده، کلام، رفتار و سکوت معصوم مي تواند معيار خوبي در کارها و حرکات و
سکناتمان باشد. بعد از معصوم ـ عليهم السلام ـ ما در هر عصر علماء والامقامي
داشته ايم که به معصوم نزديک بوده اند و به خاطر مبارزة با نفس و تزکيه آن قابليت
الگو بودن را براي ما در تمام ابعاد شخصيتي دارا مي باشند. نمونه بارز آن حضرت
امام خميني ـ قدس سره ـ است.
2. پند و اندرز، قرآن، کلمات معصوم، ادعيه پر است از مفاهيم خيرخواهانه و انسان ساز.
3. کيفر و پاداش: دو نظام روان شناسانه تعليم و تربيتي هستند (تشويق و تنبيه).
4. داستان، امثال، تاريخ گذشتگان: قرآن و معصوم با توجه دادن به آن ها سير انحرافي
برخي از ظالمين و مشرکين و منحرفين را به ما گوشزد مي کنند مثل پول پرستي و
دنيا خواهي قارون و ….
5. امر به معروف و نهي از منکر.
6. توبه.
7. دعا و نيايش.
8. تمرين و تکرار.
9. روش محبت به گنه کار و مردم براي هدايت.
10. روش ابتلاء و امتحان الهي.
11. عادت مثبت و بعد ملکه کردن صفات خوب با تمرين پيوسته.
12. عنايت هاي الهي.
13. تربيت و توجه عوامل مؤثر در تحول شخصيت (محيط زندگي، شغلي، آموزشي) اراده، سن.
خطر تک بعدي بودن: انسان متعادل تحت تأثير تفکرات مادي و انحرافي قرار نمي گيرد
و هستي شخصيت او در معرض آشوب واضطراب قرار نمي گيرد.[15] آري همان گونه که
معيوب بودن يک چرخ خودرو بر کل سيستم خودرو تأثير دارد، رشد تک بعدي يا سرطاني و
کاريکاتوري شخصيت حقيقي و اسلامي فرد را معيوب مي کند و چرا که اين فرد ديگر، در ابعاد
ديگرشخصيت، پرورش نيافته است. انحراف ها و فسادها از اين شکل ها ناشي مي شود مثلا فرد
به بعد حيواني خود فقط توجه نموده است و از بعد عقلي، دل و يا روحاني خود غافل بوده است.
پس مي توانيم بگوييم ابعاد شخصيت، با هم ديگر در تعامل هستند، مثلا بعد عقلي بر اراده مؤثر
است، اراده بر تلاش فرد و آن بر بعد اجتماعي و ….
نکته پاياني
با توجه به مطالب فوق نتيجه مي گيريم که رشد و توازن هماهنگ شخصيت را بايد در تن دادن
به پرورش اسلامي يافت، انسان مي تواند در اين زمينه مطالعه کند، خود را با الگوهاي زنده و
صالح تطبيق دهد. براي خود دوستاني پيدا کند که تک بعدي رشد نکرده باشند. خود را به الگوي
نيکوي کامل امام ولي عصر ـ عجل الله فرجه ـ نزديک کند. در برنامه اي کتبي ابعاد شخصيت را
يادداشت کند و روزانه آن را تغذيه کند و از برنامه ريزي زيباي مشارطه، مراقبه، محاسبه،
معاتبه هر روز کار خود را رسيدگي نمايد. ازجمله کارهاي مفيد در اين زمينه انس گرفتن با
ادعيه است که مثلا ما در صحيفة سجاديه رشد هماهنگ اين ابعاد را در قالب دعا مي بينيم و
يا در خطبه متقين حضرت علي ـ عليه السلام ـ (خطبه همام) ترسيمي از يک انسان و
شخصيت اسلامي و الهي را به ما ارائه داده اند. نکته مهم ديگر اين که براي رشد هماهنگ
شخصيت بايد به کل بحث، ديدي کلي نگر داشت، يعني با توجه به کل مباحث انسان برنامه ريزي
کند و ديگر اين که همه اين مباحث فرع بر اين است که ما انسان را موجودي با کرامت، خليفه الله،
امانت دار الهي مي دانيم، موجودي که سرشار از استعدادهاي بالقوه است و انبياء و ائمه ـ عليهم
السلام ـ براي شکوفايي آن ها تلاش و تبليغ ها کرده اند و امکان پرورش آن را به ما گوشزد کرده اند.
عظيمي 2093
[1] . اشرف جودت، تقي علي، نقش عادت در تربيت اسلامي، تهران، موسسه انتشارات امير کبير، 1378، ص 91.
[2] . مصباح يزدي، محمد تقي، جامعه و تاريخ، نشر سازمان تبليغات اسلامي، 1372، ص 172، با کمي تغيير.
[3] . حجتي، سيد محمد باقر، مسائل تربيتي اسلام، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1367، ص 184.
[4] . هاشمي، سيد مجتبي، تربيت و شخصيت انساني، قم، مرکز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه، 1372، ج1، ص 205
با کمي تغيير.
[5] . مطهري، مرتضي، جلوه هاي معلمي، انتشارات مدرسه، وزارت آموزش و پرورش.
[6] . همان، ص 285ـ 287، با تغيير و اضافه.
[7] . همان.
[8] . همان.
[9] . همان.
[10] . همان.
[11] . همان.
[12] . همان.
[13] . مظاهري، حسين، عوامل کنترل غرايز، تهران، موسسه نشر و تحقيقات ذکر، 1378، ص 68 با کمي تغيير.
[14] . احمدي، سيد احمد، اصول و روش هاي تربيت در اسلام، ص 150، با تغيير و اضافه.
[15] . شخصيت اسلامي، ترجمه محمد سپهري، مرکز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي، ص 82.
محمدحسين قديري - مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه
منبع : سایت اندیشه