سازش ناپذیری نهضت عاشورا در بیانات آیت الله میرزا جواد تبریزی ره
امام حسین علیه السلام در طول حرکت خود هیچ گاه کلام یا حرکتی را انجام ندادند که دال بر سازش باشد؛ بلکه آن چه که فرمودند، دال بر آن بود که ایشان برای احیای دین و سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و نجات بشر از ظلمت به پا خاسته اند. لذا در پاسخ ولید بن عقبه، والی مدینه فرمودند:
«إنا اهل بیت النبوه، و معدن الرساله و مختلف الملائکه، بنا فتح الله و بنا یختم، و یزید رجل فاسق شارب الخمر و قاتل النفس المحرمه، معلن بالفسق، و مثلی لا یبایع مثله و لکن نصبح و تصبحون و ننظر و تنظرون أینا أحق بالخلافه؛ ما اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ارکان رسالت هستیم، منزل ما فرودگاه فرشتگان است. خداوند از ما آغاز کرده و به ما ختم می کند. و یزید مردی است می خوار، قاتل نفس محترمه(بی گناهانی که خدا قتلشان را حرام دانسته)، و تبهکار آشکار، و شخصی مانند من هرگز با شخصی مانند او بیعت نمی کند».
و در پاسخ مروان حکم فرمودند:
«إنا لله و إنا إلیه راجعون و علی الإسلام السلام إذ قد بلیت الامه براع مثل یزید و لقد سمعت جدی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یقول: الخلافه محرمه علی آل أبی سفیان؛ بر اسلام، سلام باد، باید فاتحه اسلام را خواند و با اسلام خداحافظی کرد، آن گاه که والی مسلمانان کسی هم چون یزید باشد. از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که می فرمود: خلافت بر آل ابوسفیان حرام است».
یک روز قبل حرکت از مکه فرمودند:
«خط الموت علی ولد آدم مخط القلاده علی جید الفتاه، و ما أولهنی إلی أسلافی اشتیاق یعقوب إلی یوسف، و خیر لی مصرع أنا لاقیه، کأنی بأوصالی تقطعها عسلان الفلوات، بین النواویس و کربلا فیملان منی أکراشا جوفا و أجربه سغبا، لا محیص عن یوم خط بالقلم، رضا الله رضانا أهل البیت، نصبر علی بلائه و یوفینا اجور الصابرین… من کان فینا باذلا مهجته موطنا علی لقاءالله نفسه فلیرحل معنا، فإنی راحل مصبحا إن شاءالله تعالی؛ مرگ، بر فرزندان آدم لازم و حتمی گردیده، همانند گردنبند که لازمه گردن دختران جوان است و اشتیاق من به دیدار نیاکانم مانند اشتیاق یعقوب به دیدار یوسف است و برای من قتلگاهی معین شده که به آنجا خواهم رسید و گویا می بینم که درندگان بیابان ها(لشکر کوفه) در سرزمین میان نواویس و کربلا، اعضای بدن مرا قطعه قطعه کرده و شکم های گرسنه خود را با آن ها سیر و انبان های خالی خود را پر می کنند، از پیشامدی که با قلم قضا و قدر نوشته شده است، گریزی نیست، خشنودی خداوند خشنودی ما اهل بیت علیهم السلام است، در بلاها استقامت می ورزیم و شکیبایی داریم تا پاداش صابرین به ما رسد… پس هر که می خواهد در راه لقای خداوند نثار کند، آماده حرکت با ما باشد که من فردا صبح حرکت خواهم نمود، ان شاء الله تعالی».
آن حضرت در بیان علت حرکت خود به سوی کوفه فرمودند:
«إنی لم أخرج أشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً و إنما خرجت لطلب الإصلاح فی امه جدی صلی الله علیه و آله و سلم، اُرید أن آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر، و أسیر بسیره جدی و أبی علی بن أبی طالب(إلا و أنی أحق من غیری)؛ من به جهت خودخواهی، گردن کشی، فتنه انگیزی و ستمگری خارج نشدم؛ بلکه به قصد اصلاح امت جدم خروج کردم. می خواهم به معروف فرمان دهم و از منکر باز دارم و بر سیره جدم و پدرم علی بن ابی طالب علیه السلام رفتار کنم(در چنین شرایطی من از همه سزاوارترم)».
در مسیر کوفه، خطاب به سپاه حُر می فرمایند:«من رأی سلطاناً جائراً مستحلا لحرم الله، ناکثا لعهدالله مخالفا لسنه رسول الله یعمل فی عبادالله بالاثم و العدوان فلم یغیر علیه بفعل و لا قول کان حقا علی الله أن یدخله مدخله».
ایشان از زندگی با ستمکاران خسته شده و خطاب به یارانشان در کربلا می فرمایند:«إنی لا أری الموت إلا سعاده و الحیاه مع الظالمین إلا بَرَما؛ مرگ برای من خوشبختی است و زندگی با ستمکاران را جز ملال و خستگی نمی بینم».
و در جمع ستمکاران، کلماتی را می فرمودند که معنای آن این بود:«إن کان دین محمد صلی الله علیه و آله و سلم لم یستقم إلا بقتلی یا سیوف خذینی؛ اگر دین رسول خدا جز با شهادت من قوام نمی گیرد، پس ای شمشیرها! مرا در بر گیرید».
گلچینی از بیانات آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی ره