وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: يااَيُّهَا النّاسُ، مَتاعُ الدُّنْيا حُطامٌ
و آن حضرت فرمود: اى مردم، كالاى دنيا گياهى است خشك و
مُوبِئٌ، فَتَجَنَّبُوا مَرْعاهُ، قُلْعَتُها اَحْظى مِنْ طُماْنينَتِها،
وباخيز، از چراگاه آن بپرهيزيد، چه اينكه دل كندن از آن لذت بخش تر از اعتماد به آن است،
وَ بُلْغَتُها اَزْكى مِنْ ثَرْوَتِها، حُكِمَ عَلى مُكْثِر
و به اندازه برداشت كردن ازدنيا پاكيزه تر از اندوختن آن است، برآن كه به افزون كردن
مِنْها بِالْفاقَةِ، وَ اُعينَ مَنْ غَنِىَ عَنْها بِالرّاحَةِ.
ثروت اقدام كند حكم به تهيدستى شده، وآن كه درآن كوس بى نيازى زده به آسايشش
كمك گشته.
وَ مَنْ راقَهُ زِبْرِجُها اَعْقَبَتْ ناظِرَيْهِ كَمَهاً. وَ مَنِ اسْتَشْعَرَ
آن را كه زيور دنيا به شگفتى اندازد كوردلى از پى درآيد، و آن كه عشقش
الشَّغَفَ بِها مَلاََتْ ضَميرَهُ اَشْجاناً، لَهُنَّ رَقْصٌ عَلى
را به دل گيرد خاطرش را از اندوهها پر كند كه براى آن اندوهها در
سُوَيْداءِ قَلْبِهِ، هَمٌّ يَشْغَلُهُ وَ غَمٌّ يَحْزُنُهُ، كَذلِكَ حَتّى
سويداى قلبش خلجان است، اندوهى مشغولش دارد، و غمى محزونش كند، چنين است تا
يُؤْخَذَ بِكَظَمِهِ فَيُلْقى بِالْفَضاءِ، مُنْقَطِعاً اَبْهَراهُ، هَيِّناً عَلَى
نَفَس گلوگيرش شود و او را به بيابان اندازند، در حالى كه رگهاى حياتش قطع شده،
اللّهِ فَناؤُهُ، وَ عَلَى الاِْخْوانِ اِلْقاؤُهُ. وَ اِنَّما يَنْظُرُ الْمُؤْمِنُ اِلَى
نابود كردنش بر خدا، و انداختنش به گورستان براى دوستان آسان است. مؤمن با ديده
الدُّنْيا بِعَيْنِ الاِْعْتِبارِ، وَ يَقْتاتُ مِنْها بِبَطْنِ الاِْضْطِرارِ،
عبرت به دنيا مى نگرد، و از آن از باب اضطرار به اندازه شكم برمى دارد،
وَ يَسْمَعُ فيها بِاُذُنِ الْمَقْتِ وَالاِْبْغاضِ. اِنْ قيلَ اَثْرى قيلَ
و وصف دنيا را به گوش خشم و دشمنى مى شنود. اگر بگويند ثروتمند شد بعد از اندكى
مى گويند
اَكْدى، وَ اِنْ فُرِحَ لَهُ بِالْبَقاءِ حُزِنَ لَهُ بِالْفَناءِ.
به تهيدستى نشست، و اگر به بودنش شاد شوند به مرگش اندوهگين گردند.
هذا وَ لَمْ يَأْتِهِمْ يَوْمٌ فيهِ يُبْلِسُونَ!
اين است وضع دنيا، وهنوز اهل دنيا را روزى كه در آن نوميد شوند نيامده!