برگی از شقایق
رفتارش ساده و بی پیرایه بود. آنقدر صفای نفس داشت که در
اولین نشست مجذوبیت می ساخت . دلیر وبی باک بود و شجاع
وچالاک.
خدماتش برای رفاه مردم زادگاهش ، او را زبانزد خاص و عام
نموده بود.
طالب مجاهد، علی طالب در خانواده ای کشاورز و با رزقی حلال
روزگار می گذراند و تحصیلات متوسطه را تمام کرد به حوزه علمیه
نجف آباد رفت و در حین تحصیلات ، چندین بار در عملیات مختلف
از جمله فرماندهی کل قوا ، فتح المبین ، بیت المقدس و رمضان شرکت
کرد و در آخرین عملیات یعنی رمضان ، ردای سرخ شهادت پوشید .
این مجاهد فی سبیل الله در اولین اعزام ، با اشرار دموکرات و سر
سپردگان بیگانه در سر پل ذهاب و دیواندره مبارزه کرد و سر انجام
اجر بی حساب خداوند را در برابر صبر و مقاومت خویش دریافت
نمود، که «إنما یوفی الصابرون أجرهم بغیر حساب».
بیا عاشقی را رعایت کنیم ز یاران عاشق حکایت کنیم
از آنان که خونین سفر کرده اند سفر بر مدار خطر کرده اند
گلواژه های شهید
من عاشق خدا بودم و به معبود خود رسیدم . مادرم اصرار داشت
که من عروسی کنم ، هم اکنون عروسی کردم ، عروسی که خوشبختی،
ایمان و سعادت ابدی در آن است.