دعا كن فقط
دعـا کـن فـقـط!
هر شب وسـطِ های های گریه هایش می زد روی شانه ام: “رفیق! دعا کن منم این طور شهیدبشم
وقتی از ارباً اربا شدن علی اکبر (ع) می خواند
وقتی از گلوی بریده ی حضرت علی اصغر(ع) می گفت
وقتی از جدا شدن دستان حضرت عباس(ع) می گفت
وقتی از بی سر شدن امام حسین (ع) ضجه می زد
حتی از اسارت حضرت زینب(س)
یک شب از دستش کلافه شدم، بهش توپیدم: “مسخره کردی ما رو هرشب هر شب دوست داری یه شکلی شهید بشی!
لبخندی زد و گفت: حاجی، دعا کن فقط!