در برابر بی اعتنایی غلام
دربارة حضرت امیر(ع) نقل کرده اند که غلامی داشتند که مقداري بی ادبی بود. رفتار شایسته
با بی ادبها بسیار مهم است وگرنه انسان با افراد باادب مشکل ندارد.
غلام باید در اختیار مولایش باشد. به قول یکی از بزرگان، خداوند غلام و مولا را در عالم درست کرد
تا راه بندگی را به بندگانش نشان بدهد. همانطور که غلام و عبد کاملًا در اختیار مولاي خودش هست،
ما هم در اختیار خداوند و تسلیم فرمان او باشیم و بدون اذن او کاري انجام ندهیم. خودمان، مالمان
و همه چیزمان مال خداست و صاحب اختیار ما اوست.
یک زمانی امیرالمؤمنین(ع) غلامشان را صدا زدند، جواب نداد. چندین بار این صدا زدن تکرار شد و
از غلام جوابی شنیده نشد.
صبر و بردباري حضرت هم فوق العاده بود. کسی که مولا و امامش او را صدا بزند و جواب ندهد،
خیلی باید مسأله داشته باشد. امام اختیاردار کل عالم است.
امیرالمؤمنین(ع) پس از چندین بار صدا زدن و جواب نشنیدن، به سراغ غلام رفتند. دیدند که دراز
کشیده است و دارد خرما میخورد. براي اطمینان خاطر از او پرسیدند: شنیدي که تو را صدا میزدم؟
گفت: بله. فرمودند: پس چرا جواب نمیدادي؟ گفت: میخواستم شما را عصبانی کنم.
دیده اید که بعضی از بچه هاي کوچک کار میکنند که مادر خودشان را به جوش بیاوردند. بعد میروند
در گوشه اي و میخندند.
براي عصبانی کردن پدر و مادر نقشه میکشند و بعد کیف میکنند. این روي فطرت خودشان است.
خداوند اینها را تحریک میکند تا به ما نمره بدهد.
حضرت امیر هم با کمال مهر و محبت فرمودند: من هم به غضب میآورم کسی را که به تو گفته است
مرا عصبانی کنی. یعنی شیطان در تو نفوذ کرده و تو آلت دست شیطان شدهاي که امامت را به
غضب بیاوري.
بعد فرمودند: تو راه در راه خدا آزاد کردم. تا بینی شیطان به خاك مالیده شود.
قدرت این نیست که بار سنگینی را بلند کنید. قدرت این است که جوش نیاوري.
امیرالمؤمنین(ع) قدرت الله است. این قدرت و عظمت و عزت است.
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند:
رُبَّ عَزیزٍ اَذَلَّهُ خُلْقُهُ وَ ذَلیلٍ اَعَزَّهُ خُلْقُهُ؛ چه بسیار عزیزي که خُلق بد او، او را به ذلت کشاند و
ذلیل ساخت، و چه بسیار ذلیلی که خُلق خوب او، او را به عزت نشانید.