تنبيه سازنده
به ياد شهيد عباسعلي خمري
قبل از عمليات كربلاي پنج بود. در اردگاه لشكر، چادر ما كنار چادر فرماندهي قرار داشت. ما چند نوجوان بوديم و گاهي تا ساعاتي بعد از نيمه شب، دور هم جمع مي شديم و شوخي مي كرديم و مي خنديديم.
آقاي خمري، وارد چادر ما شد و گفت:«چند شب است كه نتوانسته ام بخوابم، شما تصميم نداريد بخوابيد؟»
بعد از رفتن فرمانده، خيلي ترسيديم و فكر و خيال و ترس بر ما غالب شد كه حتماً فردا تنبيه مفصل نظامي چون كلاغ پَر، سينه خيز، و به دوش كشيدن كوله پشتي سنگ در انتظار ماست.
روز بعد، پس از برنامه هاي عمومي گردان، فرمانده مرا احضار كرد و گفت:«قبول داريد كه بي نظمي و بي انضباطي كرده ايد؟»
گفتم:«بله»
گفت:«قبول داريد كه مستحق تنبيه هستيد؟»
گفتم:«بله»
فرمانده گفت:«خوب، تنبيه تو اين است كه بروي و هزار صلوات بفرستي و بعداز ظهر بيايي و پايانش را به من اعلام كني.»
آري! به دستور فرمانده عمل كردم. ولي خدا مي داند كه اين تنبيه از صدها تنبيه نظامي براي من مؤثرتر و سازندگي اش نيز قابل توجه تر بود.
خاطراتي از دفاع مقدس *تنبيه سازنده*