بر لب پرتگاه جهنم
چند سال پیش در اخبار گفته شد که وکیلی با خانمش مشکل داشته. خانم هم شکایت کرده بود.
آن وکیل هم وجه هاي داشته بود.
برخی افراد در بیرون سلمان و ابوذرند، ولی در خانه شمرند. مهم آن است که انسان با خانوادة
خودش خوشرفتار باشد. وگرنه در بیرون از خانه ملاحظۀ رئیس و مشتريها را میکند. اگر بداخلاقی
کند، ممکن است از کار برکنارش کنند، یا مشتريهایش کم شود. بیرون خیلی معیار نیست. در
جاهایی که ترس و واهمه نیست، مهم است. با زیردستان مهم است. در محدودة خانه، با همسر و
فرزندان، در برابر مظلوم، پیرمردها، پیر زنها، آدمهاي ضعیف، معلوم میشود انسان چه کاره است.
این آقاي وکیل به دادگاه احضار و در دادگاه محکوم میشود. یک لحظه عصبانی میشود و غضب بر
او غلبه میکند. با کلتی که همراه داشته است، قاضی و خانم و خودش را میکشد.
این نتیجۀ غضب است. اگر غضب بر انسان چیره شد، عقلش زایل میشود و تصمیمات خطرناکی
میگیرد. این است که پیامبر خدا فرمودند:
ما غَضِبَ اَحَدٌ اِلّا اَشْفی عَلی جَهَنَّمَ؛ هیچ کس غضب نکرد، جز اینکه مشرف بر جهنم شد.
انسانی که غضب کرده است، لب پرتگاه جهنم است. با یک حرکت کوچک، ممکن است به ته
جهنم سقوط کند.