این ماشین بیت الماله
می خواستیم بریم عروسی دختر خواهرم برف اومده بود و هوا خیلی سرد بود اتفاقاً حسن آقا همون روز برای انجام کار اداری با ماشین سپاه اومده بود.
بهش گفتم: مادر جون! می خواهیم بریم عروسی هوا خیلی سرده اگه می تونی ما رو برسون.
حسن گفت: مادر جان، این ماشین بیت الماله من حق استفاده شخصی از اون رو ندارم…
مادر شهید حسن ستوده
اذان صبح:
طلوع آفتاب:
اذان ظهر:
غروب آفتاب:
اذان مغرب:
نیمه شب شرعی: 