استاد صمدي آملي
درروايت آمده است: اعضا و جوارح هر شخصي روزانه يك گفتگوي تكويني با زبان دارند كه اگر قوي شويم مي توانيم اين گفتگو را بشنويم.
هر روز صبح زبان به اعضاء و جوارح انسان مي گويد، كيف اصبحتم! يعني چگونه داخل صبح شديد و حالتان چطور است؟!اعضاء و جوارح در جواب مي گويند: اگر تو ما را به حال خود بگذاري امر ما به خير و خوبي است، به تعبير ديگراعضا و جوارح در جواب زبان مي گويند: اي زبان! ما تو را در بهترين جاي بدنمان قرار داديم و ما به همراه فك بالا و فك پائين جمع شده ايم تا دژ محكمي برايت فراهم آوريم تا تو در آن راحت باشي و در اين دژ هيچ ضربه اي به تو اصابت نكند كه اگر ضربه اي وارد آمد يا دندان بشكند و يا چانه از بين برود.
خواهشي كه از تو داريم اين است كه در عوض اين همه خدماتي كه در حقت كرده ايم تو مردانگي داشته باش و سكوت كن و حرف نزن كه اگر تو ساكت باشي ما هيچ مشكلي نخواهيم داشت، چرا كه خيلي وقتها تو كلمه اي مي گويي و به جاي تو ما را كتك مي زنند.
توجه داريد که بسياري از مشكلات را زير سر زبان است. لذا زبان بايد سكوت كند كه طهارت آن در همين سكوت است.
همانگونه كه عرض شد اين روايت بيان يك مثال نيست، همانگونه كه عرض شد اين روايت بيان يك مثال نيست، بلكه به واقع هر روز صبح اعضا و جوارح با زبان صحبت مي كنند و از او سكوت مي طلبند.
حال اگر خواستيم صحبت كنيم چه بايد بكنيم؟! حديثي از امير المؤمنين«عليه السلام»در «درر الكلم» نقل شده است كه امام فرمودند:
«الجاهل عقله و راء لسانه و العاقل لسانه وراء عقله» يعني زبان جاهل جلوي عقلش و زبان عاقل پشت عقلش قرار دارد. و نيز امام علي «عليه السلام» می فرمايد: [لسان العاقل و راء قلبه و قلب الاحمق و راء لسانه]
يعني دانا تا اول مشورت نكند و در آن سخن تأمل ننمايد به زبان نياورد و دل نادان در پس زبان؛ اوست، يعني بي مشورت دل و بي تفكّر سخن گويد و هرچه به دلش رسد بي تامل به زبان آورد.
پس زبان مرد عاقل تابع دل اوست و دل احمق جاهل پيرو زبان او.زبان شخص جاهل امام و عقلش مأموم اوست برخلاف عاقل كه زبانش مأموم و عقلش امام اوست.
دليل فرمودة امام اين است كه عاقل وقتي بخواهد حرفي بزند ابتدا فكر مي كند كه آيا اين حرف را بگويم يا نه؟!
وقتي ديد خوب است مي گويد و وقتي ديد خوب نيست سكوت مي كند به خاطر اين كه حرف گفته شده مانند آبي است كه از كاسه ريخته شده و ديگر نمي توان آنرا جمع كرد و به كاسه برگرداند. لذا اگر انسان عاقلانه حرف بزند و ابتدا حرف خود را بسنجد و بعد بگويد، او هميشه آسوده است و هيچگاه پشيمان نمي شود.
اما جاهل بر خلاف عاقل بدون فكر و تأمل، سريع حرف را از دهانش پرتاب مي كند وبدون فكر صحبت مي كند اين است كه امكان دارد يك عمر پشيمان از گفته خويش باشد.
اگر مي خواهيم بدانيم كه جاهليم يا عاقل، بايد در خودمان بنگريم كه آيا قبل از گفتن انديشه مي كنيم يا نه؟! اين معيار بسيار خوبي است كه هر كسي كه اول فكركرد بعد حرف زد عاقل است و هر كه اول حرف زد و بعد فكر كرد جاهل است. حتي اگر بخواهد حرف حقّي را بيان كند اما قبل از آن فكر نكند باز هم جاهل است.
هرکس در اجتماع در هر شغل و مکانی هست همان جا محل آدم شدن اوست.
خدا هم در همان جا برنامه ی انسان سازی او را تنظیم کرده است.
کتاب شرح مراتب طهارت