به نام خدا
قبل از اینکه به فضائل اخلاقی بپردازیم بهتر است در موردفضیلت اخلاقی نکته هایی مورد توجه قرار گیرد:
مقدمه:
يكي از مسائل اساسي در فلسفه اخلاق اين است كه ملاك و معيار فضيلت اخلاقي چيست و چگونه ميتوان فعل اخلاقي را از فعل طبيعي بازشناخت. به تعبير ديگر، با توجه به چه ملاكي است كه ميتوان فعلي را فضيلتي اخلاقي به شمار آورد؟
در مكاتب مختلف بحثهاي فراواني پيرامون شناخت ملاك فضيلت و تمييز فعل اخلاقي از غير آن صورت گرفته و هر مكتب به فراخور مباني فكري خويش معيار خاصي را ارائه داده و جدول مشخصي را براي فضائل اخلاقي ترسيم نموده است در اين گفتار كوتاه ابتدا به برخي از اين نظريات اشاره نموده و سپس ديدگاه اسلام مطرح شد.
آراء مختلف پيرامون معيار فضيلت اخلاقي
از جمله مكاتي كه در باب معيار تشخيص فضيلت اخلاقي اظهارنظر كردهاند، از مكاتبي همچون عاطفهگرايان، لذتگرايان، وجدان گرايان، طرفداران اصالت جامعه، وظيفه گرايان و در دنياي اسلام از مكتب اشاعره و اماميه ميتوان نام برد.[1]
عاطفه گرايان كه كمال انسان را در خدمت به خلق ميدانند، تنها افعالي را كه با انگيزة ديگر دوستي و عاطفة غير خواهي صورت پذيرد فضيلت اخلاقي بر ميشمرند و افعالي را كه فقط در جهت تأمين منافع فردي صورت ميگيرد را فاقد ارزش اخلاقي ميدانند. در نقطة مقابل اين گروه لذت گرايان وظيفة انسان را تحصيل لذت و گريز از رنج دانسته و افعالي را كه در اين راستا صورت ميگيرد داراي ارزش اخلاقي ميدانند. افرادي نيز همچون كانت تنها افعالي را خوب و فضيلت به حساب ميآورند كه از روي احساس وظيفة و تكليف صورت گرفته باشد نه اينكه صرفاً رفتاري ناشي از تمايلات طبيعي انسان باشد برخي مكاتب نيز از زوايةديگري به موضوع نگريسته و براي تمييز فضيلت از رذيلت رجوع به نظر يك قاضي را لازم دانستهاند. وجدان گرايان معتقدند وجدان به راحتي و از راه الهام قادر به تشخيص خوب و بد افعال است و جامعه گرايان قضاوت جامعه را ملاك تفكيك فضيلت از رذيلت دانستهاند. در كنار اينها از دانشمندان مسلمان اشاعره امر و نهي پروردگار را ملاك خوبي و بدي افعال ميدانند در حالي كه اماميه و معتزله به مخالفت با آنان پرداخته و معتقدند عقل انسان داراي ظرفيتي است كه توان درك خوبي و بدي افعال را دارد و اين طور نيست كه تا به فعلي امر نشود آن فعل فاقد مصلحت باشد و امر پروردگار موجب ايجاد مصلحت در آن شود.
در نقد معيارهاي ارائه شده از طرف صاحبان اين مكاتب به طور اجمال بايد گفت كه، اولاً اكثر آنها در تشخيص كمال حقيقي انسان در نقش مؤثر در تعيين ملاك فضيلت دارد به خطا رفتهاند. لذا اين طور نيست كه صرف خدمت به خلق و يا تحصيل لذت و گريز از رنج و يا انجام عمل بر اساس احساس وظيفه كمال براي انسان باشد، چه بسا عملي داراي سود فردي است اما فضيلت و عبادت است و يا انجام عملي مستلزم رنج فراوان است اما نهايتاً به لذت فراواني منجر ميگردد و يا فاقد لذت ظاهري محسوس است و يا انسان در تشخيص وظيفه اشتباه كند علاوه بر اينكه نميتوان بدون يك گرايش توحيدي گفت كه شخص ميتواند عملي را صرفاً از روي احساس وظيفه و بدون در نظر گرفتن هيچ گونه نفع يا ضرري انجام دهد. ثانياً اينطور نيست كه قضاوت وجدان بشر و يا جامعه بتواند ملاك تفكيك فضيلت از رذيلت باشد، زيرا در خيلي از موارد مصاديق خوب و بد بديهي نيستند تا وجدان به راحتي آنها را تشخيص دهد علاوه بر اينكه ممكن است وجدان در اثر تربيت ناصحيح در تمييز غلط عمل كند. از طرف ديگر نظر جامعه نيز مورد قبول نيست زيرا پذيرش اين مطلب مستلزم نسبي شدن اخلاق و تبيعت آن از نظر اكثر افراد جامعه است كه با تغيير نظر اكثر فضائل اخلاقي نيز دگرگون شده و رذيلتها تبديل به فضيلت ميشوند.[2] ثالثاً: دربارة نظر اشاعره نيز بايد گفت كه اين طور نيست كه ملاك خوبي و بدي قبل از امر و نهي خداوند در فعل نباشد و عقل قادر به درك آن نگردد لذا قرآن ميفرمايد: «ان الله لا يأمر بالفحشاء»[3] كه بيانگر وجود ملاك حسن و قبح در افعال قبل از امر پروردگار است.
در كنار اين مكاتب برخي ريشة همة فضايل را در دو فضيلت نيك خواهي و عدالت دانسته و تصريح ميكنند اگر ملكهاي نفساني را نتوان از اين دو اخذ كرد در واقع آن ملكه يا فضيلت اخلاقي نيست، (مثلاً ايمان، اميد و حكمت كه فضايل ديني و عقلانياند نه اخلاقي) و يا اصلاً فضيلت نيست.[4]
در سنّت مسيحي نيز گفته ميشود كه مسيحيان هفت فضيلت اصلي دارند، سه فضيلت الهياتي، (ايمان، اميد و محبت) و چهار فضيلت انساني (مصلحت انديشي، بردباري، اعتدال و عدالت، افلاطون و ساير فيلسوفان يونان و بسياري از حكيمان مسلمان نيز از چهار فضيلت حكمت، شجاعت و اعتدال به عنوان فضايل مادر و بنيادين نام ميبرند.[5]
چگونگي تعيين معيار فضيلت اخلاقي:
در تعيين فضيلت، ابتداء لازم است به اين مسئله پرداخته شود كه كمال حقيقي انسان در چيست، زيرا در صورتي امري فضيلت به حساب ميآيد كه كمالي را بر كمالات انسان بيفزايد و او در راستاي رسيدن به كمال لايق وي ياري رساند، يعني هر فعل و صفتي به هر اندازه كه انسان را در رسيدن به كمال واقعي و نهائي ياري رساند يا زمينه را براي وصول به آن فراهم كند از ارزش اخلاقي برخوردار است. بنابراين ميتوان چنين نتيجه گرفت كه چون كمال انسان امري واقعي و صفتي وجودي است لذا افعال و صفاتي كه بين آنها و كمال نهايي انساني رابطة علّي و معلولي وجود داشته باشدآن افعال و صفات داراي ارزش اخلاقي بوده و در رديف فضايل اخلاقي محسوب مي گردند. چنانچه مكاتب ديگر نيز به اين امر توجه داشتهاند امّا در تشخصيص كمال حقيقي انسان به خطا رفتهاند.
فضائل اخلاقي بر اساس نظام اخلاقي اسلام:
انسان فطرتاً گرايش به سمت كمال دارد و براي رسيدن به كمال مطلق آفريده شده است؛ زيرا هر چه در مسير كمال پيش ميرود خواهان بدست آوردن درجات بالاتري از آن است. وجود بي نهايت كمال مطلق، بر اساس تعليم دين اسلام، وجود خداوند متعال است، بنابراين كمال انسان و مطلوب نهائي او در هر چه نزديكتر شدن به سرچشمة هستي و قلب پروردگار ميباشد. آيات قرآن و روايات معصومين نيز شاهد گويائي بر اين مطلب هستند، خداوند در قرآن كريم بالاترين درجات كمال بنده را لقاء پروردگار و بازگشت به سوي حق معرفي كرده است: «يا ايتها النّفس المطمئنّه ارجعي الي ربّك راضية فادخلي في عبادي، و ادخلي جنّتي»[6] «اي نفس ممطئن به حضور پروردگارت باز آية كه تو خشنود و او راضي از توست، در صف بندگان خاص من درآي و در بهشت من داخل شو» «انّ الذين لا يرجون لقاءنا و رضوا بالحيوة الدنيا …»[7] «آنها كه به ديدار ما اميدوار نيستند و به زندگي پست دنيا دلخوش داشتهاند، آنها از آيات و نشانههاي ما غافلند و به سبب كردارشان در دوزخ جاي ميگيرند.»
از همين دوست كه ائمة معصومين ـ عليهم السّلام ـ در مناجاتهاي خويش با پروردگار درخواست تقرّب هر چه بيشتر داشتهاند ـ امير مؤمنان ـ عليه السّلام ـ در مناجات شعبانيه كه زبان دعاي همة ائمه ـ عليهم السّلام ـ بوده، اينگونه مناجات ميكند: «الهي به لي كمال الانقطاع اليك»[8] «معبودا! به من بريدن از همه و پيوستن به خود را عطا كن». و امام سجاد ـ عليه السّلام ـ در مناجات خو دبا خدا اينگونه دعا مي كند: «الهي فاجعلنا ممن اصطفيته لقربك»[9] خدايا مرا از كساني قرار ده كه براي قرب خود برگزيده اي. خدايا ما را به راههايي ببر كه به تو برسيم و ما را در نزديكترين راههاي ورود به خودت سير و حركت ده …[10].
حال با توجه به اينكه كمال نهايي انسان وصول به مقام قرب الهي است، در نتيجه هر فعل و صفتي كه انسان را در رسيدن به اين مرتبه ياري كند و سبب ارتقاء انسان در مراتب قرب پروردگاري باشد و يا زمينه را براي سير الي الله فراهم نمايد، فضيلت محسوب مي شود.[11] از همين روست كه تمام عبادات اعم از واجب و مستحب در زمرة فضائل اخلاقي به شمار مي روند و برخي علماء اخلاق نيز در كتب خود آنها را نيز ذكر كرده اند از جملة مرحوم ملا محمد مهدي نراقي بسياري از واجبات و مستحبات را در زمرة فضائل اخلاقي گنجانده است.[12] و در تفسير فضائل اخلاقي اينگونه مرقوم مي دارد: «فضائل الاخلاق من المنجيات الموصله الي السعادة الابديه»[13] كه بنابراين هر آنچه را در وصول انسان به سعادت ابدي كه كمال نهايي آن قرب الي الله است مؤثر باشد، جزو فضائل اخلاقي مي توان به حساب آورد. در اين ميان به نكتة مهم ديگري بايد اشاره كرد وآن اينكه از نگاه قرآن كريم تنها اعمالي داراي ارزش اخلاقي و موجب تقرب انسان به سمت پروردگار هستند كه با انگيزة خداجويانه و براي رضاي خدا صورت گيرد وگرنه صرف صورت عمل كه در قالب خاصي انجام شود، فضيلت محسوب نخواهد شد و نيت تقربب به حق از اساسي ترين معيارها براي ارزشمندي عمل به حساب مي آيد. قرآن كريم نيز در برخي از آيات به اين نكته تصريح نموده است، از جمله در آية 207 سورة بقره كه در شأن حضرت علي ـ عليه السّلام ـ نازل شد: «و من الناس من يشري نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤوف بالعباد»[14] و برخي از مردم كساني هستند كه از جان خود براي تحصيل رضاي پروردگار خويش مي گذرند و خداوند نسبت به بندگان رؤوف و مهربان است. حضرت اگر چه در بستر پيامبر تا جان ايشان محفوظ بماند و اين كار مهم و ارزشمندي بود، اما خداوند ملاك ارزشمند شدن عمل ايشان را شجاعت، شهامت و يا از خود گذشتگي و ايثار به خاطر ديگران، معرفي نمي كند، بلكه كسب رضاي پروردگار به تقرب به او را معيار ارزشمند شدن عمل حضرت مي داند.[15] بنابراين در نظام اخلاقي اسلام، هر آنچه كه موجب تقرب انسان به پروردگار و وصول به كمال مطلق باشد و با انگيزة خداجويانه و كسب رضاي الهي صورت پذيرد داراي ارزش اخلاقي خواهد بود و فضيلت به حساب مي آيد، گرچه ممكن است در دسته بندي فضائل برخي اعم و در برگيرندة فضائل خاص تري باشند.
در ادامه به فضائل اخلاقی اشاره می شود، که ممکن است بعضی افراد نسبت به آنها کم اهمیت باشند:
اداي واجبات الهي
ادب
اخلاص
اخلاق نيكو
اعتدال و ميانه روي
امانتداري
انجام مستحبات و ترك مكروهات
ترك گناه ومحرمات
تفكر
تقوا
تعظيم شعائر و ارزش ها
تواضع
توسّل
مقام دوستي كنندگان در راه خدا
چشم پاكي
حجّ
خدمت به بندگان خدا
خمس
دعا
خشوع درعبادت
روزه
زكات
سرپرستي يتيمان
سلام و مصافحه
سكوت
شكر
شجاعت و شهامت
صداقت و راستگويي
صله رحم
قناعت
عدالت
قرض الحسنه
عيادت بيمار
غيرت و مردانگي
كمال جوئي
كلام نيكو
كمك به ديگران
گذشت و بخشش
معرفت (خودشناسي و خداشناسي)
ميهماني و ضيافت
نظم و انضباط
نماز
نمازشب و نوافل
نيكي به پدر و مادر
وفاي به عهد
يقين
احترام به علما و اساتيد
امربه معروف و نهي ازمنكر
نظافت و آراستگي
مشورت
محبت خداوند
كسب مال حلال
عزاداري
عبوديت و بندگي
صدقه
صبر
زهد
ذكر
خوف و رجاء
حيا
حجاب
جهاد
جهاد با نفس
توكّل
توبه
تحصيل و كسب علم
ايمان
آثار فضيلت جوئي و عبادت
راههاي كسب فضائل اخلاقي
خودسازي و تهذيب نفس
…………………………………………………………..
[1] . فلسفه اخلاق، محمد تقي مصباح يزدي، ص 71 ـ 86، انتشارات اطالاعات، چاپ ششم، و فلسفه اخلاق، مجتبي مصباح يزدي، ص 60، 77، 85، 91، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) ، هشتم، 1381 هـ ش.
[2] . به همان منابع قبلي مراجعه شود.
[3] . اعراف / 28.
[4] . الميزان، ج 1، ص 371، 372، علامه طباطبايي، مؤسسه الاعلمي، بيروت، 1417 چاپ اول.
[5] . فلسفة اخلاق، ص 15، استاد محمد تقي مصباح يزدي، چاپ و نشر بين الملل، چاپ اوّل، 1381.
[6] . فجر/ 27 ـ 30.
[7] . يونس/ 7 ـ 8.
[8] . مفاتيح الجنان، اعمال ماه شعبان، مناجات شعبانيه، شيخ عباس قمي (ره).
[9] . همان، مناجات خمس عشر، مناجاة المحبين.
[10] . همان، مناجاة خمس عشر، مناجاة المريدين.
[11] . فلسفه اخلاق، محمد تقي مصباح يزدي، ص 184، فلسفه اخلاق، مجتبي مصباح، ص 140.
[12] . جامع السعادات، محمد مهدي نراقي، چاپ سوم، مطبعة النجف، النجف الاشرف، 1383 هـ ق، مثلاً در جلد دوم، خمس، زكات، صدقات و امر به معروف… را در زمرة فضائل اخلاقي ذكر نموده است.
[13] . همان، ج 1، ص 9.
[14] . بقره/207.
[15] . مجلة پژوهشهاي قرآني، ش 11 و 12، ص 85 (جمعي از محققين) دفتر تبليغات اسلامي حوزة علميه قم، 1376 چاپ اول.
منبع:اندیشه قم