« وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ» (انفال / 46) وصبر و استقامت كنید كه خداوند با استقامت كنندگان است.
صبر در یاوه ها رمز حلم است. صبر در شهوت عفت است. صبر در برابر گناه تقوى است. صبر در انفاق سخاوت است. صبر در جنگ پیروزى است.
|
« وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ» (انفال / 46) وصبر و استقامت كنید كه خداوند با استقامت كنندگان است. صبر در یاوه ها رمز حلم است. صبر در شهوت عفت است. صبر در برابر گناه تقوى است. صبر در انفاق سخاوت است. صبر در جنگ پیروزى است. توكل: « وَ مَنْ یَتَوَكَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَیْءٍ قَدْراً » (طلاق / 3) وهر كس بر خدا توكل كند، كفایت امرش را میكند، خداوند فرمان خود را به انجام میرساند، و خدا برای هرچیزی اندازهای قرار داده است. بسم الله، رمز توكل به خدا وقتي شما مي گويي به نام او! همه چيزها در اين به نام او است. يعني خدا را باور داري. چون باور نمي داشتي نمي گفتي به نام او. خدا را قادر مي داني، قوي مي داني، مهربان مي داني، چون اگر مهربان نبود، نمي شد به او پناه برد. به او پناه مي بري. به او توکل داري، دوستش داري. شكر نعمت، كفر نعمت: « لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ » (ابراهیم / 7) اگر شكرگزاری كنید، (نعمت خود را)بر شما خواهم افزود، و اگر ناسپاسی كنید، مجازاتم شدید است. شخص در مواجهه با نعمات الهی، یا نعمت را در قلب خود بیاهمیت میشمارد، یا با زبان سخنی میگوید که نشانه بیاعتنایی نسبت به نعمت و بیارزش بودن آن است و یا گاهی در عمل به آن اهمیت نمیدهد و بجای استفاده نیکو و بجا از آن، نعمتهای الهی را در مسیر سوء و نابجا استفاده میکند که این همان مصداق کفران نعمت است. تقوا: « مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ » (طلاق / 2و3) هر كس تقوای الهی پیشه كند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میكند و او از جایی كه گمان ندارد، روزی میدهد. تقوا یعنی كار خوب انجام دادن. بعضیها تقوی دارند نه به دیگران كمك میكنند نه وام میدهند معنای تقوی این نیست كه فقط به یاد خدا باشی باید یك سری كارهای دیگر هم انجام دهی. تقوا یعنی مفاسد را اصلاح كن. تقوا یعنی با پشتكار باش، تقوا یعنی باعث كارهای خیر باش. تقوا یعنی اصلاح باش و دیگران را اصلاح کن. بین دو نفر را با هم آشتی بده. صدق و راستگویی: « اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ » (توبه / 119) از خدا بترسید و با راستگویان باشید. صدق يا در گفتار است يا در اعمال يا در احوال. پايين ترين مراتب صدق اين است كه انسان در همه حالات سخن راست بگويد. مرحله بعد صدق در اعمال است، به اين معنى كه انسان در مقام عمل تمام تلاش خود را به كار گيرد تا ظاهرش مخالف باطن نباشد. البته منظور اين نيست كه ظاهر را مطابق باطن كند و به طور كلى دست از عمل بردارد، بلكه بايد باطنش را به گونه اى مسخّر كند كه با اعمال ظاهرش مطابق باشد، و اين گونه عمل، عمل ريايى نيست. زيرا ريا كار كسى است كه براى مردم عمل مى كند. مرحله بعـد كه بالاترين و كمياب ترين مرتبه صدق است صدق در مقامات دين مى باشد مثل صدق در خوف و رجا، تعظيم پروردگار، زهد، محبت، توكل و سائر مكارم اخلاق. امانت: « إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی أَهْلِها » (نساء / 58) خداوند به شما فرمان میدهد كه امانتها را به صاحبانش بدهید. مصداق امانت: عمر و جوانی و اعضا و جوارح امانتهایی هستند که روز قیامت از صاحبانشان درباره آنها سوال می شود. اخلاص: « فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ » (غافر / 14) (تنها)خدا را بخوانید و دین خود را برای او خالص كنید، هر چند كافران ناخشنود باشند. اخلاص پاک کردن نیت از شرک و ریا است و چون اخلاص امری قلبی و وجدانی است نمی توان آن را با ظاهر زیبا و حجم کار ارزیابی کرد. یعنی حقیقت نماز همانا اخلاص نماز گزار است و اخلاص آن است که نماز را تنها برای رضای خدا بجای آورد، و یا هر عمل دیگری که برای رضای خدا انجام شود. « وَ الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَهُ » (رعد / 25) آنها كه عهد الهی را پس از محكم كردن میشكنند، و پیوندهایی را كه خدا دستور به برقراری آن داده قطع میكنند، و در روی زمین فساد میكنند، لعنت برای آنهاست. وفای به عهد: اگر قول دادی کاری که بر خلاف شرع و عقل نیست انجام دهی، پس به آن عمل کن. مانند اینکه به کسی قول می دهی پولی به او قرض بدهی پس به قولت عمل کن. به پیوندهایی که خدا دستورداده مانند صله رحم عمل کن. در روی زمین فساد نکن مصادیق فساد: ربا خواری، رشوه، اختلاس، خود آرایی و بد حجابی و… خوش گفتاری: « وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً » (بقره / 83) وبا مردم (به زبان) خوش سخن بگویید. مصداق خوش گفتاری در آیات قرآن کریم: 1 - آگاهانه سخن بگوئیم: «لا تقف ما لیس لك به علم» اگر از آنچه به آن آگاهى ندارى پیروى نكن . اسراء، 36 2 - نرم و ملایم سخن بگوئیم: «فقولا له قولاً لیّناً لعله یتذكر او یخشى» طه، 44 اما به نرمى با او سخن بگویید شاید متذكّر شود یا از خدا بترسد . 3 - گفتار خود را با عمل همراه كنیم: «لم تقولون ما لا تفعلون» چرا سخنى مىگویید كه عمل نمىكنید . صفّ 3 4 - منصفانه سخن بگوئیم: «و اذا قلتم فاعدلوا» و هنگامى كه سخنى مىگویید عدالت را رعایت نمایید . انعام، 152 5 - بر طبق حق سخن بگوئیم: «قولوا قولاً سدیداً» همیشه به حق و صواب سخن بگویید . احزاب، 70 6 - با نرمى سخن بگوئیم: «فقل لهم قولاً میسوراً» با گفتار نرم و آمیخته با لطف با آنها سخن بگویید . اسراء، 28 7 - بلیغ سخن بگوئیم: «و قل لهم فى انفسهم قولاً بلیغاً» نساء، 63 و با بیانى رسا نتایج اعمالشان را به آنها گوشزد نما . 8 - فصیح سخن بگوئیم: «و اخى هرون هو افصح منّى لساناً فارسله معى» قصص، 34 برادرم هارون زبانش از من فصیحتر است او را همراه من بفرست تا یاور من باشد . 9 - به طرز نیكو سخن بگوئیم: «قولو للناس حسناً» و به مردم نیك بگویید . بقره، 83 10 - بطرز نیكوتر سخن بگوئیم: «قل لعبادى یقولوا التى هى احسن» به بندگانم بگو سخنى بگویند كه بهترین باشد . اسراء، 53 11 - بطرز شایسته سخن بگوئیم: «و قولوا لهم قولاً معروفاً» و با آنها به طور شایسته سخن بگویید . نساء، 8 12 - كریمانه سخن بگوئیم: «و قل لهما قولاً كریماً» گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو . اسراء، 23 13 - پاكیزه سخن بگوئیم: «و هدوا الى الطیّب من القول» حج، 24 و به سوى سخنان پاكیزه هدایت مىشوند . 14 - سعى كنیم در سخنان خود مردم را به سوى خداوند دعوت كنیم: «و من احسن قولاً ممن دعا الى اللَّه و عمل صالحاً» فصّلت، 33 چه كسى خوش گفتارتر است از آن كسى كه دعوت به سوى خدا مىكند . سوره بقره آيه 6 إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَوآءٌ عَلَيْهِمْ ءَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ترجمه: همانا كسانى كه كفر ورزیده اند، براى آنها یكسان است كه هشدارشان دهى یا هشدارشان ندهى. آنها ایمان نخواهند آورد. «كفر»، به معناى پوشاندن و نادیده گرفتن است. و مصداق آن شخصی که منكر دین، است و به سبب اینكه حقایق و آیات الهى را كتمان مى كند و یا نادیده مى گیرد، كافر خوانده می شود. کافران كه در گمراهى و كتمانِ حقّ، حاضر به پذیرش آیات الهى نیستند؛ در برابر دعوت پیامبران، مقاومت می کنند. و این لجاجت، عناد، ظلمها، ستمها و تعصّب جاهلانه نمونه بارز کفر در عالم واقع است. باران كه در لطافت طبعش، خلاف نیست در باغ لاله روید و در شوره زار، خَس تفسیر نور |