تا عمر تمام نشود، نمی ميري
خداوند آقا سید احمد خوانسار را رحمت کند ایشان ـ که قبرش در مسجد بالا سر حرم حضرت معصومه علیه السلام است ـ بسیار آدم بزرگ و عجیبي بود و حالات عرفاني داشت . فرمود : در جلسه ای عزرائیل را دیدم، خیلي زیبا بود. پرسیده بود: چطور است که مردم از عزرائیل خوششان نمي آید اما من در عمرم کسي را به زیبایي عزرائیل ندیده بودم . با عزرائیل گفت و گو کردم، گفتم : چرا سراغ من نمي آیید، خیلي پیر شده ام؟
نود و هشت سال عمرش بود و زمان امام خمیني از دنیا رفت عزرائیل نگاهي کرد و گفت : « فرشته ا ی که رزق تو را مي دهد، هنوز ته صندوقچه اش مقدار از رزق تو هست تا تمام نشود، من ما موریتي برای گرفتن جان تو ندارم.»
برگرفته از ره توشه راهیان نور