نمرود نمونه ای از مستکبرین
نمرود با اینکه آیات و نشانه های فراوانی از اعجاز حضرت ابراهیم دید اما باز استکبار ورزید و ایمان نیاورد حتی زمانی که حضرت ابراهیم را به آتش افکند و آتش یکپارچه گلستان شد مع الوصف هیچ اعتنایی نکردند، تنها یک نفر از خانواده نمرود ایمان آورد و او دخترش بود.
رعضه دختر نمرود نمونه ای از صالحین
نمرود با دخترش، رعضه در جايگاه ويژه سلطنتى نشسته و منظره آتش انداختن حضرت ابراهيم(ع) را نگاه مىكردند، رعضه براى آنكه صحنه را بهتر ببيند، در بالاي بلندى ايستاد؛ امّا با كمال ناباورى، ابراهيم (عليه السلام) را در ميان يك گلستان ديد. رعضه با صداى بلند گفت: اى ابراهيم اين چه حال است كه آتش تو را نميسوزاند؟
حضرت جواب داد: هر كس در زبانش پيوسته «بسم الله» بگويد و قلبش مملوّ از معرفت الهى باشد، آتش براى او اثر ندارد. رعضه گفت: من هم مايلم با تو همراه باشم. ابراهيم فرمود بگو: «لا اله الّا الله، ابراهيم خليل الله و بعد از آن در آتش بيا». او اين كلام را گفت و قدم در آتش نهاد و خود را نزد ابراهيم رساند و در حضورش ايمان آورد. آنگاه به سلامت به حضور پدر برگشت.
نمرود با ديدن اين صحنه مبهوت و متعجّب شد؛ ولى در عين حال به خاطر ترس از مملكتش و عشق و علاقه به رياست، او را از ايمان به خداوند تبارك و تعالي بازداشت. سپس خواست دختر را با پند و اندرز از راه توحيد بازگرداند؛ ولي اثر نكرد. او را تهديد كرد. سودي نبخشيد تا اينكه دستور داد او را در ميان آفتاب سوزان به چهار ميخ كشيدند. در اين موقع پروردگار مهربان به جبرئيل امين فرمان داد: «بنده مرا درياب.» جبرئيل رعضه را از آن مهلكه رهانيده و به محضر خليل آورد.
رعضه در تمام مشقتها با حضرت ابراهيم (عليه السلام) همراه بود تا آن كه حضرت او را به همسرى يكى از فرزندانش درآورد و خداىتعالى فرزندانى به آنها عنايت فرمود كه همه بر مسند نبوت و پيامبرى قرار گرفتند .[1]
[1] -خزينة الجواهر: ص 663.
افق حوزه