عبادت و بندگي در سيره عملي بزرگان
مرحوم آخوند خراساني (ره): مؤلف كتاب «حيوةالاسلام» مي نويسد: نوافل شبانه روزي از آن جناب فوت نمي شد، لكن نه صرف اداي تكليف باشد بلكه روح جذبهي حق از عباداتش هويدا بود. يكي از همسايگان آن جناب مي گفت؛ بام خانهي ما متصل به بام خانهي ايشان بود و ايشان در سجده شان، يك سوز و گداز و نالهي دلخراشي داشتند كه هر قسيّ القلب مي شنيد، محال بود كه منقلب نشود، گويا محب واصلي است كه داد از زمان فراق دارد و يا عبد جنايتكاري است كه اين همه خوف و اضطراب دارد. [1]
حاج جواد آقا ملكي تبريزي(ره): مرحوم ملكي (ره) شبها كه براي تهجد و نماز شب به پا مي خاست، ابتدا در بسترش مدتي صدا به گريه بلند مي كرد؛ سپس بيرون مي آمد و نگاه به آسمان مي كرد و آيات «ان في خلق السموات والارض…» (190 تا 194 آل عمران) را ميخواند و سر به ديوار مي گذاشت و مدتي گريه مي كرد و پس از تطهير نيز كنار حوض مدتي پيش از وضو مي نشست و مي گريست و خلاصه از هنگام بيدار شدن تا آمدن به محل نماز و خواندن نماز شب چند جا مي نشست و بر مي خواست و گريه سر مي داد و چون به مصلايش مي رسيد ديگر حالش قابل وصف نبود.[2]