فقط14 سالش بود
باران آتش و گلوله، لحظه ای تمامی نداشت. پیرمرد گفت: مگر می شود توی این اوضاع، نماز خواند …؟ هنوز حرف های پیرمرد تمام نشده بود که گشتاسب14 ساله، حالت مردانه ای به خودش گرفت و گفت:«عمو! حواست کجاست؟! یادت رفته که ما برای همین نماز آمدیم و داریم می جنگیم؟!» بعدش هم «الله اکبر» گفت و شروع کرد به نماز خواندن!
به یاد نوجوان شهید لشکر33 المهدی
رسول خدا (ص) اگر یکی از یارانش را سه روز پیاپی نمی دید از حال وی جویا می شد ،اگر در سفر بود برایش دعا می کرد،اگر در شهربود به دیدارش می رفت ،و اگر بیمار بود از او عیادت می فرمود.