موضوع: "مناسبتها"
هنر بزرگ امام(ره)
هنر بزرگ و خدمت بى بديل امام بزرگوارمان اين بود که اسلام را از غربت درآورد.
مسلمانان، حتّى در خانه ها و شهرهاى خودشان غريب بودند. اسلام، حتّى در مواطن
اصلى خود غريب بود. دشمنان اسلام، با فرهنگ الحاد و فساد و نظامهاى طاغوتى،
فرصت به خود انديشيدن را هم از مسلمانان گرفته بودند. در چنين شرايطى، امام بزرگوار
ما، آن سلاله ى پيامبران و دست قدرت خدا در اين روزگار، اين گرد غربت را از چهره ى
اسلام زدود و سترد.
از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با اولين گروه از ميهمانان خارجي مراسم دومين
سالگرد ارتحال امام خميني(ره)15/3/1370
نتايج و برکات حرکت و راه امام
او، آن روح اللَّه بود که با عصا و يد بيضاى موسوى و بيان و فرقان مصطفوى، به نجات
مظلومان کمر بست؛ تخت فرعونهاى زمان را لرزاند و دل مستضعفان را به نور اميد
روشن ساخت. او به انسانها کرامت، و به مؤمنان عزت، و به مسلمانان قوّت و شوکت،
و به دنياى مادّى و بى روح معنويت، و به جهان اسلام حرکت، و به مبارزان و مجاهدان
فى سبيل اللَّه شهامت و شهادت داد.
او بتها را شکست و باورهاى شرک آلود را زدود. او به همه فهماند که انسان کامل شدن،
على وار زيستن و تا نزديکى مرزهاى عصمت پيش رفتن، افسانه نيست. او به ملتها نيز
فهماند که قوى شدن و بند اسارت گسستن و پنجه در پنجه ى سلطه گران انداختن، ممکن است.
لمعات قرب حق را صاحبان بصيرت در چهره ى منور او ديدند و طعم برّ الهى را که در حيات
و ممات بر او مى باريد، همه چشيدند. دعاى او مستجاب شد که مى گفت:
«الهى لم يزل برّک علىّ ايام حياتى، فلاتقطع برّک عنّى فى ممات .»
پيام به ملت شريف ايران در پايان چهلمين روز ارتحال امام خميني(ره)23/4/1368
ای منتظران گنج نهان می آید
آرامش جان عاشقان می آید
بربام سحر طلایه داران ظهور
گفتند که صاحب الزمان می آید
اهميت فتح خرمشهر
فتح خرمشهر از دو جهت حائز اهميتى خاص بود:
جهت اول اينكه:
با اين پيروزى بزرگ، جنگ وارد مرحله نوينى شد و قواى اسلام با تهاجمات كوبنده خودمرحله
به مرحله پيروزيهاى تازهاى را به ملت مسلمان ايران و همه ملتهاى مسلمانى كه عاشق و شيفته
انقلاب اسلامى هستند و چشم اميد به اين نهضت الهى دوخته اند، هديه كرد.
باز شدن بابى جديد بر روى سلحشوران ايران و حملات برق آسا و دلاورانه آنها بود كه دشمن
زبون را ديوانه وار به استفاده از سلاحهاى شيميايى مجبور نمود.
دشمن مى دانست كه اين مرحله از جنگ با مراحل پيشين، تفاوتى فاحش دارد و يورشهاى
سهمگين و بى باكانه لشكريان اسلام را هيچ چيز پاسخگو نيست.
اين درماندگى و بيچارگى باعث شد تا دشمن به سلاحهاى شيميايى پناه ببرد، و چيزى نگذشت
كه اين سلاح نيزكهنه شد و راهى براى رهايى خصم از دام مرگ و ذلت نگشود.
جهت دوم اينكه:
اين فتح عظيم باعث گشت آمريكاى جهانخوار و ساير قدرتهاى استعمارى حساب كار خود
رابكنند و از موضع تهاجم و حمله، به موضع دفاع بيفتند.
پيش از اين چنين مى پنداشتند كه نه تنها عراق به عنوان ژاندارم منطقه سرگرم نوكرى و
خدمتگزارى آنها خواهد بود، بلكه با پيروزى اين رژيم دست نشانده بر ايران، ژاندارم
اصلى منطقه كه در اثر انقلاب اسلامى از دست رفته بود، ديگر بار احيا و ابقا خواهد شد.
ليكن پس از فتح خرمشهر، نه تنها انديشه تصرف ايران از سر آنان پريد، كه هول و وحشت
سقوط رژيم دست نشانده صدام هم سراپاى وجود ناپاكشان را فراگرفت و آنان را وادار كرد
كه خود را به جهد و تلاش وتكاپو بيندازند تا شايد صدام را از سقوط نجات دهند.
روزنامه فرانسوى ليبراسيون در اين باره نوشت:
پس از بازپس گيرى خرمشهر توسط ايرانيان، بلافاصله آمريكا و اروپا و برخى از كشورهاى
منطقه خليج فارس، ابتكارات متعددى را براى پايان دادن به اين جنگ به كار گرفتند تا به اين
ترتيب از سقوط صدام جلوگيرى كنند.
حضرت امام خمينى(ره) درفرازى ازپيامشان درخصوص آزادى خرمشهرچنين فرمودند:
اينجانب با يقين به آنكه:
«ما النصر اِلاّ من عنداللَّه » از فرزندان اسلام و قواى مسلح، كه دست قدرت حق ازآستين آنان
بيرون آمده، و كشور امام زمان -عج- را از چنگ گرگان آدم خوار، كه آلتهايى در دست ابرقدرتان،
خصوصاً آمريكاى جهانخوارند، بيرون آورد و نداى اللَّه اكبر را برفراز آن شهر خرم كه با دست
پليد جنايتكاران غرب به خون كشيده شد و خونين شهر نام گرفت، تشكر مى كنم؛ و آنان فوق تشكر
من و امثال من هستند.
آنان به يقين مورد تقدير ناجى بشريت و برپا كننده عدل الهى در سراسر گيتى مى باشند.
مبارك باد وهزاران مبارك باد برشما عزيزان و نور چشمان اسلام اين فتح و نصر عظيم.
منبع : شورای سیاستگذاری ائمه جمعه
ولادت، كودكي و نوجواني امام سجاد عليه السلام
زندگاني حضرت سجاد، زين العابدين عليه السّلام:
ادوار زندگاني حضرت علي بن الحسين السجاد ـ عليه السّلام ـ ميتوان
به دو دوره تقسيم نمود.
1. زندگي آن حضرت تا واقعه كربلا يعني از سال 38 هجري تا سال 61 هجري.
2. از سال 61 تا سال 95 هجري كه دوران امامت آن حضرت بوده.
دوره دوم كه داراي مسئوليت زعامت و امامت بود و بزرگترين مصيبتها را
با چشم خود مشاهده كرد، اين قسمت از زندگي حساسترين دوره حيات امام
زين العابدين ـ عليه السّلام ـ كه وظيفه خطير امام ـ عليه السّلام ـ در اين دوران،
حفظ آثار حادثهي كربلا و انتشار اهداف بزرگ اين قيام، و صيانت از سيره و
سنت رسول خدا و جوهرهي دين مبين بود.
1. تولد حضرت امام زين العابدين:
آنگونه كه مشهور است ولادت ابوالائمه حضرت علي بن الحسين ـ عليه السّلام ـ از
دامان پاك شهربانو در سال 38
2. هشتم شعبان سال 38 هجري : بحارالانوار به نقل از ذخيره.
3. نهم شعبان : بنابر به نقل روضة الواعظين.
4. هشتم ربيع الاول: جنات الخلود.
5. پانزدهم جمادي الاول: علامه حلّي در تذكرة.
6. نيمه ماه جمادي الثاني: طبرسي در اعلام الوري.
2. كودكي امام سجاد ـ عليه السّلام ـ :
امام سجاد ـ عليه السّلام ـ ثمرة درختي است كه در زمين پاك طيب و طاهر نشو
و نما يافته. در آغوش ولايت و امامت رشد كرده از پستان نبوت شير نوشيده و
از چشمه سار ولايت سيراب گشته است.
حوادث كودكي امام سجاد ـ عليه السّلام ـ در تاريخ بسيار كم نقل شده است
كه ميتوان به چند مورد اشاره كرد:
الف) از دست دادن مادر در همان ابتداي تولد كه مسعودي در اثبات
الوصيه مينويسد: «شهربانو در تولد امام زين العابدين اولين حمل او در
حال نفاس در گذشت»[2]
ب) سفارش اميرالمؤمينن علي ـ عليه السّلام ـ به امام سجاد در زمان كودكي
نسبت به ودايع امامت.
« وقتيكه اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ توسط ابن ملجم ضربت خورد حضرت
با آن حال مواريث انبياء را در حضور همه فرزندان خود به امام حسن ـ عليه السّلام ـ داد
و فرمود او به حسين بدهد و در اين موقع علي بن الحسين سجاد سه ساله بود كه
حضرت امير دست سيد سجاد را گرفت و فرمود: پيغمبر خدا وصيت فرمود كه
تو ودايع، امامت را پس از خود به فرزندت محمد باقر بدهي و از طرف من او
را سلام برساني.[3]
«سيدالشهداء در حين حركت به كربلا مواريث انبياء را به امسلمه به امانت سپرد،
فرمود پس از من اين ودايع را به فرزندم علي زين العابدين بسيار و امسلمه
هم چنين كرد»[4].
ج) «زندگي كردن امام سجاد ـ عليه السّلام ـ به مدت 2 سال با جدّش
اميرالمؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ»[5]
د) عبادت و سجده زياد از همان ابتداي كودكي.
هـ.) درك دوران امامت سه امام معصوم و تربيت در كنار آنها.
3. نوجواني امام سجاد ـ عليه السّلام ـ :
الف. افتخار همزيستي با عموي بزرگوارش امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ به
مدت 12 سال و اشتغال به كسب علم از امام مجتبي ـ عليه السّلام ـ و پدر
بزرگوارش امام حسين ـ عليه السّلام ـ در اين دوران «علي ـ عليه السّلام ـ هنوز
سنش به ده سال نرسيده بود كه با برادران و عموزادههاي خود به مسجد رسول
خدا روانه گرديده و به استماع قرآن و اخبار و علم پرداخت. در مجلس پدر
بزرگوارش حسين ـ عليه السّلام ـ و مجالس ياران و تابعين رسول خدا ـ صلّي
الله عليه و آله ـ حضور مييافت و به نقل حديث و آموختن اخبار مبادرت مينمود
و ضمناً از عموي خود امام حسن ـ عليه السّلام ـ استفاده و در نزد او تلمذ ميكرد.
كمكم علي بر آن شد كه معلومات و محفوظات خود را در مجالس و محافل تابعين
حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله ـ مطرح ساخته و به اصلاح آنها بپردازد و
نظريات ايشان را معلوم سازد.
هنگاميكه به تلاوت آيات قرآن ميپرداخت، حالت اضطرار و هيجان عجيبي در
او پيدا ميشد، زيرا به اسرار قرآن به خوبي واقف بود و دستورات و موارد كلمات
و تأديه آنان را خوب ميدانست گوئي سينهي او لوح محفوظي از قرآن است.
ب. از دست دادن عموي گراميش امام حسن ـ عليه السّلام ـ در اين دوران.
ج. شاهد مخالفت پدرش امام حسين ـ عليه السّلام ـ با حكومت يزيد و پايداري
و عدم بيعت آن حضرت در برابر زورگوييهاي حكومت وقت.
د. خبر دادن از وفات مادرش در اين دوران از زندگي.
سرانجام علي ـ عليه السّلام ـ راز دروني خويش را بر ملا ساخت و گفت ميداند
كه مادرش هنگام وضع حمل دنيا را بدرود گفته است و بانوئي كه وي را مواظبت
و نگهداري ميكند يكي از كنيزان ميباشد. علي ـ عليه السّلام ـ از عطوفت و
مهرباني او به شگفت آمد زيرا دانست، با اينكه فرزند حقيقي او نيست بيش از
حد معمول از او پرستاري ميكند از اين رو به حال او دقت كرده و سخت
متوجه او گرديد و حقشناسي كرد.
علي ـ عليه السّلام ـ پيش خود احساس كرد كه بايد نسبت به كنيزان ديني بر گردن
داشته باشد كه هرگاه موفق شود آن را ادا كند.
احترام به نامادري:
امام سجاد ـ عليه السّلام ـ مادرش را به هنگامي كه نوزادي بيش نبود از
دست داد: از اين رو، بانويي پرستاري آن حضرت را برعهده گرفت و
به عنوان نامادري در حفظ آن حضرت كوشيد، امام سجاد ـ عليه السّلام ـ وقتي
كه بزرگ شد، با نامادرياش در يك كاسه غذا نميخورد. شخصي از آن حضرت
پرسيد:
«با اينكه شما مادرت (نا مادريت ) را دوست داري، چرا در يك كاسه با او
غذا نميخوري؟».
آن حضرت در پاسخ فرمود: «من دوست ندارم كه دستم به لقمهاي سبقت گيرد
كه چشم مادرم به آن سبقت گرفته است، آن گاه نسبت به مادرم جفاكار گردم».[6]
به راستي وقتي آن حضرت به نامادري اين گونه احترام ميگذاشت مقام مقدّس
مادر چقدر ارج و ارزش در پيش او دارد.
————
[1] . شيخ مفيد، الارشاد: چاپ كنگره شيخ مفيد، قم. 1413ق، ج 2، ص 137.
[2] . مسعودي، اثبات الوصية، چاپ نجف، بيتا ص 143.
[3] . سليم بن قيس هلالي، كتاب سليم، انتشارات الهادي قم: 1415ق، ص 924، حديث 69.
[4] . تقة الاسلام كليني، الكافي، داراكتب الاسلاميه تهران، 1365ش، ج 1، ص 304.
[5] . شيخ مفيد، الارشاد، پيشين، 1413 ق، ج 2، ص 137.
[6] . محمد باقر مجلسي، بحارالانوار مؤسسه الوفاء بيروت، 1404ق، ج 46، ص 93.
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم
منبع : اندیشه قم
شخصیت والای حضرت عباس وعشق او به رهبر وامام خویش
شخصيت بزرگ آن حضرت را نميتوان در چند سطر خلاصه كرد بلكه دربارة
شخصيت او كتاب هاي زيادي نوشته شده كه ميتوانيد مراجعه كنيد در اينجا مختصراً
شمهاي از فضايل را براي شما ذكر ميكنيم:
تولد حضرت عباس ـ عليه السّلام ـ و برخي از صفات [1]
عباس بن علي متولد بين سالهاي 24 ـ 26، شهادت سال 61 هـ . به هنگام شهادت 34 سال داشتند.
ـ القاب آن حضرت : ابالفضل و ابوالقربة[2] و به خاطر زيبايي و جمالي كه داشت به
«قمر بنيهاشم» و ماه فرزندان هاشم مشهور و ملقب گرديد.
ـ شمايل: ابوالفرج اصفهاني در مقاتل الطالبين گفته: عباس بن علي مردي خوش
صورت و زيباروي بود، و چون سوار بر اسب ميشد پاهاي مباركش به زمين كشيده
ميشد. و به او «قمر بني هاشم» ميگفتند، و پرچمدار لشكر حسين ـ عليه السّلام ـ در
روز عاشورا بود.
ـ وجه تسميه عباس ـ صاحب منتهي الارب ميگويد،[3] عباس را بصيغه مبالغه گفتند
براي شجاعت بينظير و صولت آن حضرت و عباس به معناي شير بيشه هم هست
از اين رو اكثر در ميدان او را به شير غضبناك تعبير كردهاند.
منزلت آن حضرت در پيشگاه امام زمان
اين مقام مواسات ابوالفضل ـ عليه السّلام ـ با برادر بزرگوار خود در زيارت ناحية
مقدسه هم آمده كه ميفرمايد: «السلام علي أبي الفضل العباس بن اميرالمؤمنين :
المواسي أخاه بنفسه الآخذ لغده من أمسه، الفادي له، الواقي الساعي إليه…» يعني:
« سلام بر ابي الفضل العباس فرزند امير مؤمنان، آنكه با جان خود نسبت به برادرش
مواسات كرد، و از گذشتهاش براي آينده توشه برگرفت، آنكه خود را فداي برادر كرد
و جان خويش را سپر او قرار داده و به سوي او سعي و تلاش كافي نمود…»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] . رسولي محلاتي، سيد هاشم، زندگاني امام حسين ـ عليه السّلام ـ ، چاپ دوم، 74،
تهران ناشر دفتر فرهنگ اسلامي.
[2] . ابالقربه به اين جهت كه از كودكي سقائي ميكرده و در ميان بني هاشم مكني
به ابالقربه شد.
[3] . اصفهاني، عماد الدين حسين، مشهور به عمادزاده، زندگاني قمر بنيهاشم،
چاپ افست اسلاميه، محل نشر تهران، سال 41،ص 53.
منبع:اندیشه قم
امام حسين (علیه السلام ) و پيامبر (صلی الله علیه و آله )
از ولادت حسين بن على (علیه السلام ) كه در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله
(صلی الله علیه و آله ) كه شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد, مردم از اظهار محبت و لطفى
كه پيامبر راستين اسلام (صلی الله علیه و آله ) درباره حسين (علیه السلام ) ابراز ميداشت ,
به بزرگوارى و مقام شامخ پيشواى سوم آگاه شدند.
سلمان فارسى مي گويد: ديدم كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) حسين (علیه السلام) را بر
زانوى خويش نهاده او را مي بوسيد و مي فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوارو پدر بزرگوارانى ,
تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى , تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاى خدايى
كه نُه نفرند و خاتم ايشان ,قائم ايشان (امام زمان عج ) مي باشد. (1)
انس بن مالك روايت مي كند: وقتى از پيامبر پرسيدند كدام يك از اهل بيت خود را بيشتر
دوست مي دارى , فرمود: حسن و حسين را, (2) بارها رسول گرامى حسن (علیه السلام )
و حسين (علیه السلام ) را به سينه مي فشرد وآنان را مي بوييد و مي بوسيد. (3)
ابوهريره كه از مزدوران معاويه و از دشمنان خاندان امامت است , در عين حال
اعتراف مي كند كه : رسول اكرم را ديدم كه حسن و حسين را بر شانه هاى خويش
نشانده بود و به سوى مامي آمد, وقتى به ما رسيد فرمود هر كس اين دو فرزندم را
دوست بدارد مرا دوست داشته , و هر كه با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است.(4)
عاليترين, صميمي ترين و گوياترين رابطه معنوى و ملكوتى بين پيامبر و حسين را
ميتوان در اين جمله رسول گرامى اسلام(صلی الله علیه و آله )خواند كه
فرمود:حسين از من و من ازحسينم (5)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) مقتل خوارزمى , ج 1, ص 146 - كمال الدين صدوق , ص 152.
(2) سنن ترمذى , ج 5, ص 323.
(3) ذخائر العقبى , ص 122.
(4) الاصابه , ج 11, ص 30.
(5) سنن ترمذى , ج 5, ص 324 - در اين قسمت رواياتى كه
در كتابهاى اهل تسنن آمده است نقل شد تا براى آنها هم سنديت
داشته باشد.
آگاه باش كه شعبان ماه بسيار شريفى است،و به سيد انبياء صلى اللّه عليه و آله انتساب دارد،
و آن حضرت همه اين ماه راروزهمى گرفت،و روزه آن را به ماه رمضان وصل مى كرد،و
مى فرمود:شعبان ماه من است،هركه يك روز از اين ماه را روزه بدارد،بهشت بر او واجب
مى شود.از امام صادق عليه السّلام روايت شده:چون ماه شعبان مىرسيد حضرت زين العابدين
عليه السّلام اصحاب خود را جمع مىكرد و مى فرمود:اى اصحاب من،مى دانيد اين چه ماهى است؟
اين ماه شعبان است،و حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله مى فرمود شعبان ماه من است،پس
در اين ماه براى جلب محبّت پيامبر خود،و براى تقرّب به سوى پروردگار خويش، روزه
بداريد،به خدايى كه جان على بن الحسين عليهما السّلام به دست قدرت اوست،سوگند ياد
مى كنم از پدرم حسين بن على عليهما السّلام شنديم كه فرمود:از امير المؤمنين عليه السّلام
شنديم:هركه شعبان را براى محبّت پيامبر،و تقرّب جستن به سوى خدا روزه دارد،خدا او
را دوست بدارد،و در روز قيامت به كرامتش نزديك و بهشت را بر او واجب گرداند.شيخ
از صفوان جمّال روايت كرده است كه امام صادق عليه السّلام به من فرمود:كسانى را كه
پيرامون تو هستند،به روزه شعبان وادار كن.گفتم:فدايت شوم،مگر در فضيلت آن چيزى
مى بينى؟فرمود:آرى رسول خدا صلى اللّه عليه و آله هرگاه هلال شعبان را مى ديد،به منادى
دستور مى داد تا در مدينه ندا كنند:اى اهل مدينه،من از جانب رسول خدا صلى اللّه عليه و
آله به سوى شما ارسال شده ام،آن حضرت مى فرمايد:آگاه باشيد،به درستى كه شعبان ماه من
است،خدا رحمت كند كسى را،كه مرا در ماه من يارى كند،يعنى روه بدارد آن را،سپس امام
صادق عليه السّلام چنين گفت: امير المؤمنين عليه السّلام مى فرمود:از هنگامى كه شنيدم منادى
رسول خدا صلى اللّه عليه و آله در شعبان ندا داد،روزه شعبان از من فوت نشد و تا زمانىكه
زنده هستم به خواست خدا از من فوت نخواهد شد.پس مى فرمود:روزه دو ماه شعبان و رمضان
مايه توبه و آمرزش خداست. اسماعيل بن عبد الخالق روايت كرده:نزد امام صادق عليه السّلام
بودم،ذكر روزه شعبان به ميان آمد،حضرت فرمود:فضيلت روزه شعبان چنين و چنان است،تا
جايىكه انسان مرتكب قتل حرام مى شود،پس چنانچه شعبان را روزه بدارد اين روزه به او سود
مى رساند،و به خواست خدا آمرزيده مى شود! آگاه باش اعمال اين ماه شريف بر دو بخش است
اعمال مشترك و اعمال خاص.
منبع : سایت عرفان
آنگاه که ندای حضرت جبرئیل امین در غار حرا طنین افکن شد ،
و خطاب به یتیم عبدالله (محمد امین ) گفته بخوان ، و او نمی دانست که چه بخواند.
و خدایش به او آموخت هر چه را ذ ات باری تعالی آموزشش داده بخواند،
پس می خواند بسم الله الحمن الرحیم اقرا باسم ربک الذی خلق ……
او شد نبی مکرم و عزیز و عظیم اسلام و خاتمیت بنام مبارکش مهر خورد .
که انسانها را به فطرت انسانى و سرشت انسانیّت که همراه با شرف و کرامت است برگردانَد.
عید مبعث بر همه مسلمین مبار ک باد