نمازت که تمام شد، سجاده را به شها دت بگیر که هیچ نما زی را بی دعای بر فرج او تمام نکرده ای!
یک عمر تو زخم ها ی ما را بستی
هر روز کشید ی به سر ما دستی
جمعه که غروب می شود آقا جا ن!
ما تا زه به یا دما ن می آید هستی!
|
موضوع: "احساس انتظار"نمازت که تمام شد، سجاده را به شها دت بگیر که هیچ نما زی را بی دعای بر فرج او تمام نکرده ای! یک عمر تو زخم ها ی ما را بستی هر روز کشید ی به سر ما دستی جمعه که غروب می شود آقا جا ن! ما تا زه به یا دما ن می آید هستی! وَ مِنْ كَلام لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ از سخنان آن حضرت است لَمّا عَزَمَ عَلى لِقاءِ الْقَوْمِ بِصِفِّينَ به وقت تصميم رويارويى با لشگر معاويه در صفّين اللّهُمَّ رَبَّ السَّقْفِ الْمَرْفُوع ِ، وَالْجَوِّ الْمَكْفُوفِ، الَّذى جَعَلْتَهُ بارخدايا، اى مالك آسمان افراشته، و فضاى بازداشته، كه آن را مَغيضاً لِلَّيْلِ وَالنَّهارِ، وَ مَجْرًى لِلشَّمْسِ وَالْقَمَرِ، وَ مُخْتَلَفاً لِلنُّجُومِ جاى فرو شدن شب و روز، و منطقه حركت خورشيد و ماه، و جاى آمد و شد ستارگان
یک کدبانوی خلاق برای داشتن خانه ای تمیز لازم نیست همیشه در حال نظافت باشید،کافیست بدانید ،هر چیزی را تمیز کردن خانه برای رسیدن به سر حد تمیزی در خانه استفاده از راهکارهای مختلف همیشه میتواند به کمک شما آید. تا به حال مشاورین و متخصصین خانه داری و طراحی داخلی روشهای مختلفی را برای تمیز کردن وسایل خانه پیشنهاد دادهاند که درادامه با نمونههای برتر آنها آشنا خواهید شد و با استفاده از این راهکارها به خانهای زیبا خواهید رسید. 93 وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السّلامُ از خطبه هاى آن حضرت است در بيان فضل و علم خود، و خبر از فتنه بنى اميه اَمّا بَعْدُ، اَيُّهَا النّاسُ، فَاَنَا فَقَأْتُ عَيْنَ الْفِتْنَةِ، وَ لَمْ يَكُنْ لِيَجْتَرِىءَ اما بعد، اى مردم، من بودم كه چشم فتنه را كور كردم، و كسى جز من بر آن عَلَيْها اَحَدٌ غَيْرى بَعْدَ اَنْ ماجَ غَيْهَبُها، وَ اشْتَدَّ كَلَبُها. جرأت نداشت، بعد از آنكه تاريكى فتنه ها همه جا را گرفته، و سختىِ هارى آن رو به فزونى نهاده بود. سيرة عملي بزرگان در ارتباط و انس با امام زمان (عج) حضرت آية الله قاضي(ره): آقا سيّد هاشم حدّاد فرموده اند: «حضرت آقا (آية الله قاضي) خيلي در گفتارشان و در قيام و قعودشان و به طور كلي در مواقع تغيير از حالتي به حالت ديگر خصوص كلمة «يا صاحب الزمان» را بر زبان جاري ميكردند. يك روز يك نفر از ايشان پرسيد: آيا شما خدمت حضرت وليّ عصر ارواحنافداه مشرّف شدهايد؟ فرمودند: كور است هر چشمي كه صبح از خواب بيدار شود ودر اوّلين نظر نگاهش به امام زمان (عج)نيفتد.»[1]
سيرة عملي بزرگان در ارتباط و انس با امام زمان (عج): حضرت آية الله العظمي مرعشي نجفي (ره): بنابر آنچه در زندگينامة معظّمله ذكر شده، ايشان سه مرتبه موفق به تشرّف به خدمت حضرت شدند، كه ما در اينجا يك مورد را به طور اختصار ذكر مي كنيم: «در ايّام تحصيل علوم ديني و فقه اهل بيت (ع) در نجف اشرف شوق زياد جهت ديدار جمال مولايمان بقيةالله الاعظم (عج) داشتم. با خود عهد كردم كه چهل شب چهارشنبه پياده به مسجد سهله بروم؛ به اين نيّت كه جمال آقا صاحب الامر (عليه السلام) را زيارت و به اين فوز بزرگ نائل شوم. تا 35 يا 36 شب چهارشنبه ادامه دادم، تصادفاً اين شب، رفتنم از نجف به تأخير افتاد و هوا ابري و باراني بود. نزديك مسجد سهله خندقي بود. هنگامي كه به آنجا رسيدم بر اثر تاريكي شب وحشت و ترس وجودِ مرا فرا گرفت… ناگهان صداي پائي از دنبال سر شنيدم كه بيشتر ترسيدم. برگشتم به عقب، سيّد عربي را با لباس اهل باديه ديدم. نزديك آمد و با صداي فصيح گفت: «اي سيد، سلام عليكم» ترس و وحشت به كلي از وجودم رفت و تعجب آور بود كه در اين تاريكي ايشان چگونه متوجّه سيادت من شد. به هر حال سخن گفته و مي رفتيم. از من سؤال كرد: قصد كجا داري؟گفتم مسجد سهله. گفت: به چه جهت؟ گفتم: به قصد تشّرف زيارت ولي عصر (ع) مقداري كه رفتيم به مسجد زيدبن صوحان رسيديم، داخل شده و نماز خوانديم و بعد از دعائي كه سيّد خواند كه كأن ديوار و سنگها با او دعا مي خواندند انقلاب عجيبي در خودم احساس كردم كه از وصف آن عاجزم. بعد سيّد فرمود: تو گرسنهاي و سه قرص نان و سه خيار سبز تازه در سفره داشت كه باهم خورديم و من به اين معني منتقل نشدم كه در وسط زمستان خيار تازه از كجا آمده سپس داخل مسجد سهله شده ايشان اعمال مقامات را انجام دادند ومن هم تبعيت كردم و نماز مغرب و عشاء را هم به ايشان اقتدا نمودم… بعد به ايشان گفتم: چاي و قهوه و يا دخانيات ميل داريد؟ فرمودند: اينها از فضول زندگي است و ما از اين فضولات دوريم»… بعد صحبتهائي بين آن بزرگوار و آقاي مرعشي رّد و بدل مي شود و آقا سفارشاتي به ايشان مي كنند از جمله تأكيد بر خواندن زيارت عاشوراء و قرائت قرآن. سپس آقاي مرعشي به جهت حاجتي از مسجد بيرون رفته و به ذهنشان خطور ميكند كه اين بزرگوار كيستند؟ برمي گردد و ديگر آقارا نمي بيند و يقين مي كند كه حجةبنالحسن المهدي (ع) بودهاند.»[3]
سيرة عملي بزرگان در ارتباط و انس با امام زمان (عج) آية الله العظمي سيد ابوالحسن اصفهاني(ره): آية الله بهجت (حفظه الله) فرمودند: «آقا سيد ابوالحسن اصفهاني(ره) براي يكي از علماء سنّي مجلس فاتحه اقامه كرد. شخصي به ايشان اعتراض ميكند كه چرا از سهم امام (ع) اينگونه مجالس را برگذار مي كنيد. ايشان به شخص معترض ورقة سبزي را نشان داده بود كه بنابر نقل، به خطّ و امضاي حضرت غايب ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) بود و ايشان هم يقين كرده بود كه ورقه از جانب حضرت است كه به مرحوم سيد اجازه داده بود كه: «سهم امام را در آنچه موجب اعتلاي مذهب حق است صرف نمايد.»[1] حضرت آية الله العظمي بهاءالديني (ره): حجةالاسلام حيدري كاشاني در كتاب سيري در آفاق اينگونه نقل كردهاند: «آنچه خود از دو لب مبارك حضرت آية الله بهاءالديني(ره) شنيدم، اين بود كه فرمودند: مدّت شصت سال بود كه ما آرزوي زيارت حضرت را داشتيم يك روز در حال نقاهت و كسالت در اين اطاق خوابيده بودم يك مرتبه آقا از در اطاق ديگر وارد شد.سلام محكمي به من كرد آنچنان سلامي كه در مدت شصت سال كسي چنين سلامي به ما نكرده بود . و آن قدر گيج شديم كه نفهميديم جواب سلام را داديم يا نه. آقا تبسّمي كرد و احوالپرسي و از آن در خارج شد.»[2]
سيرة عملي بزرگان در ارتباط و انس با امام زمان (عج) مرحوم مقدس اردبيلي(ره): سيد مير علّام تفرشي از شاگردان ايشان مي گويد: شبي در تاريكي استادم را ديدم كه به سمت حرم اميرمؤمنان (ع) آمدند در به روي ايشان باز شد، داخل رفتند و صداي مكالمهاي را مي شنيدم. بعد دوباره در باز شد بيرون آمدند و به سمت مسجد كوفه رفتند. من نيز ايشان را دنبال كردم.در آنجا نيز وارد محراب اميرالمومنين(ع) شدند و من صداي مكالمة مبهمي را شنيدم. در برگشت به سمت نجف ايشان متوجه من شدند. من ايشان را به اميرمؤمنان(ع) قسم دادم كه قضية امشب چه بود. ايشان بعد از اينكه از من قول گرفت: اين قضيه را تا آخر عمرشان براي كسي نگويم، فرمودند: بعضي مسائل مشكل برايم پيش آمده بود كه در حّل آنها متحيّر بودم. از اين رو متوسّل به امير مؤمنان شدم، ايشان مرا به فرزندشان حضرت مهدي (ع) كه امام زمان ماست ارجاع دادند و فرمودند: ايشان در مسجد كوفهاند. به آنجا آمدم سؤالهارا جواب گرفتم و اكنون به نجف بر مي گردم.[1] سيرة عملي بزرگان در ارتباط و انس با امام زمان (عج) علّامه سيد مهدي بحرالعلوم(ره): اين بزرگوار يكي از مشتاقان و ارادتمندان حقيقي حضرت ولي عصر(ع) بودهاند، كه پيوسته متوسّل به آن حضرت مي شدند. ايشان در زمان تحصيل با ميرزاي قمي (ره) همدرس بودند و مرحوم ميرزا مي گويد: چون استعدادش زياد نبود من غالباً درسهارا براي ايشان تقرير مي كردم. بعد از اينكه من به ايران آمدم و چندسالي گذشت بار ديگر به زيارت عتبات عاليات موفّق شدم. در اين زمان سيد بحرالعلوم اشتهار علمي زيادي پيدا كرده بود و وقتي با ايشان ملاقات كردم، ايشان را درياي موّاجي از علم ديدم. وقتي سّر قضيه را از ايشان جويا شدم، در خلوت اينگونه برايم تعريف كردند: «شبي به مسجد كوفه رفته بودم،ديدم آقايم حضرت ولي عصر (ع) مشغول عبادت است ايستادم و سلام كردم. جوابم را مرحمت فرمودند و دستور دادند پيش بروم. من كمي جلو رفتم ولي ادب كردم و جلو تر نرفتم. فرمودند: جلوتر بيا، پس چند قدمي جلوتر رفتم باز هم فرمودند: جلوتر بيا. ومن نزديك شدم تا آنكه او آغوش مهر گشود و مرا در بغل گرفت و به سينة مباركش چسبانيد. در آن هنگام آنچه را خداوند متعال مي خواست كه به قلب و سينة من سرازير شود، سرازير شد.»[1] |