عوامل پرخاشگری کودکان
عوامل مختلفی در بروز پرخاشگری در کودکان وجود دارد. مهم ترین و اصلی ترین عوامل، وراثت و محیط هستند. وراثت که از سوی پدر و مادر و نسل های گذشته انتقال می یابد و در محیط که از اطرافیان اعم از دوست، مربی، تلویزیون، کامپیوتر و… به کودک انتقال می یابد.
1) وراثت: محققان پس از تحقیقات عمیق علمی، به این نتیجه رسیدند که در سلول، هسته ای بیضی شکل با جدار قابل ارتجاعی وجود دارد و در آن هسته، قطعات کوچکی را یافتند که در موقع تقسیم سلولی در هسته پدیدار می شوند و آنها را کروموزوم نام نهادند. در کروموزوم ها ذرات بسیار کوچکی وجود دارد که آنها را ژن نامیدند که عامل حقیقی وراثت، این ذرات کوچکند. ژن ها هستند که صفات چشم، لب و سایر صفات قابل وراثت را از پدران و مادران به فرزندان منتقل می کنند.
در سخنی از حضرت علی علیه السلام آمده است:«سجایای اخلاقی، دلیل پاکی وراثت و فضیلت ریشه خانوادگی است». بنابراین انسان بعضی صفات را از پدران و مادران نزدیک یا اجداد دوردست که در پرده خفا بوده اند و در محیط مناسب و شرایط مساعد کسب می کند. اساساً به نظر دانشمندان جهان، بین انسان امروز و اجداد گذشته اش به وسیله ی ژه های عامل وراثت، ارتباط عجیب و در عین حال پیچیده ای وجود دارد و سجایای اخلاقی و صفات پسندیده یا سیئات اخلاقی و ملکات ناپسند پدران و مادران نیز در فرزندان زمینه هایی را ایجاد می کند.
فرزندانِ پدران و مادران شجاع و سخی، فداکار و خدمتگزار، اغلب بافضیلت هستند و بر عکس از خاندان بخیل و زبون، خودخواه و ترسو، بیشتر بچه های پست و فرومایه متولد می شوند. از نظر اسلام فضایل یا رذایل پدران و مادران در فرزندان، آثار قابل ملاحظه ای به جا می گذارد و فرزندان وارث آن صفات پسندیده یا ناپسند خواهند بود.
خوشبختی و بدبختی که در رحم مادر نصیب فرزندان می شود، گاه به صورت سرنوشت قطعی و قضای اجتناب ناپذیر است و تا پایان عمر با فرزندان خواهد بود؛ مثل دیوانگی و کوری مادرزاد. در این قبیل موارد شرایط رحم، علت تامه ی آن هاست. ولی گاه رحم مادر زمینه مساعد و قابلیت بعضی شرایط جسمی و روحی برای فرزند ایجاد، و در واقع شرایط رحم، علت معده آن هاست. در چنین شرایطی موارد سعادت و شقاوت ایجاد شده در رحم مادر، سرنوشت قطعی نیست؛ بلکه ملاک بقا یا محو آن، صفات پسندیده یا ناپسند عوامل تربیتی و شرایط محیط مساعد یا نامساعد است.
پدران پاکدل و مادران عفیف از نظر شرایط وراثت، فرزندان خوب و پاکدل تربیت می کنند، ولی مربی بد و محیط ناپاک مسیر تکامل آن فرزند را عوض می کند. هم چنین ممکن است بچه ای که از پدر و مادر بی ایمان و ناپاکدل به وجود آمده و زمینه های بدبختی در مزاج او ایجاد شده است، با تربیت صحیح و محیط پاک و سالم، در راه نیکان قرار گیرد. از این روست که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است:«گاهی سعید شقی و بدبخت می شود و گاهی شقی به راه سعادت و خوشبختی می رود».
2) محیط: زندگی اجتماعی، برخی وابستگی های غیرارادی است که ما را با افراد، اجتماعات و فرهنگ های محیط مرتبط می کند. ما با هر کدام آن ها تأثیر و تأثر مقابل داریم؛ یعنی کودک از پدر و مادر و اطرافیان متأثر شده و در آن ها هم تأثیر می گذارد. خانواده، اولین محیط اجتماعی در رشد و تکامل کودک می باشد و پیش از آن که کودک از اوضاع اجتماعی خارج متأثر شود، از خانواده تأثیر خواهد پذیرفت. والدین تنها عواملی نیستند که باعث به وجود آمدن خشونت می شوند؛ بلکه خواهر، برادر، دوستان، رسانه های گروهی و… نیز باعث عصبانی شدن و پرخاشگری کودک می شوند.
*والدین
والدین نقش مهمی در پرخاشگری کودکان دارند. والدین کودکان پرخاشگر، یا خود پرخاشگرند و یا رفتاری مناسب با کودکان خود ندارند و درآنان خشم و ناکامی ایجاد می کنند و به این ترتیب کودکان خود را پرخاشگر بار می آورند. والدینی که با کودک، پرخاشگرانه صحبت می کنند و کتک، توهین و سرزنش در رتبه اول زندگی آنها قرار دارد، چگونه می توانند انتظار داشته باشند که کودکانشان آرام و صبور باشند. کودکانی که فعال هستند، بیشتر دچار خشونت می شوند؛ زیرا خواه ناخواه با کودکان دیگر درگیری بیشتری دارند.
والدینی که در برابر اهداف و مقاصد کودکان خود موانع ایجاد می کنند و کودکان خود را از رسیدن به اهداف و خواسته هایشان بازمی دارند، به ایجاد رفتار پرخاشگرانه در کودکان خود کمک می کنند. طبیعی است زمانی که در مقابل خواسته ها و اهداف کودک مانعی ایجاد شود، او می کوشد با توسل به پرخاشگری آن مانع را از بین ببرد. اما زمانی که کودکان با حالت پرخاش از والدین خود چیزی می خواهند و والدین در مقابل آن سکوت می کنند و هیچ عکس العملی در مقابل پرخاش او نشان نمی دهند، سبب می شود کودک از آن طریق به هدف خود نرسیده و از حالت پرخاشگری او کاسته می شود و درمی یابد که برای خواسته های خود نباید به پرخاشگری متوسل شود.
والدینی که با کودکان خود رفتار پرخاشگرانه دارند، موانع مختلفی در مقابل اهداف و خواسته های کودکانشان به وجود می آورند و احساس خصمانه و پرخاشگری را در آنان تقویت می کنند، ولی اجازه ظاهر ساختن آن را نمی دهند. این حالت پرخاشگری به درون کودک منتقل می شود و کودک به خودآزاری و در موارد شدید، حتی به خودکشی تمایل پیدا می کند و در روابط اجتماعی خجول و گوشه گیر شده و توانایی اعتماد به نفس را در رفتار با دیگران از دست می دهد.
برخی والدین نیز رابطه خصمانه ای با کودکان خود دارند و آزادی ابراز حالت پرخاشگری را به کودکان خود می دهند. این مسئله باعث می شود که آنان خشم و نفرت خود را آزادانه و بدون نظارت و کنترل والدین در همه جا ابراز دارند و موجب آزار و اذیت دیگران شوند. اکثر کودکان و نوجوانان بزهکار و پرخاشگر در این گروه جای می گیرند.
*رسانه گروهی و بازی های رایانه ای
امروزه نقش رسانه های همگانی در میزان پرخاشگری کودکان بر کسی پوشیده نیست. رسانه های گروهی امروزه نه تنها نقش تعیین کننده ای در پرخاشگری کودکان دارند؛ بلکه در تحولات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جوامع نیز نقش عمده ای ایفا می کنند. تحقیقات مختلفی که رابطه با یادگیری پرخاشگری از طریق تلویزیون انجام گرفته، نشان می دهد که هر چه کودکان فیلم های خشن تری را تماشا کنند، خشونت بیشتری نسبت به دیگران نشان خواهند داد. موارد بسیاری از جنایتهایی که به دست کودکان و نوجوانان انجام می گیرد، بعد از تماشای صحنه های مختلف جنایت و خشونت فیلم ها به وقوع پیوسته است. کودکانی که نسبت به سایرین پرخاشگرند، به فیلم های خشونت آمیز بیشتر از کودکان غیر پرخاشگر علاقمند هستند و این علاقه، آنان را پرخاشگرتر از گذشته می کند.
تحقیقات نشان می دهد کودکانی که بیشتر پرخاشگرند، با دیدن فیلم ها و برنامه های خشونت آمیز احساس می کنند که رفتار درستی دارند. آنان همچنین با مشاهده ی این برنامه ها، تکنیک های جدید رفتار قهرآمیز را فرا می گیرند. زمانی که آنان این رفتارها را در مورد همسالان شان به کار می گیرند، محبوبیت خود را بیش از پیش، از دست می دهند و بیشتر به این نوع فیلم ها پناه می برند. افزون بر آن پیداست که کودکان پرخاشگر در فراگیری ضعیف اند و برای روبرو شدن با دین، منابع اندکی در اختیار دارند. آنان مایلند خود را به شدت در قالب شخصیت های فیلم ها ببینند و بدین ترتیب درسهای پرخاشگرانه ی فیلم ها را سریع تر می پذیرند. جدایی از همسالان و گذراندن وقت بسیار در مقابل تلویزیون و بازی های رایانه ای، می تواند ناکامی های تحصیلی را افزایش دهد.
* خستگی و گرسنگی
خستگی که نتیجه استراحت کم، هیجانات زیاد، غذای ناکافی و علل فرعی تر دیگر است، کودکان را کج خُلق و تندخو می سازد. گرچه این امر در تمام مراحل کودکی صادق است، اما در زمان طفولیت بسیار مهم و قابل توجه است؛ زیرا طفل خردسال از آنجا که توانایی تشخیص خستگی را ندارد، بی اعتنا به آن بازی خود را که در نهایت منجر به کج خلقی و تندخویی می شود، ادامه می دهد. گرسنگی در آمادگی کودک برای ابراز خشم بسیار مؤثر است. گرسنگی از خطرناک نرین و حساس ترین حالات بشر است. انسان گرسنه، گویی مهر و عاطفه را فراموش می کند و برای پُر کردن شکم مانند درنده خشن می شود.
3) نیاز کودکان به عنوان عامل مؤثر در پرخاشگری: گاه کودکان، خود باعث تقویت رفتارهای پرخاشگرانه می شوند، برای مثال با انتخاب ورزش های رزمی، شمشیربازی، دیدن فیلم های مهیّج، انجام بازی های رقابتی و یا حتی قوه تقلید شدید آنان، باعث بروز رفتارهای تند و خشن در آن ها می شود؛ در حالی که شرکت در کارهایی هم چون نقاشی، عروسک سازی، شعرخوانی، قصه نویسی و انجام کارهای فرهنگی، انجام بازی های صمیمانه جمعی مثل اسم فامیل، خاله بازی و… آرامش و روحیه گروهی را در کودک تقویت می کند.
به تدریج و با گذشت زمان، فعالیت ها و نوع بازی کودکان، الگوی شخصی آن ها را شکل می دهد؛ یعنی کودک که فعالیت های پرخاشگرانه را انتخاب می کند، تا سال بعد پرخاشگرتر می شود. عامل دیگر پرخاشگری کودک انتخاب دوست است که به سلیقه و نوع انتخاب خودشان مربوط می شود. بعضی کودکان مخصوصاً پسران، که آمادگی بیشتری در انجام فعالیت های خشونت آمیز دارند، به علت مسایل ژنتیکی یا اخلاقیات خود کودک، شیطنت های خاصی انجام می دهند؛ زیرا به طور طبیعی بعضی کودکان از بعضی دیگر شلوغ تر و پر سر و صدادارتر هستند و به علت کنجکاوی آنان، خرابکاریشان نیز بیشتر خواهد بود. در نتیجه این کارها، ممکن است مادر از کوره در رود و فرزند خود را تنبیه کند. در اصل ششم اعلامیه حقوق بشر آمده است:«کودک، برای رشد کامل و متعادل شخصیت خود، نیازمند محبت و تفاهم است و تا آنجا که ممکن است باید تحت مراقبت و مسئولیت پدر و مادر خود و در هر حال در محیطی پر مهر و محبت و با تأمین اخلاقی و مادی پرورش یابد و…»
4) تفاوت های پرخاشگری بین دختران و پسران: تفاوت های رفتار جنس و نقش جنس از هنگام تولد شروع می شود. هر چه کودک بیشتر رشد می کند، بر این تفاوت ها نیز افزوده می شود تا آن که در زمان بلوغ به بیشترین حد خود می رسد و دو جنس دختر و پسر را کاملاً از یکدیگر متمایز می سازد. به عنوان مثال از مطالعات مختلف چنین به دست آمده که نزد کودکان و بزرگسالان، محبت و رفتار انفعالی، عاطفی و حمایت کننده، بیشتر از ویژگی های زنانه است و پرخاشگری، استقلال، رقابت و سلطه و حاکمیت، بیشتر خصوصیات مردانه محسوب می شود.
پسران اغلب پرخاشگر و تجاوزکارند؛ به ویژه در پرخاشگری های بدنی از دختران جلوتر هستند. پسرها به خصوص به هنگامی که به آنان حمله می شود یا کسی مخلّ کارهایشان می شود، تلافی می کنند. در یک مطالعه مشاهده ای در مورد کودکان پیش از مدرسه، پسرها فقط اندکی بیش از دخترها مورد حمله قرار گرفتند، ولی دو برابر دخترها تلافی کردند. دختران در مقابل خواسته های والدین و سایر بزرگسالان، بیشتر فروتنی نشان می دهند و این مسئله حتی از سنین کودکی اول نیز کاملاً محسوس است. دختران در گروههای همسال، بیشتر همکاری نشان می دهند؛ در حالیکه پسران، این ویژگی را به ویژه در روابط با دختران، کمتر بروز می دهند.
5) حسادت: یکی از علل پرخاشگری حسادت است. کودکی که فکر می کند تمام موقعیت ها باید از آنِ وی باشد یا فقط از او به عنوان یک کودک منضبط، باهوش، زرنگ، مهربان و … تعریف و تمجید شود، تحمل شنیدن هیچ سخن مغایر با وضعیت فوق را نداشته و اگر متوجه شود کودک یا کودکان دیگر نیز با دارا بودن همان خصوصیات، مورد توجه سایرین هستند، ممکن است در برابر آنان حالت تدافعی به خود گرفته و پرخاشگری کند. حسد یکی از صفات مذموم است و اسلام چنین صفت بدی را مورد مذمت شدید قرار داده است. هم چنان که حضرت علی علیه السلام فرموده است:«العَجَبُ لِغَفلَهِ الحُسّادِ عن سَلامَهِ الأجسادِ؛ عجب است از حسودان که از سلامت بدن خود غافل هستند».
6) تولد فرزند جدید: کودک ممکن است فکر کند با ورود این میهمان ناخوانده، دیگر جایی برای محبت به او باقی نمانده و نمی تواند مانند همیشه مرکز توجه اطرافیان خود باشد. از این رو دست به پرخاشگری می زند و با پرتاب اشیاء یا ناسازگاری و کج خلقی، خشم خود را تخلیه می نماید. در چنین وضعیتی ممکن است نوزاد را مورد آزار و اذیت قرار دهد.
7) احساس ناکامی: کودکی که می خواهد هنگام بازی یا هر گونه رقابت با هم سن و یالانش، همیشه برنده مسابقه باشد یا در مدرسه فقط نمره بیست بگیرد، در صورت برآورده نشدن خواسته هایش دچار ناکامی شده و پرخاشگری می کند. البته موضع گیری والدین در این امر، بی تأثیر نیست. والدین که بدون در نظر گرفتن علایق و توانایی های فرزند خود از او انتظار دارند که همیشه و در همه حال با کسب موفقیت های پی در پی به عنوان«ستاره» جمع شناخته شود، باید بدانند که با دست خود عوامل مستعد کننده پرخاشگری و سرانجام ناکامی را در وجود فرزندانشان تقویت نموده اند.
حال این ناکامی گاهی از درون فرد و از ضعف ها و کاستی های او سرچشمه می گیرد، مانند معلولیت های جسمانی و نداشتن بعضی توانایی ها که ممکن است آدمی را از رسیدن به هدف باز دارند. خطر این نوع ناکامی برای شخصیت فرد بیشتر است. گاهی نیز ناکامی ناشی از عوامل طبیعی است؛ زیرا در محیط همیشه عواملی وجود دارند که مانع برآورده شدن تمام احتیاجات شخص می شود.
8) عامل اجتماعی: معمولاً افرادی که در محیط هایی دور از تفاهم و مسالمت زندگی می کنند، در اجتماعی به سر می برند که بین اعضای آن درگیری و پرخاشگری است. آن ها که دائماً در اجتماع خود شاهد زد و خوردها، درگیری های بی حساب، بی اعتنایی ها و حق نشناسی ها هستند، گرفتار این وضع و حالت می شوند و سعی دارند از طریق پرخاشگری و اعمال خشونت، خشم و کین خود را فرو بنشانند.
9) عامل فرهنگی: داستان های خشونت آمیز و نمایشنامه هایی که در آن زورگویی و خشونت وجود دارد، ضرب المثل های بدآموز، کنایات، استعارات و هنرهای ورزشی خشونت بار از عوامل فرهنگی ایجاد خشونت هستند.
10) عامل اقتصادی: در برخی موارد، فقر و محرومیت های اقتصادی سبب تهاجم و پرخاشگری می گردد. والدین و مدبیان با دادن وعده برای خرید، دادن پول به آنان که به صورت تدریجی جمع آوری و برای تهیه شیء مورد نظر اندوخته شود، می توانند تا حدود زیادی جلوی آن را بگیرند. فاجعه آن گاه عظیم می شود که در عین عدم تهیه آن شیء او را سرکوب و سرزنش کرده و مورد تنبیه قرار دهند.
11) ارضای تمام خواسته ها و امیال کودک: اغلب اوقات، کودکی که با مادر خود از منزل خارج می شود، با مشاهده اجناس گوناگون در مغازه های مختلف، بهانه گیری می کند و در صورت بی توجهی به خواسته هایش، بنای ناسازگاری و کج خلقی را می گذارد. در این صورت باید با او صحبت نمود و با برخوردی منطقی و جدّی و به دور از پرخاشگری با وی رفتار نمود. بنابراین ارضای تمام خواسته ها و امیال کودک جایز نیست و جز لوس ساختن وی حاصلی نخواهد داشت.