إذا قامَ قائمُنا وَضَعَ یَدَهُ علی رُؤوسِ العِبادِ، فَجَمَعَ بِهِ عُقُولَهُم ، و أکملَ بِه أخلاقَهُم.
وقتی که قائم ما قیام کند، دست خود را بر سرهای بندگان می کشد. با این کار، اندیشه هایشان را جمع کند و اخلاقشان را به کمال رساند.
البحار336/52
مَن صَدَقَ لِسانُهُ زَکا عَمَلُهُ، و مَن حَسُنَت نِیَّتُهُ زِیدَ فی رِزقِهِ، وَ مَن حَسُنَ بِرُّهُ بأهلِهِ زِیدَ فی عُمرِهِ.
هر کس زبانش راست گوید عملش پاکیزه شود، و هر که نیّتش خیر باشد روزی اش زیاد گردد، و هر که با خانواده ی خود خوش رفتاری کند عمرش طولانی شود.
البحار175/75
مُتَفَقِّهٌ فِی الدِّینِ أشَدُّ عَلَی الشیطانِ مِن عِبادَهِ ألفِ عابِدٍ.
وجود یک فقیه در دین، از عبادت هزار عابد برای شیطان سخت تر است.
لا تَصلُحُ الإمامَهُ إلّا لِرَجُلٍ فیهِ ثَلاثُ خِصالٍ: وَرَعٌ یَحجُزُهُ عَن مَعاصی اللهِ، و حِلمٌ یَملِکُ بِهِ غَضَبَهُ، و حُسنُ الولایهِ عَلی مَن یَلی حتّی یکونَ لَهُم کالوالِدِ الرَّحیمِ.
امامت(و رهبری) جز برای کسی که در او سه خصلت باشد، شایسته نیست؛ ورعی که او را از نافرمانی خدا بازدارد، حلمی که با آن بر خشم خویش چیره شود، و مدیریّت شایسته در قلمرو ولایت خویش، تا حدّی که برای مردم همچون پدری مهربان باشد.
الکافی407/1
یا بُنَیَّ أعرِف مَنازِلَ الشِّیعَهِ علی قَدرِ رِوایَتِهِم و مَعرِفَتِهِم؛ فإنَّ المَعرِفَهَ هیَ الدِّرایَهُ للرِّوایَهِ و بِالدِّرایاتِ للرِّوایاتِ یَعلُو المؤمِنُ إلی أقصی دَرجاتِ الإیمانِ.
ای پسرم! جایگاه و منزلت شیعه را از اندازه ی روایتشان و معرفتشان{از ما} بشناس؛ زیرا معرفت همان فهم روایت است و با فهم روایات است که مؤمن به بالاترین درجات ایمان می رسد.
معانی الأخبار1
إنَّ المُؤمِنُ مَنِ ائتَمَنَهُ المُسلِمُونَ عَلی أموالِهِم وَ أنفُسِهِم، وَ المُسلِمُ حَرامٌ عَلَی المُسلِمِ أن یَظلِمَهُ اَو یَخذُلَهُ أو یَدفَعَهُ دَفعَهً تُعَنّتُهُ.
مؤمن کسی است که مسلمانان او را بر مال و جان خود امین بدانند، بر مسلمان حرام است که به مسلمان ستم کند یا او را{در برابر دشمن} تنها بگذارد یا او را طوری هُل دهد که باعث رنج و آزارش شود.
الکافی234/2
إذا أرَدتَ سَفَراً فَاشتَرِ سلامَتَکَ مِن رَبِّکَ بِما طابَت بِه نَفسُکَ.
هر گاه خواستی به مسافرت بروی، با دادن صدقه ای که دلت به آن خشنود است، سلامت خود را از خداوند بخواه.
مکارم الأخلاق257
إنَّ هذَا اللِّسانَ مِفتاحُ کُلِّ خَیرٍ وَ شَرٍّ، فَیَنبَغی لِلمُؤمِنِ أن یَختِمَ علی لِسانِهِ کَما یَختِمُ علی ذَهَبِهِ و فِضَّتِه.
البته این زبان، کلید هر خیر و شرّی است؛ پس شایسته است شخص مؤمن همان گونه که بر زر و سیم خود مُهر می نهد، بر زبانش نیز مُهر نهد.
تحف العقول298
اِعلَم- یا جابِرُ- أنَّ أهلَ التَّقوی أیسَرُ أهلِ الدُّنیا مؤونَهً، و أکثَرُهُم لَکَ مَعُونَهً.
ای جابر! بدان که تقواپیشگان سبکبارترین مردم دنیایند و بیش از همه یاری ات می کنند.
الکافی133/2