امام خامنه ای(مدظله العالی):
عُقده های فروخورده ی انسانها در طول تاریخ، چشم به انتهایاین افق دوخته است تا انسان والا و برگزیده از برگزیدگان خدا بیاید، تار و پود ظلم و ستم را که انسانهای شریر در همه ی تاریخ تنیده اند از هم بدرد.
78/9/3
|
موضوع: "امام (ره) و مقام معظم رهبری"امام خامنه ای(مدظله العالی): عُقده های فروخورده ی انسانها در طول تاریخ، چشم به انتهایاین افق دوخته است تا انسان والا و برگزیده از برگزیدگان خدا بیاید، تار و پود ظلم و ستم را که انسانهای شریر در همه ی تاریخ تنیده اند از هم بدرد.
78/9/3 امام خامنه ای(مدظله العالی): یک مسئله، مسئله ی احترام ظاهری و پاسداشتن از حرمت قرآن است به معنای الفاظ قرآن، اصوات قرآنی؛ این در جای خود چیز محترم و مهمی است. مسئله ی بالاتر، تخلّق به اخلاق قرآنی است؛ سبک زندگی را منطبق با قرآن قرار دادن. یکی از عیوب ما و جوامع ما در طول زمان این بوده است که گاهی فرهنگ خود را متأثر می کردیم از فرهنگ بیگانگان. کسانی این را در میان جامعه ی ما و کشور ما به عمد ترویج کردند؛ ما را سوق دادند به سمت زندگی کسانی که دل و جانشان خالی بود از نور معنویت؛ در سبک زندگی، در کیفیت پوشش، در کیفیت راه رفتن، در کیفیت معاشرت ها و ارتباطات اجتماعی. اگر هم کسی به آنها اعتراض کرد، گفتند که دنیا امروز اینجوری است. در حالی که قرآن به ما می آموزد:«و ان تطعِ اکثرِ من فی الأرض یضلّوک عن سبیل الله ان یتّبعون الا الظنّ و ان هم الّا یخرصون». آنچه که انسان جا دارد آن را فرا بگیرد و اگر لازم بود، از آت تقلید کند، عبارت است از طریق هدایت؛ «صراط الذین انعمت علیهم»؛ از خدای متعال می خواهیم که ما را هدایت کند به راه کسانی که به نعمت الهی واصل و نائل شده اند؛ این است که باید از آن تبعیت و پیروی کرد.
92/4/19 امام خامنه ای(مدظله العالی): مهم ترین و حساس ترین مسئله هر ملتی، همین مسئله حکومت و ولایت و مدیریت و حاکمیت والای بر آن جامعه است؛ این تعیین کننده ترین مسئله برای آن ملت است. ملت ها هر کدام به نحوی، این قضیه را حل کرده اند؛ ولی غالباً نارسا و ناتمام و حتی زیان بخش است.
امام خامنه ای(مدظله العالی):
انصافاً ولایت فقیه مبنای بسیار مستحکمی دارد. بنده این طور تصور می کنم که موضوع ولایت فقیه، ولو مقداری در توسعه و تضییقش تفاوتی بین علما وجود داشته باشد، جزو واضحات فقه اسلام است. انسان وقتی نگاه می کند، از قدیم الایام تاکنون، اگر کسانی این قضیه را مطرح نکردند یا با سردی با آن برخورد کردند، به خاطر این بوده است که فکر کردند چیزی را که شدنی نیست، چرا مطرح کنند؛ والا وقتی انسان به کتاب ها و حرف های فقها نگاه می کند، می بیند هیچ کس از آنها نیست که اصلاً حاکمیت غیر حکم اسلامی را قبول داشته باشد. انسان این را در ابواب مختلف فقهی مشاهده می کند. این جزو مسلمات است. امام خامنه ای(مدظله العالی): یک وقت است که علی بن ابیطالب علیه السلام، حسن بن علی علیه السلام، حسین بن علی علیه السلام، علی بن الحسین علیه السلام، تا آخر، ائمه علیهم السلام به نام و خصوصیات مشخص می شوند، یک وقت هم هست که با نام مشخص نمی شوند بلکه توسط یک ولی با صفاتی مشخص می شوند. همان طور که فرموده اند:«فَاَمّا مَن کانَ مِنَ الفُقَهاءِ صائِناً لِنَفسِهِ حافظاً لِدینِهِ مُخالِفاً علی هَواهُ مُطیعاً لِاَمرِ مَولاه…» این طوری ولی را مشخص می کنند. این هه از طرف خداست، منتها آن اولی را با اسم معین کرده اند و این را خصوصیاتش را گفته اند… وقتی که انسان بنای کارش را بر این گذاشت که قوانین اسلامی و مقررات الهی را در جامعه به صورتی که ولایت حکم می کند، زنده و احیا بکند آن وقت می گردد و راهش را پیدا می کند، روشها و شیوه هایش را پیدا می کند.
امام خامنه ای(مدظله العالی): امروز جمهوری اسلامی مسلّح به سلاحی است که از سلاح اتمی بالاتر و بُرّنده تر است و آن، سلاح اراده و ایمان مردم و حضور و همراهی آنها با دولت است، که سلاح بزرگ ماست. البته سعی و تبلیغ می کنند و آن قدر پُر رو هستند که می خواهند حتّی به خودِ ما بباورانند که ما مسلّح به این سلاح نیستیم و مردم از اسلام و انقلاب برگشته اند! اما ما می دانیم که این مطالب خلاف واقع است.
82/8/11 امام خامنه ای(مدظله العالی):
رهبریِ معنوی، تعهّد معنوی دارد و خبرگان و مردم از او توقع دارند که حتی یک گناه نکند؛ اگر یک گناه کرد، بدون اینکه لازم باشد ساقطش کنند، ساقط شده است؛ حرفش نه درباره خودش حجّت است نه درباره مردم. این نظام منعطف، زنده، پُرنشاط و منحوّل، آیا با نظام بسته و غیر قابل انعطاف و شکننده دیکتاتوری پرولتاریا قابل مقایسه است؟! امام خامنه ای(مدظله العالی): اگر امروز شما سیاستگذاران و طراحان برنالمه استکباری را مشاهده کنید، خواهید دید که از مهمترین کارها و هدفهای آنها یکی این است که در مقابل چشم مردم، فضای یأس آلودی نسبت به اصلاحاتی که باید انجام بگیرد، ایجاد کنند. ملتها باید از صلاح مأیوس بشوند، تا حربه ی استکبار کارگر بیفتد؛ والّا اگر ملتها امیدوار باشند و امیدوار بمانند، حربه ی استکبار چندان کارگر نیست. سعی می کنند فضای تیره ای را در مقابل چشم ها ترسیم کنند؛ فضای تیره به این معنا که به ملتها تفهیم کنند که نیروی ذاتی شما، فرهنگ شما، اعتقادات شما، شخصیت و هویت ملی شما، نمی تواند برای شما کاری انجام بدهد؛ باید قدرتهای بزرگ به شما کمک کنند تا بتوانید حرکت کنید!
70/11/30 بهار سال 1365، روزی را که امام(ره) در بستر بیماری بودند، فراموش نمی کن. ایشان دچار ناراحتی قلبی شده بودند و تقریباً ده، پانزده روزی در بستر بیماری بودند. در آن زمان من در تهران نبودم. آقای حاج احمد آقا به من تلفن کردند و گفتند سریعاً به آنجا بیایید؛ فهمیدم که برای امام(ره) مسئله ای رخ داده است. آناً حرکت کردم و پس از چند ساعت طی مسیر، خود را به تهران رساندم… روزهای نگران کننده و سختی را گذراندیم. خدمت امام(ره) رفتم و هنگامی که نزدیک تخت ایشان رسیدم، منقلب شدم و نتوانستم خودم را نگهدارم و گریه کردم. ایشام تلطف فرمودند و با محبت نگاه کردند. بعد چند جمله گفتند که چون کوتاه بود، به ذهنم سپردم؛ بیرون آمدم و آنها را نوشتم.
در آن لحظاتی که امام(ره) ناراحتی قلبی پیدا کرده بودند، ایشان انتظار و آمادگی برای بروز احتمالی حادثه را داشتند، بنابراین مهمترین حرفی که در ذهن ایشان بود، قاعدتاً می باید در آن لحظه ی حساس به ما می گفتند. ایشان فرمودند: «قوی باشید، احساس ضعف نکنید، به خدا متکی باشید«أشدّاء علی الکفار رحماء بینهم» باشید، و اگر با هم بودید، هیچ کس نمی تواند به شما آسیبی برساند». به نظر من، وصیت سی صفحه ای امام(ره) می تواند در همین چند جمله خلاصه شود. بیانات امام خامنه ای(مدظله العالی) مورخ1368/4/12 امام خامنه ای(مدظله العالی): سال های متمادی سعی کردند که مقوله دین را از مقوله سیاست جدا کنند. با اینکه انقلاب اسلامی پیروز شده و سیاست دینی در کشور، محور همه فعالیت هاست و مسئله الهام گیری و سرچشمه پیدا کردن سیاست از دین- نه دین از سیاست؛ بلکه سیاست از دین- جزو عُرف های رایج ملت های مسلمان شده، هنوز دارند تلاش می کنند، بلکه بتوانند این عرف را بشکنند… اولین حادثه ای که در اسلام، در دورانی که پیغمبر از فشار مخالفان در مکه خلاص شد، اتفاق افتاد، چه بود؟ تشکیل حکومت. پیغمبر به مدینه آمد و حکومت تشکیل داد. پیغمبر نیامد مدینه که بگوید من عقاید شما را اصلاح می کنم، احکام دینی را برایتان بیان می کنم، شما هم یک نفر را به عنوان حاکم دینی برای خودتان انتخاب کنید؛ چنین چیزی نبود، بلکه پیغمبر آمد و ازمه(زمام) سیاست را به دست گرفت. ایشان از اوّل که وارد شد، خط مشی نظامی، سیاسی، اقتصادی و تعامل اجتماعی را طراحی کرد. چطور این دین به خط مشی های سیاسی و نظامی و اقتصادی و اجتماعی کاری نداشته باشد و در عین حال، دین همان پیغمبر هم باشد؟! در مطلب به این روشنی، خدشه می کنند! این در باب ارتباط با سیاست، که پایه ای ترین مسئله است.
دیدار با روحانیون استان سمنان، 1385/08/17 |