برگی از شقایق
با عشق و علاقه ای که به اسلام و روحانیت داشت ، سر بازی
امام زمان (عج) را پذیرفت و در حوزه علمیه نجف آباد گام نهاد .
پس از مدتی روح عطشناکش او را به حوزه علمیه قم در جوار
فاطمه معصومه سلام الله علیها در مدرسه فیضیه کشاند. با اوج گیری
شعله های جنگ ، درس و بحث حوزه را رها کرد و عازم جبهه های
حق علیه باطل شد و در کنار سنگر نشینان به کارزار علیه دشمن بعثی
پرداخت تا آخرین صفحه زندگی اش را در عملیات والفجر 4 در
بانه رقم زد. در این عملیات بر اثر بر خورد با مین دو پایش قطع شد
و روحش به بلندی ابدیت پرواز نمود.
شب های تابستان معمولا طلاب به شهر های خود می رفتند ؛
اما محمد علی همراه دو نفر از دوستانش در همان مدرسه ماندند ،
وضو می گرفتند و به راز و نیاز های شبانه می پرداختند . همرزم
او میگوید :«وقتی در نماز «سبحان ربی الا علی و بحمده »می گفت ،
واقعا با خدا حرف می زد چنانکه تمام وجودم می لرزید و از هم فرو
می ریخت».
کاش آن شب های بی برگشت برگردند تا شهیدان غریب دشت برگردند
کاش یک بار دیگر از غبار راه ضربتی های گروه گشت بر گردند
گلواژه
مقام معظم رهبری (مد ظله العالی )
اگر همین نصف روز حادثه کربلا در تاریخ ما در طول 1400
سال چنین اثری را نهاده چرا فکر نکنیم که جنگ هشت ساله ما
می تواند برای سال های متمادی در داخل جامعه منشا اثر باشد.