خورشید من برآی
چه انتظار عجیبی !تو بین منتظران هم،عزیز من چه غریبی !
عجیب تر که چه آسان نبودنت شده عادت .چه بی خیال نشستیم ،نه کوششی نه وفایی .
فقط نشسته و گفتیم :خدا کند که بیایی …
هر روز به ما اگر که سر هم بزنی
بر ریشه ی خواب ما تبر هم بزنی
آقا تو که خوب می شناسی ما را
زنگ در خانه را اگر هم بزنی ….